فیلم نوشت فیلم نوشت

تقابل قهرمان و شخصیت در فیلم ایستاده در غبار
تقابل قهرمان و شخصیت در فیلم ایستاده در غبار

تقابل قهرمان و شخصیت در فیلم ایستاده در غبار

فیلم «ایستاده در غبار» فیلمی‌ است که سعی دارد روایتی واقعی و قابل درک و تا حدی روانکاوانه از حاج احمد متوسلیان، یکی از قهرمانان دوران دفاع مقدس، ارائه دهد.

مقاله

نویسنده مهدی فرقانی
تقابل قهرمان و شخصیت در فیلم ایستاده در غبار

 

ارسطو: جامعه ای که توان قصه گویی ندارد در حال تباهی است.

فیلم «ایستاده در غبار» فیلمی‌ است که سعی دارد روایتی واقعی و قابل درک و تا حدی روانکاوانه از حاج احمد متوسلیان، یکی از قهرمانان دوران دفاع مقدس، ارائه دهد. یا به تعبیر اصطلاحات سینمایی فیلم «ایستاده در غبار» سعی دارد روایتی شخصت گونه از یک قهرمان واقعی ارئه دهد. از این رو اکران این فیلم بهانه ای بدست داد برای بررسی جایگاه قهرمان و جایگاه شخصیت و همچنین بررسی کارکرد متفاوت آنها، هرچند این دو واژه غالبا در ظاهر همپوشانی معنایی دارند ولی در واقع ریشه یکسانی ندارند و حتی متنی که در آن قرار می‌گیرند نیز در اکثر موارد نمی‌تواند یک متن واحد باشد. مبنای اصلی فیلم «ایستاده در غبار» تقابل همین دو مفهوم است، فیلم برحسب ضرورت زمانه و بازخوانی ارزش های دفاع مقدس سعی دارد قهرمانی که وجهه فرازمینی  و مقدس گونه دارد را مورد بازشناسی قرار دهد و شناختی واقع گرایانه از آن برای ما حاصل کند. بر همین مبنا تلاش می‌شود شناختی مختصر از این دو مفهوم بدست آوریم.

 

 

استاده غبار روایتی شخصیت پردازانه از یک قهرمان ملی است

 

دفاع مقدس و ظهور قهرمان

جنگ تحمی‌لی در سالهای ابتدایی انقلاب هرچند در ظاهر تهدیدی برای بقای انقلاب نوخواسته ایران بود ولی  بستری پدید آورد برای خلق ارزش ها و مفاهیمی‌ که جهت حفظ و پویایی این هویت جدید کارکرد اساسی داشتند. ارزش هایی که گذشتن از جان برای حفظ انقلاب و دستاوردهای آن تنها بخش کوچکی از آن بود. برخورد جوانان در جبهه و فضای جنگ با این ارزش ها ، باعث آشکار شدن ظرفیت های خاصی در وجود آنها می‌شد، به شکلی که این جوانان بدون هیچ گونه پیشینه نظامی‌ بعد از مدتی کوتاه تبدیل به فرماندهان جنگ می‌‌شدند و اتفاقاتی را رقم می‌‌زدند که در نگاه اول غیر قابل انجام می‌نمود. دوران دفاع مقدس در واقع  بستری بود برای خلق قهرمانان و مفاهیمی‌ که شباهتی به مفاهیم مادی و روزمره نداره و همواره وجهه ای مقدس گونه و فرازمینی بودن در آنها وجود دارد. جایگاه قهرمانان دوران دفاع مقدس  در کنار قهرمانان ملی و اساطیری قرار گرفت و کارکرد اجتماعی فرهنگی خاص خود را بدست آورد. سینما نیز بواسطه توانایی بازنمایی اش، در برخورد به این دوران خاص، توانست ارزش ها و مفاهیم و البته قهرمانانی را به تصویر بکشد که علاوه بر کارکردهای سینمایی، کارکرد هویتی و اجتماعی هم داشته باشند و نقش مهمی‌ را در پویایی فرهنگ ایران معاصر داشته باشند. بطور مثال شخصیت های آثار حاتمی‌ کیا نه تنها یک شخصیت سینمایی بودند بلکه معرف نماد و جایگاه ارزش های دوران دفاع مقدس در دوره های متفاوت بوده اند. مثلا در فیلم آژانس شیشه ای و یا حتی فیلم بادیگارد ما یک هویت و مفهومی‌ اجتماعی را می‌بینیم که در قالب شخصیت اول فیلم متجسم می‌شود.

