2 بهمن 1395, 21:0
لاک قرمز اولین اثر سید جمال سید حاتمی یک ملودرام نسبتا خوب اجتماعی است. داستان یک خانواده درمانده و بیچاره ی زیر خط فقر شامل پدر، مادر و سه فرزند است که حول محور بزرگترین فرزند این خانواده یعنی اکرم با بازی پردیس احمدیه می چرخد. او دختری شانزده ساله است که در ادامه داستان مجبور است بار تمامی مشکلات، دشواری ها و سختی های برجای مانده را به دوش خود بکشد.
نقطه قوت فیلم لاک قرمز ایده فوق العاده خوب و اندیشه نو در موضوع فیلمنامه آن است اما در روایت شتاب زده است و لحظاتی دچار کاستی و نقصان می شود، گویی اثر را بر لبه یک پرتگاه می برد و گاهی میلغزد ولی سقوط نمی کند.
فضای مرده و بی رنگ روی حاکم بر فیلم نشان از وضعیت آشفته و نابسامان شخصیت های آن دارد؛ پدری که معتاد است (با بازی بهنام تشکر) و شغل او نجاری است، او در عین ناباوری قدرت درک این را ندارد که نمی توان با ساخت عروسک های چوبی دست ساز زندگی یک خانواده را گذراند، او در همان ابتدای فیلم به شکل عجیبی از یک بلندی بر زمین افتاده و جان می دهد! اینکه چگونه این اتفاق افتاده است کاملا مشخص نمی شود، بهتر بود فیلمساز قبل از وقوع این حادثه حداقل یک نئشگی در شخصیت معتاد او به بیننده نشان میداد تا سقوط او را منطقی تر به تصویر بکشد.
حال مادری مانده است مستاصل و مصیبت زده (با بازی پانته آ پناهی ها) که چندی بعد از فوت همسرش متوجه چند اتفاق مصیبت وار دیگر میشود یکی بدهی هشت میلیونی همسرش به صاحب خانه، که او را مجبور به تخلیه خانه خواهد کرد و دیگری باردار بودن خود که تصمیم به سقط جنین میگیرد، او سه فرزند دارد، دو فرزند او یکی پسری هشت ساله و دیگری دختری چهار ساله که عملا از این دو کاری بر نخواهد آمد و فرزند بزرگ او اکرم نوجوانی شانزده ساله با احساس مسئولیتی تحسین بر انگیز که بعد از راهی شدن مادر به تیمارستان عهده دار یک خانواده آشفته، آواره و مصیبت زده شده است.
متاسفانه یکی از ضعف های فیلمنامه اغراق و اصرار در نشان دادن حجم وسیعی از بدبختی ها، مصیبت ها و رنج های آوار شده بر سر شخصیت اول فیلم یعنی اکرم است، ببینده از ابتدا تا انتهای فیلم لحظه به لحظه شاهد یک شوک و مصیبت است و تا می خواهد نفسی بکشد شوک دیگری بر او نازل میشود.
اکرم مسئولیت پذیر است و می خواهد قهرمانانه بنای فروریخته خانواده را بر پا نگه دارد اما او کم سن و سال تر از آن است که بتواند زیر بار این حجم از مصیبت ها تصمیم و آهنگ انجام کاری عاقلانه تر را بگیرد او نیز همچون پدر خود نمی تواند بفهمد که نمی توان با فروش چند عروسک زمخت چوبی بدهی میلیونی پدر را بپردازد، پول پیش خانه را بدهد ، به تحصیل خود ادامه دهد و در نهایت سرپرست خانواده نیز باشد؛ جالبتر از همه حکمی است که قاضی پرونده او صادر میکند و بی هیچ دلیل قانع کننده ای اکرم را مستحق سرپرستی برادر و خواهر خود میداند تا او بتواند این دو را از بهزیستی تحویل بگیرد، سوال اینجاست که اگر او خواهر و برادر خود را از بهزیستی بیرون بیاورد میخواهد در کجا سر پناه هشان بدهد!
یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم استفاده افراطی و اضافی از بکارگیری دوربین روی دست است تا جایی که بیننده تاب دیدن صحنه های پر لرزش و سرگیجه آور را نمی آورد.
بازی ها در لاک قرمز بسیار عالی و باورپذیر در آمده است، بازی زیبای پردیس احمدیه که گویی از میان پانصد متقاضی این نقش انتخاب شده است مثال زدنی است. بازی پانته آ پناهی ها نیز بسیار عالی و تحسین بر انگیز است بازی مسعود کرامتی نیز بسیار دلنشین و خوش آیند است و طنز حاکم بر شخصیت و سادگی بیان او بخوبی فضای تاریک و سیاه فیلم را میشکند.
پایان بندی فیلم نقطه قوت آن است. اینکه شخصیت اول فیلم به جای رسیدن به یک تعالی ناچار می شود خود را با سلیقه و ذائقه جامعه همسو کند یک ضعف نیست و اینکه او تصمیم میگیرد تا عروسک های زمخت با چهره ای مردانه را به چهره ای لطیف و زنانه تر و زدن لاک قرمز به آنها عوض کند، نشان از همان شخصیت پرداخت شده ای دارد که از ابتدا تا انتها به بیننده معرفی شده است و اگر تصمیمی غیر از آن می گرفت تعجب بر انگیز بود.
منبع :salamcinama.ir