فیلم دشمن
زن همانطور که از عنوان آن پیداست فیلمی است صرفا در پی سرگرم کردن مخاطب و
ایجاد سرخوشی و حال خوب برای مخاطبانش. فیلمی که تماشاچی از آن به همان میزان که
انتظار دارد کسب میکند و با رضایت سالن سینما را ترک میگوید. نمونه ای عینی و
تمام و کمال از سینمای بدنه و شاید سینما در معنای ابتدایی و مرسومش. یعنی سینما
برای سرگرمی. سینمایی که در طیف رنگارنگ سبک های مختلف سینمای یک کشور، ضروری به
نظر میرسد و مخطبش، مخاطب عام میباشد و آشکارا تنه به تنه سابژانر فیلمْ فارسی
میزند که در سالهای دور سینمای ایران بخش اعظمی از تولیدات سینمایی را شامل میشد.
فیلم فارسی،
زمانه جدید، فیلم فارسی جدید
در دوران پیش
از انقلاب، به سبب محدودیت قابل توجه رسانه جمعی و نبود امکانات کافی برای تماشای
فیلم دلخواه در هر لحظه و هر مکان دلخواه، سینما یکی از پرطرفدارترین سرگرمیهای به
حساب میامد. درصد بالایی از فیلمها در آن زمان صرفاً جنبه تجاری داشتند و انگشت شمار
فیلمهایی را میشد یافت که داعیه روشنفکری و یا آسیبشناسی اجتماعی داشته باشند.
و نیز شمار فیلمهای هنری، بدان معنا که
فرم و محتوا در هم تنیده باشند و یا شامل نوعی نگاه تجربه گرایی و غیر متعارف
باشند، بسیار محدود بود. هرچند در همان سالهای دور نیز تلاش هایی در زمینه فیلمهای
آوانگارد و تجربه گرایی انجام شد، آثاری مانند سیاووش در تخت جمشید، چشمه،
طبیعت بی جان و ... که در دوران یکه تازی سینمای فیلمفارسی[1]. ساخته شدند. اما از آنجایی که بیشتر این آثار از
حمایت حکومت برخوردار بودند و جنبه ای تبلیغی برای هنر دوستی حکومت پهلوی داشتند، نتوانستند
چندان اثری در کلیت سینما و ذائقه مخاطبین بگذارند و تنها اسمشان در تاریخ سینما
مانده است.
اکثرت بالای
فیلم ها، صرفا با اهداف مالی و منفعتطلبانه ساخته میشدند و صرفاً برای جذب
تماشاچی ساخته میشدند. این سینما توانسته بود با یکسری آزمون و خطاها و نزدیکتر
شدن به سلیقه و خوشآمد مخاطبین برخی از فرمول ها و اصول جذب مخاطب به سالن سینما
را به خوبی دریابد. نتیجه این آزمون و خطا در آن بستر تاریخی برجسته شدن و شکلگیری
چهار المان اصلی و اطلاق آنها به کلیت مفهوم فیلم فارسی بود. این عناصر را بصورت
کلی میتوان در چهار عنوان خلاصه کرد که عبارت بودند از: عشق، خیانت،
رفاقت و رقص و آواز. این ویژگی ها در تمامی این فیلم ها به صورت
مشترک وجود داشت. در بیشتر اوقات هم ممکن بود با در نظر گرفتن ترکیب خاصی از این
چهار عنصر، نتیجه فیلم را از پیش حدس زد. سبب لذت بردن تماشاچی از فیلمهای اینچنینی
که همه اتفاقات آن قابل حدس و خالی از هرگونه تعلیق داستانی بوده چه میتوانست
باشد؟ پاسخ به این سوال ساده است. آواز و رقص به خودی خود و مستقل از فیلم لذت بخش
بوده و سر خوشی را برای تماشاچی به ارمغان میآورد. عشق، خیانت و رفاقت هم، بدون
نیاز به شخصیت پردازی پخته و ژرف، برای همه بینندگان مفاهیمی شناخته شده بود و در
زندگی روزمره شان قابل بازشناسی بود. از آنجا که اکثر فیلمفارسی ها پایان خوش و به
اصلاح happy end بودند، تماشاچی آن را به راحتی جایگزینی بر
اتفاقات زندگی روزمره خود میکرد و مشکلات و گرههای متعدد زندگی روزمره اش به
ناگهان در تاریکی سالن سینما، تبدیل به حال خوش و سرمستی میشد و به همین سبب او در
پی تکرار و دوباره حس کردن آن میباشد؛ به عبارتی میتوان نسبت جامعه ایرانی با
سینما را در آن سالها نسبت یک معتاد به مواد مخدر دانست که برای بقا و بازیابی
امید و سرخوشی اش به آن نیاز شدید داشت.