 

دوران دفاع مقدس بستری بود برای تجلی قهرمانان ملی

 

 اکنون بعد از گذشت سالهای نه چندان زیاد از دوران دفاع مقدس وقتی به آن دوران رجوع می‌شود، هاله ای تقدس گونه آن قهرمانان را در بر گرفته و به آنان کارکردی اسطوره ای بخشیده است و قبول این نکته که قهرمانان جنگ افرادی عادی بودند در نگاه اول کمی‌ سخت می‌نماید. در نگاه اول تفاوت قهرمان و  شخصیت در همین مقدس بودگی و فرازمینی بودن قهرمان است ولی شخصیت هویتی زمینی  و قابل دسترس دارد و همانطور که همیشه میان امر مقدس و نا مقدس و فرازمینی  و زمینی شکافی عمیق وجود داشته، میان قهرمان و شخصیت هم شکافی عمیق وجود دارد و در واقع فیلم «ایستاده در غبار» فیلمی‌ است که هدفش پر کردن همین شکاف میان قهرمان فراواقعی و شخصیت زمینی  است و نمونه مناسبی است برای برسی کارکرد مفهوم قهرمان در سطح اجتماع و فرهنگ و تفاوت این قهرمان با شخصیت که یک فرد جزیی و کاملا دست یافتنی است.

 

در میان آرای تمام اندیشمندان نظریات دو پژوهشگر بیشتر از دیگران در سینما و متون نمایشی منبع الهام و منشا اثر بوده است. یکی نظریات یونگ درباب ناخودگاه جمعی و کهن الگوها که شکل دهنده  تیپ های شخصیتی اند و دیگری اسطوره شناسی و پژوهشهای جوزف کمبل در مورد افسانه ها و الگویی که او برای سفر قهرمان ترسیم کرده است.

یونگ و کهن الگوی قهرمان

در میان آرای تمام اندیشمندان نظریات دو پژوهشگر بیشتر از دیگران در سینما و متون نمایشی منبع الهام و منشا اثر بوده است. یکی نظریات یونگ درباب ناخودگاه جمعی و کهن الگوها که شکل دهنده  تیپ های شخصیتی اند و دیگری اسطوره شناسی و پژوهشهای جوزف کمبل در مورد افسانه ها و الگویی که او برای سفر قهرمان ترسیم کرده است. اساطیر و افسانه همواره منبع اطلاعات مهم و دست اولی درباره هویت و ذهن انسانی بوده اند و مواجهه انسان با بزرگترین سوالات زندگی اش را بیان می‌کنند: جهان هستی، مرگ و خدا. هر اسطوره ای را که در هر فرهنگی مورد بررسی قرار بدهیم می‌بینم در اصل پاسخی در برابر این سه پرسش اساسی است و این دو اندیشمند کار خود را با بررسی اساطیر و افسانه ها شروع کردند و از این راه تعریفی برای قهرمان به دست داده اند.

 

کهن الگوی قهرمان وسیع تر از آن است که به یک مفهوم فروکاسته شود زیرا در حالی که کهن الگوهای دیگر جملگی معرف بخش های مختلف خود هستند، قهرمان همان خود است.

