فیلم نوشت فیلم نوشت

سینما پرس
سینما پرس

سینما پرس

لاک قرمز نه نتها راه حلی برای جریان رئال داستان خود ارائه نمی دهد بلکه در سیاه ترین شکل ممکن، امید را برای حساس ترین قشر جامعه، دست نیافتنی و در واقع توهمی کودکانه بیان می کند

سینما پرس

"لاک قرمز" اولین فیلم سینمایی سیدجمال سیدحاتمی است که در نام جنجالی اش، به نظر دغدغه اصلی کارگردان نهفته شده است. داستان مانند چندین فیلم دیگر جشنواره، درامی خانوادگی/اجتماعی است که در آن خانواده از هم پاشیده ای با نازل ترین کیفیت زندگی، سعی در ادامه حیات دارند.

با مرگ پدر معتاد خانواده، مشکلات یکی پس از دیگری دهان باز می کنند. اکرم که نقش آن را پردیس حیدریه به خوبی بازی کرده؛ دختر نوجوان خانواده است و شاهد بدبختی ها و درماندگی مادر تنها و خواهر و برادر خردسال خود است. در همان ابتدای داستان، بدهی میلیونی پدر فوت شده، وضعیت بحران را برای اکرم و مادرش به وجود می آورد. مادر(پانته آ پناهی ها) تصمیم دارد که برای پرداخت بدهی به سرکاری کم درآمد برود که ناگهان، متوجه می شویم که حامله است و کارهای خدماتی او را دچار مشکل می کند.

در واقع نهایت بدبیاری را می توان از تک تک لحظات فیلم برداشت کرد، هر چه جلوتر می رویم، اکرم، قهرمان داستان، تنها و تنهاتر می شود، می خواهد راهی برا ی نجات خود و خانواده اش جفت و جور کند اما از روند مایوس کننده جریانات می توان به راحتی تشخیص داد آنچه که در ذهن اکرم می گذرد خیالی بی سرانجام و بی اثر است.

پدر نجار و البته معتاد فیلم قبل از فوت خود، تعدادی عروسک چوبی برای فروش ساخته است که هم اکنون تنها دارایی اکرم و خانوده اش محسوب می شود، او مدام به مادرش می گوید که من این عروسک ها را می فروشم و بدهی مان را می پردازم، اما موقعیت های پیش روی اکرم هرگز امکان باور رهایی از این مرداب را  به مخاطب نمی دهد. ما می دانیم که چندین عروسک چوبی نمی تواند زندگی و در نگاه جزئی تر بدهی خانواده لیلا را سر و سامان دهد، اما کارگردان همواره در تلاش است با نگاهی مینی مالیستی تلاش یک دختر بی نوا را هر چند کوچک برای بهبود وضعیت خانواده اش به نمایش بگذارد. اما این دور باطل است، لاک قرمز مانند خیلی از فیلم های دیگر اگر چه قهرمان را فعال و امیدوار نشان می دهد اما در پس تلاش های وی، بیهودگی و درجا زدن شخصیت و زندگی او همواره برای مخاطب ثابت شده است، زیرا مشکل از جای دیگری است. به همین دلیل با پر رنگتر شدن نقش لیلا در روند داستان، فیلم از آن جذابیت اولیه خود افول می کند زیرا پازل های چیده شده توسط کارگردان از همان ابتدا برای مخاطب سینمایی که امروزه به شدت درگیر حال و هوای این ژانر پر طرفدار است، آشنا و در نهایت فاقد جذابیت است و وجود این امر و بلاتکلیفی در نیمه های پایانی فیلم قابل مشاهده است.

 فیلم بیش از اینکه به فکر فراز و نشیبی در ساختار رئال خود باشد، بیشتر سعی دارد روندی آرام را برای نزدیک کردن روایت تلخ فیلم به واقعیت پیش ببرد، اما به چه قیمتی؟ به قیمت خمیازه کشیدن تماشاگر در سالن سینما؟

 بدبیاری های لیلا و خانواده او تمامی ندارد و تا حدی پیش می رود که دیگر ارزش و اهمیت واقعی هر کدام از این اتفاقات لوس می شود. مثلا در صحنه ای که اکرم بعد از تلاش های مدام موفق به فروش اولین عروسک چوبی خود می شود، برای اولین بار از ته دل می خندد و بالا و پایین می پرد اما دقیقه ای نمی گذرد که متوجه می شویم، عروسک های چوبی پدر معتاد، وسیله ای برای جاسازی مواد مخدر است و دوباره نزول دیوانه وار بدبختی ها ...در تمام طول داستان یک نقطه امید هم پیدا نمی شود یک نقطه ای که حداقل بتوان یقینا دل به آن بست.

سکانس پایانی لاک قرمز که کارگردانش اعتقاد به پایان بندی امیدوار کننده آن دارد حتی سیاه تر از طول مستندگونه فیلم است. اکرم در گیر و دار فروش نرفتن عروسک هایش می فهمد لاک قرمز، همان راه نجات است و جامعه اش خواهان جذابیت محض بوده و زرق و برق و تجملات، چشم همه را کور کرده است. عروسک های چوبی گویی استعاره ای از خود شخص اکرم است که در جامعه ای ستمگر و بی رحم تنها وسیله ای است برای سواستفاده؛ نه روح پاک و نجیبش به کار می آید نه ظاهر بی آلایشش، او چیزی به نام لاک قرمز را کم دارد، عنصری که او را به جامعه سطحی نگر و مصرف گرایش نشان داده و معرفی می کند.

 سکانس پایانی فیلم گویاترین تصویر این مدعاست، امیدی واهی که اکرم را حالا در منجلابی بزرگ تر رها می کند، همان سو استفاده ای که پدر خانواده از عروسک های چوبی ساخته خودش می کند، این بار در ابعادی وسیع تر، جامعه در قبال فرزند پرورش یافته خود یعنی اکرم انجام می دهد. اکرم یک قربانی است، وقتی با وجود تلاش های مکرر، مشکلات پیش آمده را قوی تر از خود می بیند، شروع به تغییر در شکل عروسک هایش می کند. لاک قرمز را برمی دارد و به دست و پای آنها رنگ می دهد و در آخر با کوتاه کردن موهای خود و چسباندن آن به سر عروسکها، پرونده فیلم را می بندد. او با این کار نشان می دهد که حالا آماده است به هرچه که جامعه پیش رویش قرار می دهد تن دهد زیرا همین جامعه او را به این مرحله کشانده و خود مسئول آن است.

 نمای حزن انگیز مدیوم پشت سر اکرم حاکی از پشت کردن او نسبت به ارزش هایی است که تا به امروز به آن پایبند بوده است. در نهایت فیلم لاک قرمز نه نتها راه حلی برای جریان رئال داستان خود ارائه نمی دهد بلکه در سیاه ترین شکل ممکن، امید را برای حساس ترین قشر جامعه، دست نیافتنی و در واقع توهمی کودکانه بیان می کند.



منبع :cinemapress.ir

----- 0 0
عبدالله طاهرخانی
عبدالله طاهرخانی

عبدالله طاهرخانی

شکی نیست که باید سیاهی ها و معضلات جامعه را در قالب هنر بیان کرد اما بهتر است سیاه نمایی نشود . در این فیلم روابط عاطفی و اجتماعی به طور مطلق سیاه وتلخ تصور شده است .
جواد طوسی
جواد طوسی

جواد طوسی

«لاك قرمز» با همه سايه روشن‌هاي دروني و اجرايي‌اش، فيلم قابل دفاعي است، چرا كه سازنده‌اش هويت و شرف جامعه‌نگري دارد.
Powered by TayaCMS