پس فیلم فارسی
بی تردید قادر است برای طیف وسیعی از عامه جامعه لذتبخش باشد. به عبارتی مخاطب با
بازشناسی عناصر مشترک زندگی خود با آنچه که در سالن سینما میدید، احساس همذات
پنداری میکرد و به نوعی خود را بر پرده سینما متحقق میدید. اما این خودِ ساختگی به
دور از ناکامی های عالم واقع در انتها آرزو هایش را متحقق شده میدید. چرا که در
این عالم جدید تقدیر و سرنوشتش نه به دست روزگار بلکه به دست فیلمسازی بود که
بقایش و سود مالی اش وابسته به سرخوشی و رضایتمندی مخاطبان بود. این چرخه تکرار
شونده بین وابستگی فیلمساز به مخاطب و سرخوشی مخاطب به فیلمساز موجب شد طی مدتی
کوتاه تمام آنچه که نیاز بود در این عرصه شناخته شود و سینمایی شکل بگیرد که
عناصرش در طولانی مدت بدون چندان تغییری کارکرد خود را به خوبی حفظ کنند و نوعی
فرمول یا عصای جادویی را بوجود بیاورند که میتواند هر داستان و ماجرایی را به
راحتی به فیلمی پرفروش تبدیل کند.
حال که فیلمفارسی
را به عنوان ژانر و با ویژگیهای یکسان در نظر گرفتیم، این پرسش پیش میاید که آیا
در عصر حاضر و با عوض شدن بسیاری از ویژگی ها باز میتوان از فیلمفارسی انتظار عرض
اندام داشت؟ پاسخ ساده تر از آن است که میاندیشیم. هر فیلمی با خصوصیات ثابت فیلمفارسی
میتواند در زمره این نوع فیلم ها قرار گیرد؛ چراکه المانهای ذکرشده در عصر کنونی
نیز به قوت پیشین خود در عرصه جامعه دارای جذابیت هستند. رقص و آواز به شکل درونی
و فینفسه دارای یک جوهر لذتبخش بوده و شادی آفریناند و عشق، خیانت و رفاقت، به
سبب ایجاد حس همذات پنداری در بیننده، همچنان قدرت جذب کنندگی دارند.
پدرخوانده
در شکلگیری
یک اثر سینمایی عوامل مختلفی با نقشهای متفاوت تأثیرگذار هستند و میزان این تأثیرگذاری
نیز در هر فیلم، حد مخصوص به خود را دارد. ممکن است در یک فیلم، فیلمنامه بیش از
هر عامل دیگری تأثیرگذار باشد و در فیلمی دیگر کارگردانی، بر دیگر سمت ها بچربد.
در دسته دیگری از فیلمها مانند برخی از کمدیکلاسیکها، این بازیگر است که
مهمترین کنشگرِ اثر به شمار میرود. و حتی امکان دارد در گونهای از فیلمهای تجاری،
این تهیهکننده باشد که نقش اصلی را بازی کند.
با نگاهی گذرا
به کارنامه فعالیت دو تهیهکننده فیلم دشمن زن یعنی محمد حسین فرحبخش و
عبدالله علیخانی به این نکته میرسیم که آنها از همان ابتدای فعالیت که
مصادف با تشکیل بنیاد سینمایی فارابی و حساسیتهای انقلاب فرهنگی در
نیمه نخست دهه شصت بود، ساخت فیلمهای تجاری و پیشبرد سینما به معنای عام و مردم
پسند آن را هدف کار خود قرار دادند. هرچند در بین آثار ایشان فیلمهای جدی و عمیقی
هم وجود داشت مانند گمشدگان و یا تشکیلات که دارای پلات داستانی
بسیار قوی و شخصیت پردازی های ماندگار برخوردار بودند.
فیلمهای این
دو تهیهکننده سرشناس از دسته فیلمهای گیشه بوده و از آنجا که سودآوری، مسئله
اصلی این نوع سینما است، مقوله کارگردانیِ خوب به معنای کارگردانی هنری و تکنیکی،
آنچنان بااهمیت نمی نماید؛ تا جایی که در مواردی تهیهکننده بر تمام بخش های کار
سایه می اندازد. پشت صحنههای همین فیلم مؤید این مسئله است. تهیهکننده همچنین
برای بهکارگیری بازیگر بزرگ و هنرمند اهتمامی ندارد؛ مگر در مواردی که اطمینان
داشته باشد بازیگر بزرگ تأثیر بسزایی بر گیشه و سود نهایی فیلم خواهد داشت. این
نوع تهیهکنندگان غالبا سعی دارند تا با همکاری با کارگردانهای جوان و گمنام قدرت
اجرایی و مدیریت خود را بر تمام آنچه که در فیلم شکل میگیرد حفظ نمایند؛ چراکه این
امر نوعی سرمایهگذاری برای آینده است و در حالتی که کارگردان جوان در آینده
بتواند خود را به مرتبه قابل قبولی در اذهان سینمایی کشور برساند، سود و برد حاصل
از این معروفیت به میزان قابل قبولی به نفع همان تهیهکننده که در بدو کار از
کارگردان جوان حمایت کرده تحصیل خواهد شد.