یونگ هرچند کارش را تحت تاثیر فروید و نظریه ناخودآگاهی او آغاز کرد ولی با دانشی که نسبت به ذهن انسان و اساطیر بدست آورد در نهایت توصیفی جدید و پیچیده ای از ماهیت انسان ارایه داد که با نظریات فروید تفاوتی اساسی داشت. یونگ مانند فروید تمام رفتار و اعمال ما را ناشی از امیال جنسی نمی‌دانست و به شدت مخالف برداشت جبرگرایانه فروید از تاثیر کودکی بر رفتار انسان بود. به زعم یونگ، ما بیشتر تحت تاثیر تجربیات خود در میانسالی و امیدها و انتظارات خویش برای آینده قرار داریم. هر فردی در نیمه اول زندگی بی نظیر است و در میانسالی نوع همگانی شخصیت را پرورش می‌ دهیم که به موجب آن هیچ جنبه واحدی بر شخصیت مسلط نیست. برداشت یونگ از ماهیت انسان، از برداشت فروید مثبت تر و امیدوار کننده تر بود. پیشرفت در طول زندگی ادامه می‌ یابد و ما همیشه امیدوارانه در مسیر بهتر شدن حرکت می‌کنیم. یونگ معتقد بود که ما علاوه بر گذشته خود، توسط آینده خویش نیز شکل می‌ گیریم و آنچه آرزو داریم در آینده انجام دهیم نیز بر ما تاثیر می‌ گذارد. او مفاهیمی‌ را از تاریخ، اسطوره شناسی، انسان شناسی و مذهب ترکیب کرد تا برداشت خود از ماهیت انسانی را شکل دهد. یونگ اعتقاد داشت که تمام انسان ها در یک سطح متافیزیکی با هم پیوند دارند و این پیوند متافیزیکی همان نیروی روان شناختی است که باعث نیاز جهانی به مذهب، ایمان، معنویت و اعتقاد به نیروی برتر می‌ شود. یونگ پیوند متافیزیکی میان تمام ابنای بشر را «ناخودآگاه جمعی» می‌ نامید و معتقد بود عناصر موجود در این حوزه از ناخودآگاه، در میان تمام انسان ها مشترک است.

 

یونگ تعریفی وسیع تر و کامل تر از انسان ارائه داد

 

ناخودآگاه جمعی از حافظه ی مشترک جهانی و تصاویری تشکیل شده که «کهن الگو» نامیده می‌ شوند. کهن الگوها عبارت اند از مفاهیم بنیادی یا تصاویر اولیه و صورت های مهم ناخودآگاه که تمام انسان ها قادرند با آنها ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال، هر انسانی مادر دارد. در برخی فرهنگ ها، تصویر جهانی از مادر قدرتمند، حمایتگر و آرامش بخش است و گاهی در الهه ی زمین متجلی می‌ شود یا در فرهنگ های دیگر مادر طبیعت است، در جایی دیگر مظهر عشق و در جایی دیگر سمبل رشد و باروری است. اگرچه او به هزار نام مختلف به نمایش درمی‌ آید اما مفهوم بنیادی در پس تمام این بازنمایی ها یکسان است و می‌ توان آن را «کهن الگوی مادر» نامید.

ادعای یونگ به زبان ساده این بود که تمام انسان ها، صرف نظر از تجربیات فردی خود، حافظه مشترکی دارند که با مسائل بنیادی بشر رابطه دارد. همه ی آدم ها به شکلی با کشمکش های درونی دست به گریبان هستند، و همه ی آدم ها در حین رشد و سازگار شدن با جامعه، با بحران های هویت روبه رو می‌ شوند و کهن الگوها در مواجهه با این بحران ها به عنوان راهکاری الگو مانند خود را نشان می‌دهند و شخصیت انسانی از این کهن الگوها به عنوان مثالی برای گذر از بحران استفاده می‌کند. کهن الگوهایی که در افسانه، اسطوره، ادبیات، هنر و سینما بیان می‌ شوند معرف همین مسائل جهانی هستند و گرایش ناخودآگاه جمعی را نشان می‌دهد.

 

عبارت  سفر قهرمان  استعاره فراگیر کمبل برای اشاره به سفر عمیق و درونی و دگرگون کننده ای است که ظاهراً وجه مشترک قهرمانان در همه اعصار و مکآنها به حساب می‌آید؛ سفری که به زعم کمبل در سه مرحله اصلی و سرنوشت ساز جدایی ، تشرف و بازگشت شکل می‌گیرد.

