فیلم نوشت فیلم نوشت

حسین ساعی‌منش
حسین ساعی‌منش

حسین ساعی‌منش

«هفت ماهگی» نه در ذهن‌ها می‌ماند و نه عوامل سازنده‌اش با آن به یاد آورده می‌شوند؛ چون هیچ نکته شاخصی در آن دیده نمی‌شود.

حسین ساعی‌منش

مشکل فیلمی مثل «هفت ماهگی» شاید این باشد که سر و شکل متعارفی دارد و نمی‌شود عباراتی مثل «ضدجریان» و «ساختارشکن» و مانند این‌ها را به فیلم الصاق کرد و از این زاویه به آن نگاه کرد. فیلم مشخصا قصد این را دارد که در سینمای متعارف دسته‌بندی شود و مشکل اصلی هم از همین جا شروع می‌شود: این‌که با متر و معیار این نوع سینما به قدری ایرادهای ریز و درشت در آن دیده می‌شود که به هیچ عنوان فیلم متعارف قابل دفاعی محسوب نمی‌شود؛ مهم‌ترین این ایرادها هم این است که «به جای» تعریف‌کردن قصه، به ترسیم روابط می‌پردازد و هیچ عامل محدودکننده یا ارتباط‌دهنده‌ای هم ندارد (جالب این‌که در نمایش روابط بین کاراکترها هم چنگی به دل نمی‌زند و یکی از مهم‌ترین دلایلش هم بازی‌های مضحک و ادایی بازیگران آن است). یعنی فقط خانواده را نشان می‌دهد و نسبت فامیلی اعضای آن را تعیین می‌کند و رابطه سه چهار نفری را هم که در آن خانواده نیستند مشخص می‌کند و تمام. این روابط نه در دل داستانی جای می‌گیرند که آن را پیش ببرند و به اقتضای آن شکل گرفته باشند، نه خودشان تحرکی ایجاد می‌کنند و داستانی ایجاد می‌کنند، و نه به‌خودی‌خود عمق پیدا می‌کنند و می‌توانند مستقلا جذابیت داشته باشند (غیر از وضعیت بهداد و توسلی).

انگار یک وضعیت اصلی وجود داشته (سفر و تصادف زن باردار) و به بهانه این، تمام روابط موجود بین شخصیت‌های حاضر، نمایش داده شده، بدون این‌که حتی ربطی به آن وضعیت اصلی داشته باشد (مثل رابطه آهنگرانی و مهرانفر) و چون تعداد کاراکترها هم زیادند (هفت نفر تقریبا) پرداختن به هرکدام می‌تواند کل مدت زمان فیلم را پوشش دهد و انگار که اصلا هدف اصلی هم همین بوده. مهم‌ترین دلیل اثبات این ادعا هم پایان‌بندی فیلم است: این‌که بدون هیچ دغدغه‌ای برای تعیین وضعیت نهایی این موقعیت و بدون این‌که فیلمساز خودش را مکلف بداند که شخصیت‌ها را به سرانجام مشخصی برساند، با چیزی که قبل از آن حتی احتمالش هم داده نشده بود و هیچ صحبتی از آن در میان نبود (مرگ مغزی) همه‌چیز «بسته» می‌شود و یک صحنه اسلوموشن و رویاگون از چند سال آینده (البته اگر نخواهند آن را تصورات ذهنی شخصیت اصلی در نظر بگیرند!) نشان داده می‌شود که مطلقا نه به فضای فیلم ربط دارد و نه می‌تواند واجد معنای مشخصی باشد و البته بیش از هر چیز می‌تواند گیجی و سرگردانی اثر را، در صورت نبود پایان‌بندی معقول، نشان دهد.

«هفت ماهگی» نه در ذهن‌ها می‌ماند و نه عوامل سازنده‌اش با آن به یاد آورده می‌شوند؛ چون هیچ نکته شاخصی در آن دیده نمی‌شود.



منبع :sourehcinema.ir

----- 0 0

مقالات مشاهده شده

سید آریا قریشی
سید آریا قریشی

سید آریا قریشی

ایزد مهرآفرین
ایزد مهرآفرین

ایزد مهرآفرین

 
دانیال حسینی
دانیال حسینی

دانیال حسینی

اگرچه فیلم در مسیری که طی می‌کند به دنبال نوعی اخلاق‌گرایی و نقد زندگی بی‌بند و بار است اما مسئله در حد یک ادعا باقی می‌ماند و به‌هیچ‌وجه نمی‌شود آن را جدی گرفت.
ایزد مهرآفرین
ایزد مهرآفرین

ایزد مهرآفرین

فیلمسازی که از فیلم اولش «مردن به وقت شهریور» تا همين فیلم آخرش«هفت ماهگی» روند رو به تكامل و پختگي‌اش کاملاً مشهود است.
Powered by TayaCMS