فیلم نوشت فیلم نوشت

محمدرضا فهیمی
محمدرضا فهیمی

محمدرضا فهیمی

اگرچه داستان فیلم مضمون تازه و چشم‌گیری ندارد اما فیلمنامه، نقطه قوت اصلی فیلم است.

محمدرضا فهیمی

درست است که داستان فیلم، مشکلات زیادی را دربر می گیرد اما برخلاف فیلم های پر سیمرغ این دوران، سیاه نمایی و ناامیدی را القا نمی کند و به قول استاد، "دیاثت فرهنگی" ندارد که راه نجات از فقر را فدا کردن خواهر خود و سپردن آن به یک مهاجر افغان نشان بدهد. در «لاک قرمز» حتی اگر قرار است یورش مأموران شهرداری به دست‌فروشانی که تنها راه تامین درآمدشان همان دست فروشی است نشان داده شود ، یک صحنه واقعی بازنمایی می شود که بارها هرکسی یا خود شاهد آن بوده یا گزارش‌هایی از آن را خوانده است و بدنبال احساسی کردن معضلات نیست.

این روزها که تصاویر «گورخوابه‌ها» انتشار زیادی داشته، پیشنهاد میکنم مسئولان نظارتی و حمایتی بخش های بازنمایی شده از سیستم های حمایتی را در لاک قرمز ببینند.
آیا درست است در کشوری که بیش از چهار میلیون بیکار دارد، دست فروشی جرم باشد و اگر هم از یورش ماموران در امان بمانی تازه نوبت رشوه دادن به گردن کلفت راسته بازار است تا اجازه بدهد تو هم وارد دست فروشان منطقه شوی! این ها مشکلاتی است که واقع بینانه در لاک قرمز به تصویر کشیده می شود.

لاک قرمز یک فیلم دراماتیک است که بر خلاف داستان های تکراری سینمایی ، به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات و گرفتن ژست سانتی مانتالی، باز کردن گره ها را به یک دختر نوجوان می سپارد که در مقابل کوه مشکلات کم نمی آورد و به مخاطب خود تلاش و امید را درس می دهد. بی شک بازی خوب پردیس احمدیه در نتیحه ی بهتر این فرآیند، نقش پر رنگی دارد.

اگرچه داستان فیلم مضمون تازه و چشم‌گیری ندارد اما فیلمنامه، نقطه قوت اصلی فیلم است. او با بهره گیری از فیلمنامه ای کلاسیک و سرشار از جزییات مخاطب را با خود همراه می کند و با پیشروی داستان به مرور کدهای مقدمه را که با دقت در فیلمنامه گذاشته رمزگشایی می کند.

به طور کلی فیلم، به مقوله «فقر» از زاویه ای متفاوت می نگرد اما در عین حال که موضوع سیاه و ملال آور است ،با ظرافت هایی کشش خود را تا پایانی ترین لحظه حفظ می کند.

فیلم با پلانی از دست‌های لاک زدهٔ قهرمان قصه آغاز می‌شود که در جریان گفت‌وگویی صمیمی با همکلاسیش از علایق و آرزوهایش می‌گوید بی آنکه دور از ذهن بیاید اما چند دقیقه بعد که با دختر به خانه می رسیم متوجه مشکلات بزرگ در زندگی‌اش می‌شویم که داستان را جلو می برند. در ادامه مخاطب شاهد قربانی کردن یکی یکی خواسته های اولیه اکرم برای حفظ کانون خانواده اش است.

بهنام تشکر، پدر قهرمان قصه، نجاری معتاد است اما عزتمند و آبرودار است وچیزی جز عروسک نمی‌سازد. به خاطر همین عزت و غیرت پدرخانواده است که اگرچه معتاد است و محتاج اما باز همسرش را از کار کردن در خانه مردم منع می کند.
او حتی در برابر ساختن میز و صندلی و وسایل دم دستی هم مقاومت می‌کند و با دیالوگی ماندگار می‌گوید:
"نردبانُ روش پا میزارن... صندلیُ روش ...اما عروسک را دستشان میگیرند و باهاش زندگی می کنند..."
این دید متفاوت به زندگی به همراه دیالوگ های ماندگار متعدد فیلم، دو مشخصه قوی در لاک قرمز می باشند.

هیچ شخصیت وسکانسی بی هدف و بی معنا نیست بلکه همه در جهت پیشبرد داستان نقش دارند و گذرسریع زمان در جریان فیلم نشان از رئالیست بودن فیلمساز است که بدنبال گدایی گریه از مخاطب نیست . البته این سرعت در بخش‌هایی به فیلم لطمه زده است مثلا نمایش این که چگونه اکرم هفت روز را بدون خانواده تحمل کرده یا مادر اکرم چه شد که آنطور شد. اینگونه وقایع مهم از ملزومات مهم مسیر شخصیت‌ها بوده که درفیلم دیده نمی شود.

در سکانس آخر هم دوربین با حرکت از قهرمان متحول شده قصه به سمت دختری مدرسه ای می رود که نقطه آغاز فیلم و ابتدای آشنایی ما با قهرمان بود. این گونه داستان با مقایسه ای به پایان می رسد.



منبع :manzoom.ir

----- 0 0
میثم شیخی
میثم شیخی

میثم شیخی

فیلمساز لاک قرمز به جای استفاده از تعدد بروز مشکلات یک خانواده میبایست با بیان یک مشکل و پروبال دادن به ان مشکل،هم ریتم مناسب ملودرام خود راحفظ کند و هم به شخصیت پردازی بیشتر وموثرترکارکترهایش بپردازد.
کاوه قادری
کاوه قادری

کاوه قادری

«لاک قرمز» به عنوان نخستین اثر سیدجمال سیدحاتمی را از منظر رعایت صحیح چیدمان و لوازم داستانی و قواعد و مناسبات سبک اش، شاید بتوان حتی بهترین فیلم سال سینمایی 94-95 سینمای ایران دانست.
Powered by TayaCMS