 یونگ تلاش در جهت تفرد و تعالی را امری فطری می‌دانست که یادگیری و تجربه می‌ توانند به آن کمک کرده یا از آن ممانعت کنند و هدف نهایی و ضروری زندگی را تحقق بخشیدن به خود -self- می‌دانست و باور داشت نباید اعتماد خود را به کهن الگوها که میراث هویتی ما را تشکیل می‌ دهند، از دست بدهیم چرا که کهن الگوها به عنوان نمونه و الگو مسیر تحقق این خود -self- را به ما نشان می‌دهند. در این میان قهرمان اسطوره ای، نماد اولیه و اصلی برای خود -self- است. قهرمان فقط یک کهن الگو نیست بلکه کهن الگوی اصلی است. کهن الگوی قهرمان وسیع تر از آن است که به یک مفهوم فروکاسته شود زیرا در حالی که کهن الگوهای دیگر جملگی معرف بخش های مختلف خود هستند، قهرمان همان خود است. در واقع قهرمان حاصل جمع تمام کهن الگوهاست. بر این اساس جایگاه قهرمان در معنای اسطوره ای اش برای یونگ کارکردی متعالی و اثر گذار در شکل گیری هویت و شخصیت یک فرد و جامعه دارد و هر جامعه ای با توجه به ظرفیت های ادبی، هنری و حتی وقایع تاریخی اش قهرمانانی را خلق می‌کند که این قهرمانان ضامن پویایی و رشد هویتی ان جامعه می‌ باشند.

 

یونگ معتقد بود که قهرمان نماینده خود و خویشتن است.

 

بر این اساس با توجه به نظریات یونگ می‌توان نتیجه گرفت که قهرمان بیان گر الگویی برای زیستن است. مخاطب در مواجهه با قهرمان و اعتمادی که نسبت به ان پیدا می‌کند مفاهیم و مضامین او را برای زندگی خود بازسازی می‌کند و شیوه زیستن و جهان بینی او را برمی‌گزیند. از این رو قهرمان اثری پایدار و عمیق بر مخاطبانش می‌گذارد و مخاطب هویتش را در شباهت بین خود و قهرمان بدست می‌اورد. حال می‌تواند ظرف شکل گیری این قهرمان یک داستان اسطوره ای باشد یا یک فیلم چنانچه در فیلم ایستاده در غبار قهرمانی از دوران دفاع مقدس را می‌بینیم که در یک فیلم بازنمایی شده است. اما فیلم سعی می‌کند با انتخاب بخشهایی از زندگی احمد متوسلیان هویت قهرمانی احمد متوسلیان را که در بستر واقعی جنگ تحمی‌لی شکل گرفته به کنار بزند و آن را به یک کارکتر و شخصیت سینمایی تبدیل کند. در ادامه مفهوم شخصیت بصورت دقیقتر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

 قهرمان از منظر جوزف کمبل  

کمبل ابتدا تحت تاثیر فرهنگ بومیان آمریکا و افسانه های دیگر ملل کارش را شروع کرد و بعد از رودر رویی با اندیشه های یونگ راه جدیدی برای خود باز کرد. عبارت  سفر قهرمان  استعاره فراگیر او برای اشاره به سفر عمیق و درونی و دگرگون کننده ای است که ظاهراً وجه مشترک قهرمانان در همه اعصار و مکآنها به حساب می‌آید؛ سفری که به زعم کمبل در سه مرحله اصلی و سرنوشت ساز جدایی ، تشرف و بازگشت شکل می‌گیرد. عمده نظریات کمبل در دو اثر مهم او یعنی قهرمان هزار چهره و قدرت اسطوره بیان شده است که در ادامه بر اساس این منابع شرحی مختصر از ارای کمبل در مورد قهرمان ارائه می‌شود.

 

کمبل در تعريف قهرمان مي گوید: قهرمان مرد يا زني است که در جست وجو و شناخت خود به سفر مي پردازد و در نهایت قادر می‌شود بر محدوديتهاي شخصي و يا بومي اش فايق آيد و از آنها عبور کند و به اشکال مفيد و کامل انساني برسد.