همچنین چنین
تهیه کنندگانی بسیاری از کارگردان ها و بازیگران جوان را مدیون خود میدانند؛
چراکه به زعم آنها ستون اصلی پیشرفت این دسته از کارگردانها و بازیگران حمایت
مستقیم آنها بوده است. در حقیقت آنها خود را در جایگاه پدرخواندگی میدانند و در
صورت نیاز خیلی راحت از این جایگاه پدرخواندگی خود استفاده میکنند و ترسی از برملا
کردن برخی جزییات و اصرار پشت پرده سینما و ارتباطات خود ندارند. چنانکه مشاجره حسین
فرحبخش و رامبد جوان که مدتی خبر داغ شبکه های اجتماعی بود برآمده از همین نگاه و
ارتباط بود. (فیلم ویدیویی، جستجوی سایت آپارات).
بررسی فیلم
در یک نگاه
کلی میتوان گفت که فیلم دشمن زن هیچگونه ادعایی در هیچ زمینهای ندارد.
این مدعی نبودن منهای پیشفرضهایی راجع به کارگردان و تهیهکننده، در جریان خود
فیلم مشهود است. در فیلم هیچ نمای خاصی و هیچ کاتِ غیرعادی و هنری به چشم نمیخورد،
هرگز حرکت دوربینی آمیخته با انتلکتبازی و پستمدرنگری را نمیتوان یافت. و فیلم
به اندازه و قد و قوارة خود نمایش داده میشود. از آنجا که فیلم هرگز فیلمی
جسورانه نیست، نیازی هم به خاص بودن و فراتر رفتن از ضوابط تکنیکی ندارد. دشمن زن
فیلمی تکراری است که با همان المانهای اصلی فیلمفارسی پرورده شده است که بدان
اشاره کردیم. هدف اصلی فیلم ایجاد سرگرمی بیش از یک ساعت برای تماشاچی و اصلیتر و
اهم از آن سودآوری صرف برای تهیهکننده است. در این فیلم پلانهای بد بازیگران
زیاد به چشم میخورند. سبب این اتفاق همان بحث منافع مادی است که در اثر آن
کارگردان نمیتواند به طور کامل بر روی مقوله ساخت مسلط بوده و امکان آن را داشته
باشد تا پلانهای بد را طی برداشتهای متعدد بهبود ببخشد؛ چراکه عجلة تهیهکننده برای
اتمام کار در یک محدوده زمانیِ مشخص این فرصت را از او میگیرد.
از منظر روایت
شناسی این فیلم دارای یک پلات بیمار و نیز کنشهای ناقص است. خلا منطق داستانی در
بسیاری از واکنشها بوضوح احساس میشود و نمی توان تشخیص داد که مثلاً این حرکت
جسورانة بازیگر در این صحنه از کجا آمده و واکنشی در برابر کدام کنش است. برای
مثال عاشق شدن و ابزار علاقه دختر جوان نسبت به عموی معنوی خود، سام درخشانی، بدون
منطق داستانی و حتی بدون منطق روزمره در حوزه عقل محض و یا عملی میباشد.
در هر حال از
آنجا که این فیلم ادعای هیچکدام از این موارد را هم ندارد، و صرفا در پی ایجاد
ساعتی خوش و مفرح برای مخاطبانش است و البته مخاطب خاص خود، میبایست آن را در
پکیج مخصوص که حد و اندازه این فیلم را قالب میزند نقد کرد. این فیلم یک فیلمفارسی
جدید است که تمام آنچه لازمه یک فیلم فارسی میباشد را در خود دارد و میتواند بینندهای
که برای همین ویژگی ها به تماشای این فیلم حاضر شده را راضی از سالن بیرون بفرستد.
همچنین استفاده از جواد یساری خواننده کوچه بازاری سالهای دور که بعد از حدود چهل
سال ممنوعیت در این فیلم اجرایی دلنشین را عرضه میکند، خود دلیل دیگری مبنی بر
فیلمفارسی بودن این اثر است. خوانندهای که با فرم آهنگهای آنزمانی، ملودیهای آنزمانی
را در این زمان میخواند و بیش از آنکه چیزی را در این دنیای جدید ایجاد کند تجلی
بخش چیز های قدیمی و حال و هوای سالهای دور است. فیلم دشمن زن در مجموعه فیلمفارسیهای
جدید فیلم بدی نیست.
[1] اولین بار
عنوان فیلمفارسی توسط هوشنگ کاووسی فیم ساز و منتقد سالهای دور ابداع شد. هرچند در
مورد انگیزه اصلی هوشنگ کاووسی از ابداع این واژه همچنان محل بحث و مناقشه است.
اما این واژه در طول زمان کم کم وابستگی اش را به مبدع خود از دست داده و به عنوان
معرف بخشی از تاریخ سینمای در ادبیات سینمایی ایران تثبیت شده است.