 

در نظر جوزف کمبل قهرمان کسی است که راه خوشبختی را پیدا کرده است. کمبل در تعريف قهرمان مي گوید: قهرمان مرد يا زني است که در جست وجو و شناخت خود به سفر مي پردازد و در نهایت قادر می‌شود بر محدوديتهاي شخصي و يا بومي اش فايق آيد و از آنها عبور کند و به اشکال مفيد و کامل انساني برسد. او به عنوان انساني مدرن مي ميرد ولي چون انساني است کامل و متعلق به تمام جهان، دوباره متولد مي شود و در این بازگشت با هياتي جديد درسي را که از اين حيات مجدد آموخته است، به دیگران انتقال می‌دهد. در نظر کمبل قهرمان بیان گر روایتی است که تمام اسطوره های جهان در هر فرهنگ و در هر مکانی سعی در بازگو کردن آن دارند. به عبارتي دیگر، تمام اسطوره هاي جهان در اصل، داستان واحدي را بيان مي كنند و تعدد داستآنها به علت ويرايشهايي گوناگون از یک داستان واحد است. کمبل وجه تمايزات و تفاوت ها ميان اسطوره هاي ملت ها و فرهنگها را بسيار كم مي داند و هماهنگي شديدي ميان اسطوره ها مي بيند. بنا بر اين نظر، يك داستان بزرگ و يك قهرمان اصلي و يك ضد قهرمان و عناصر مرتبط ديگر اين داستان در تمام تاريخ بشري در حال تكرار است. داستان تنها در هر دوره اي با توجه به امكانات و شرايط دستخوش تغييراتي سطحي مي گردد و بازيگران و شخصيتهاي خود را عوض مي كند. از همه اينها مهم تر، هدف و مضمون روايتهاي آنها يكي است؛ علاوه بر آن حتي فرايند روايي داستان‌ها نيز داراي شباهت هاي زيادي با يكديگر هستند. چنان كه كمبل در كتاب قدرت اسطوره مي آورد:« قهرمانان تمام دوران ها پيش از ما اين راه را پيموده اند. هزارتو كاملاً شناخته شده است؛ ما فقط بايد مسيری را كه قهرمان بر جاي گذاشته دنبال كنيم. جايي كه فكر مي كرديم به موجودي بد برخواهيم خورد، خدايي خواهيم يافت، جايي كه فكر مي كرديم بايد به بيرون سفر كنيم، به مركز هستي خود مي رسيم و جايي كه فكر مي كرديم تنها هستيم، تمام جهان همراه ما خواهد بود»

در نظر کمبل سفر قهرمانی بطور خلاصه در سه مرحله، جدایی، تشرف و بازگشت شکل می‌گیرد که هرکدام چند مرحله جزیی تر دارند.

 تک اسطوره قهرمان مهم ترين اسطوره اي است كه نظر كمبل را به خود جلب مي كند. به بیان کمبل در میان تمام اساطیر، اسطوره قهرمان معروف ترین و منسجم ترین اسطوره ای است که وجود دارد، روایت قهرمان روایتی ازلی ابدی نزاع خیر و شر است که در هر فرهنگ و بر حسب هر زمانی ویرایشی جدید از ان ارئه می‌شود.

 

کمبل در تعريف قهرمان مي گوید: قهرمان مرد يا زني است که در جست وجو و شناخت خود به سفر مي پردازد و در نهایت قادر می‌شود بر محدوديتهاي شخصي و يا بومي اش فايق آيد و از آنها عبور کند و به اشکال مفيد و کامل انساني برسد.

کمبل با در نظر گرفتن وجه مشترک تمام اساطیر و افسانه ها، مراحلی را برای قهرمان بازشناسی می‌کند که گذر از این مراحل قهرمان را به خواسته اش که همان خوشبختی است می‌رساند و اصطلاحا کمبل از این مراحل با عنوان سفر قهرمان یاد می‌کند به این ترتیب که کمبل معتقد است که مراحلی ثابت و نقاطی مشترک در تمام اساطیر وجود دارد که در هر مرحله قهرمان با بخشی از خود آشنا می‌شود. این الگوی سفر قهرمان الگویی بسیار اثر گذار در سینما و روایات داستانی بوده است. هرچند این الگو منشا تاثیر سینماگران بوده و خود برآمده از دنیای اساطیر و افسانه ها است ولی این به معنای جدایی این الگو از دنیای و اقعی و زندگی روزمره نیست. به این معنا که بسیاری از اتفاقات مهم تاریخی و اجتماعی را می‌توان بر مبنای این الگو بازشناسی کرد. مراحل این سفر قهرمانی بطور خلاصه در سه مرحله، جدایی، تشرف و بازگشت شکل می‌گیرد که هرکدام چند مرحله جزیی تر دارند: تشرف: دعوت به سفر، رد دعوت،امداد غیبی،آستانه نخستین، شکم نهنگ. تشرف: جاده آزمونها، ملاقات با الهه، دسیه و نیرنگ،آشتی با پدر، خدایگونه شدن، برکت نهایی. بازگشت: خودداری از بازگشت، پرواز جادویی،کمک خارجی، آستانه بازگشت، ارباب دوجهان، زندگی آزاد.

 

فیلم ایستاده در غبار وجه قهرمانانه احمد متوسلیان را به کناری می زند تا از او یک شخصیت منفرد بسازد.

 

جایگاه شخصیت

آثار سینمایی امروز بیشتر از انکه مجال تجلی قهرمانان باشند، بستری برای شکل گیری شخصیت هستند؛ امروزه شخصیت پردازی به عنوان مهمترین رکن فیلمنامه، مبنایی کاملا واقع گرایانه و روانکاوانه دارد و قواعد خاصی در این زمینه وجود دارد که فیلم نامه نویسان را در جهت تحلیل هرچه عمیق تر شخصیت هاشان یاری می‌کند. تفاوت عمده قهرمان و شخصیت این است که قهرمان همیشه با ضد قهرمانی بیرونی می‌جنگد و این ضد قهرمان تعین و هویت مشخصی دارد یا حداقل قهرمان شناخت مستقیمی‌ از ضد قهرمان دارد. ولی شخصیت همیشه با مانعی نا متعین می‌جنگد و مشکلش بیشتر درونی و نا مشخص است. مبنای شکل گیری یک قهرمان، خواست و خیزشی غیر شخصی است، قهرمانان همواره نماد جامعه و جمعیتی هستند که خواست و انگیزه شان در یک ‌فرد تجلی می ‌یابد، اما شخصیت تنها یک فرد واحد است و هرچه پردازش قوی تر و بیشتر باشد واحد بودنش، بیشتر به چشم می‌اید. در واقع هر شخصيتي بعد تيپيکال و کليشه اي خود را دارد که باعث مي شود شبيه خيلي از افراد دیگر باشد اما وقتي به لايه هاي عميق شخصيتش بپردازيم ، خاص و منحصر به فرد مي شود. اما در مورد قهرمان کاملا برعکس است هرچه در شناخت او عمیقتر می‌شویم ویژگی های مشترکش با افراد جامعه اش را بیشتر درک می‌کنیم و گویی هویت و تاریخ یک جامعه در قهرمانانش متجسم می‌ شود. به عبارتی قهرمان میل به تکثر و فراگیری دارد ولی شخصیت میل به تفرد و واحد بودن.

این میل به واقع گرایی در سینمای ایران هم نمودی خیلی جدی دارد. امروز واقع گرایی معیار و سنجه ای برای پذیرش و موفقیت آثار سینمایی ایرانی است. در تاریخ فرهنگ و ادبیات و دین ما قهرمانان و اساطیر بی شماری وجود دارند که هرکدام را می‌توان مبنایی برای خلق درامی‌ بی نظیر دانست اما مسئله مهم آن است که در دنیای امروز و با مقتضیات امروز سینمای ایران، تنها اساطیری قابل پرداختن هستند که رنگ و بویی از واقعیت دارند. گویی واقع گرایی مهمترین ویژگی سینمای امروز  ما است و قهرمانانی که باز خوانی می‌شوند باید ظرفیت تطبیق با این واقع گرایی را داشته باشند در غیر اینصورت جایگاهی در سینما ندارند.

 

 

بر این مبنا فیلم ایستاده در غبار سعی دارد شخصیتی را باز آفرینی کند که هرچند مدت زیادی از سفر قهرمانی اش نمی‌گذرد ولی وجهه ای اساطیری و فراواقعی یافته و بیشتر از انکه شخصیتی واقعی به نظر بیاید قهرمانی اساطیری می‌نماید و فیلم با پرداختن به قسمتهایی خاص و با انتخاب گزینشی از زندگی شخصی احمد متوسلیان، این وجهه قهرمانی را کنار می‌زند و بر اساس معیارهای واقع گرایی شخصیتی را برای ما خلق می‌کند که دنیایش با دنیای ما تفاوت چندانی ندارد. در فیلم قهرمانی را می‌بینیم که اتفاقا به جنبه هایی از ان تاکید شده که شباهتش با دیگران بیشتر به چشم می‌اید و با نمایش بخشهایی خاص از زندگی حاج احمد متوسلیان مثل مشکلات خانوادگی و بخصوص رفتار پدرش در کودکی و همچنین حس برتری جویی او در نوجوانی، سعی در هم شکل نشان دادن این قهرمان با دیگر افراد جامعه دارد. متوسلیان فیلم ایستاده در غبار هم دارای دشمنی بیرونی و متعین است و هم مشکلی درونی و نا متعین. و فیلم برای ما کاملا مشخص نمی‌کند که حاج احمد دقیقا برای چه می‌جنگد؟ برای جبران ضعف ها و سرخوردگی هایش و یا برای رسیدن به دنیایی بهتر و جنگیدن با یک دشمن بیرونی از این رو جایگاه متفاوت قهرمان و شخصیت در ایستاده در غبار توامان است. یا به عبارتی می توان گفت فیلم وجه قهرمانانه احمد متوسلیان را  به کناری می زند تا از او یک شخصیت منفرد بسازد.

 

آثار سینمایی امروز بیشتر از انکه مجال تجلی قهرمانان باشند، بستری برای شکل گیری شخصیت هستند؛امروزه شخصیت پردازی به عنوان مهمترین رکن فیلمنامه، مبنایی کاملا واقع گرایانه و روانکاوانه دارد و قواعد خاصی در این زمینه وجود دارد که فیلم نامه نویسان را در جهت تحلیل هرچه عمیق تر شخصیت هاشان یاری می‌کند.

 بیان این شباهت با توجه به جایگاه و کارکرد فرهنگی اجتماعی اسم حاج احمد متوسلیان در ذهن مخاطب می‌تواند دو نتیجه متفاوت داشته باشد: ابتدا اینکه مخاطب با توجه به شناخت شخصیت واقعی و جنبه های عرفی و زمینی  حاج احمد، وجهه قهرمانی و اسطوره ای او را فراموش کند و قهرمانی ها و رشادت های متوسلیان را ناشی از اتفاقات خاص کودکی او بداند و مبنایی روانکاوانه برای شخصیت حاج احمد متوسلیان در دوران دفاع مقدس بدست بیاورد. کارکرد دیگر آنکه مخاطب شباهت هایی عمیقی میان خود و متوسلیان احساس می‌کند و با توجه به جنبه قهرمانی حاج احمد و مجاهدت های او، هویت اجتماعی جدیدی از خود می‌سازد. این موضوع در مقاله ای جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.

بر این اساس فیلم ایستاده در غبار فیلمی‌ است که سعی داری شناختی شخصیت پردازانه از یک قهرمان ارائه دهد و این ضرورت برآمده از شرایط خاص امروز و الزامات سینمای امروز است. گذشته از تمام کارکردهای سینمایی و فنی فیلم ایستاده در غبار، مهمترین نکته مثبت ان را باید همین درک ضرورت بازخوانی ارزشها و مفاهیم بر اساس شرایط امروز دانست، درکی که از شناخت دقیق شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز برمی‌اید. گذشته از تمام احتمالاتی که در مورد فیلم ایستاده در غبار قابل بیان است باید آن را به واقع فیلمی‌ متعلق به امروز دانست و  قدر دان نگاهی بود که فیلم به ارزش های تاریخی و اجتماعی دارد.

 









----- 0 0

مقالات مشابه

لحن غبار آلود یک فیلم
لحن غبار آلود یک فیلم

لحن غبار آلود یک فیلم

عنوان ایستاده در غبار، علاوه بر اشاره به سکانسی از فیلم که حاج احمد متوسلیان را بی‌سیم به دست در میان گرد و خاکِ تیر و ترکشِ‌ خمپاره‌ها، برقرار و استوار با حسی سرشار از خضوع، تصویر کرده، دلالت‌های دیگری را نیز به ذهن متبادر می‌سازد
کارکردهای پنهان اسطوره در فیلم ایستاده در غبار
کارکردهای پنهان اسطوره در فیلم ایستاده در غبار

کارکردهای پنهان اسطوره در فیلم ایستاده در غبار

فیلم ایستاده در غبار سعی می کند سیمای تازه ای از اسطوره دفاع مقدس ارائه دهد. منظور از کارکرد اسطوره در اینجا شباهت با داستانهای اساطیری نیست بلکه بیشتر شبیه یک نقطه دید و یک وضعیت است. برای بررسی این بحث باید به چند سوال اساسی پاسخ داد؛ ایا دفاع مقدس و قهرمانان آن وجهی اساطیری دارد؟ اگر این گونه است این خاصیت از کجا آمده است و آیا این فیلم توانسته به هدف خود در نقد وجه اساطیری دفاع مقدس موفق باشد؟
به بهانه فیلم ایستاده در غبار ; امتی نا همخوان، چالشی در تحقق امت اسلامی
به بهانه فیلم ایستاده در غبار ; امتی نا همخوان، چالشی در تحقق امت اسلامی

به بهانه فیلم ایستاده در غبار ; امتی نا همخوان، چالشی در تحقق امت اسلامی

فیلم ایستاده در غبار به یک آرزوی دیرینه در نهاد انقلاب اشاره می کند: پیوند و یگانگی ملت های مسلمان. یعنی همان راهی که بسیاری از مصلحان اجتماعی مسلمان در طی قرن نوزدهم و بیستم آن را تنها راه رهایی از یوغ سلطه اجانب و دسایس بریتانیا می دانستند. اعزام احمد متوسلیان در سال ۶۱ به لبنان بر بستر چنین ارزویی شکل گرفته بود.
مصاحبه با دکتر شرف الدین ; امت ناهمخوان: چالش مفهوم امت و ملت
مصاحبه با دکتر شرف الدین ; امت ناهمخوان: چالش مفهوم امت و ملت

مصاحبه با دکتر شرف الدین ; امت ناهمخوان: چالش مفهوم امت و ملت

فیلم ایستاده در غبار به یک آرزوی دیرینه در نهاد انقلاب اشاره می کند: پیوند و یگانگی ملت های مسلمان. یعنی همان راهی که بسیاری از مصلحان اجتماعی مسلمان در طی قرن نوزدهم و بیستم آن را تنها راه رهایی از یوغ سلطه اجانب و دسایس بریتانیا می دانستند. اعزام احمد متوسلیان در سال ۶۱ به لبنان بر بستر چنین ارزویی شکل گرفته بود.
بارکد؛ توافق یا تبانی
بارکد؛ توافق یا تبانی

بارکد؛ توافق یا تبانی

فرض کنیم فیلم، توافقی است که کارگردان در قالب صدا و تصویر با مخاطبان خود طرح می‌کند تا در جریان فیلم و مهمتر از آن در انتهای فیلم نکته‌ و یا تجربه ای را که ارزش صرف زمان و هزینه را داشته باشد، به مخاطب ارائه کند تا شاید با دیدنِ تجربه‌ی قصه‌ی آدم‌های دیگر اتفاقی هم در ذهن و زندگی ما بیفتد.
لحن غبار آلود یک فیلم
لحن غبار آلود یک فیلم

لحن غبار آلود یک فیلم

عنوان ایستاده در غبار، علاوه بر اشاره به سکانسی از فیلم که حاج احمد متوسلیان را بی‌سیم به دست در میان گرد و خاکِ تیر و ترکشِ‌ خمپاره‌ها، برقرار و استوار با حسی سرشار از خضوع، تصویر کرده، دلالت‌های دیگری را نیز به ذهن متبادر می‌سازد
Powered by TayaCMS