5 آذر 1395, 22:2
فرصت شد تا در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم «مقاومت» برای دومین بار به تماشای فیلم سینمایی «اروند» بنشینم. اثری که در جشنواره جهانی سیوچهارم فیلم فجر رونمایی شد و چند روزی است اکران سراسری خود را در سینماها آغاز کرده است. البته این اکران چنان غریبانه و با سالنهای محدودی بوده که نمیتوان به میزان تاثیر اولین فیلم بلند سینمایی درباره شهدای غواص نزد مردم واقف شد؛ اینکه دریابیم آیا طبق دیدگاه برخی افراد و رسانهها، آثار دفاعمقدسی دیگر نزد جامعه تحول یافته ایرانی مشتری ندارد یا اینکه تماشاگران بویژه ایثارگران در سالنهای سینمایی قضاوت کنند که آیا فیلم «اروند» مانند برخی کسانی که رغبت نکرده تا با چشم بیدار به تماشایش بنشینند، فیلمی ضد دفاعمقدسی است؟! تکلیف مسؤولان سینمایی و سینمادارهایی که تعیینکننده نبض اکران شدهاند که دیگر مشخص است اما نهادی انقلابی چون حوزه هنری را چه شده که در قبال اثری که در قحطی تولید فیلمهای دفاعمقدسی ساخته شده اینچنین خاموش عمل میکند؟! برخی هم که سرشان گرم بازیهای کودکانه در فضای مجازی است! و به دنبال ارائه گزارش کار هستند و بدون تماشای آثار و از طریق شفاهی فیلمها را قضاوت کرده و براحتی برچسبهای نامناسبی میزنند.
به عنوان کسی که ۲ بار فیلم را دیده و سازندهاش را که شاگرد بزرگمرد سینمای دفاعمقدس؛ رسول ملاقلیپور است میشناسم و حتی نسبت به ساختار اثر و فیلمنامهاش نقد داشته و به خالقش نیز منعکس کردهام، باید نسبت به برخی گفتههای وهمگرایانه پاسخی دهم، شاید حرکتی مثبت و عملی موثر در مسیر ارزشها نزد برخی مسؤولان رخ دهد. از این نظر فراتر از نقد و تحلیل فیلم «اروند» که حتما در جای خود لازم و یاریدهنده تولید چنین آثاری در آینده خواهد بود، باید از وضعیت امروز حاکم بر سینما چه به لحاظ مدیریت سینمایی و چه رسانهای گلایه کرد؛ انتقاد از اینکه چرا برخی آثار و فیلمسازانی که اهل بده بستانهای معمول نیستند باید خارج از گود توجه قرار گیرند! همانهایی که اتفاقا فعالتر از دیگرانند، اگر به دلیل نازل بودن آثاری چون «اروند» و «دلبری» و «خاکستر و برف» و از این دست آثار مهجورمانده رسانهای است، میتوان نقد منصفانهای بر آنها داشت اما نباید به کل آنها را از صحنه نظر دور داشت. اصلا مگر مابقی فیلمهای تولیدی دوستان بینقص است؛ همان آثاری که سازندگانی مطرح دارند که البته برخلاف ادعاهای فیلمسازشان چیز دندانگیری در اثرشان نمیتوان یافت!
سخن درباره ناملایمات و خودی و غیرخودی کردنها حتی در جبهه رسانهای فرهنگی انقلاب اسلامی بسیار است و کاش پیش وجدان خود راضی باشیم اگر نه رودخانه عاشقی با همه نامهریها به راهش ادامه میدهد. القصه درباره اکران فیلم «اروند» که به دلایل روشن و البته قابل تامل سالنهای کافی برای تماشای نگاهش ندارد، باید عنوان کنم که در کنار همه سالنهای خالی و نیمه خالی در اکرانهای پنجشنبه شب گذشته در سینما ملت نه تنها همه صندلیهای سالن نمایش «اروند» از جمعیت پُر شده بود بلکه چند صندلی اضافی هم به قسمت انتهایی سالن اضافه شد و چند نفری هم به شکل ایستاده فیلم را تماشا کردند. به مانند معمول جدا از فیلم حواسم به واکنشها هم بود و صدای آرام اشک ریختن برخی در سالن بویژه فرد کنار دستیام برایم جالب بود. برای اینکه ماجرا را دراماتیک نکنیم لازم است کمی به فیلم بپردازیم و حالی که برای مخاطبانی که اتفاقا در ظاهر طیفهای مختلف و متمایزی را تشکیل میدهند، ساخته است. دلیل تفاوت آثاری چون «اروند» خارج از ایراداتی که به لحاظ فنی بر آنها استوار است، در پرداخت ساده و بیتکلفی است که نسبت به حوادث و شخصیتهای دفاعمقدسی دارد و شاید همین موجب دور ماندن از توجه اهالی عادت یافته به آثار شعار زده جنگی است! اینکه کاراکترهایی میسازند که نمیخواهند به ضرب دیالوگهایی تصنعی و بازیهایی گلدرشت و نماهایی سرشار از نور، نور بالا بزنند. دلیل تمایز آثاری چون «اروند» و البته فیلم ارزنده «ایستاده در غبار» در نگاهی است که سازندگان جوان این آثار نسبت به مدیوم سینما دارند که برای باورپذیری یک اثر باید از مسیر درام حرکت کرد. باید با استفاده از قلاب داستانی و تحرک نماها و انتخاب زوایای درست به شکلی بیپیرایه و بدون خودنمایی تماشاگر را درگیر واقعه و شخصیتها کرد.
کاراکتر حاج احمد در «ایستاده در غبار» و یونس در «اروند» با همه تفاوتهای ساختاری آثار و شخصیتهای این ۲ فیلم در یک نگاه دارای اشتراک هستند و آنکه تا حد ممکن به شکلی زمینی به تصویر درآمدند. آنها از کنار شخصیتها و موقعیتهایی باورپذیر عبور میکنند تا به مقصد برسند. «ایستاده در غبار» از طریق تشکلبخشی به ساختار مستندگونهاش و «اروند» از طریق خلق فرم داستانی جریان سیال ذهن میخواهد ما را به قلب آدمهای جنگ ببرند و اینکه هر کدام تا چه حد توفیق یافته و چه مبنایی را طی کردهاند، منظری دیگر است که هر یک براساس هدف و زاویهای که در ساختار سینمایی خود انتخاب کردهاند، نیازمند تحلیلی چندجانبه هستند. اما نگاه سازندگان اینگونه آثار را نمیتوان از نظر دور داشت که میخواهند دوران و شخصیتهایی بشدت گرانقدر را تا حد امکان برای تماشاگر از طریق داستانها، فرم روایی و موقعیتها و فضاسازیها ملموس کنند. فیلم «اروند» به دلیل ادای دین فیلمساز جوانش به مرحوم رسول ملاقلیپور سعی در بازنمایی برخی آثار دفاعمقدسیاش دارد و شکل پرداخت روایت «اروند» تداعیگر فیلمی چون «سفر به چزابه» است که به نظرم به لحاظ سینمایی پختهترین اثر دفاعمقدسی به شمار میرود. فیلم «اروند» با وجود کمبنیه بودن موقعیتهای دراماتیک، دارای فضاسازیهای شاعرانه و قابهای مینیاتوری است و جهان ذهنی شخصیت یونس را تا حدی برای مخاطب ملموس میکند و از این نظر قابل ارزش است اما ارزشی فراتر از نکات فنی این اثر در دغدغهها و تلاشهای گروهی جوان در بخش خصوصی است که برخلاف برخیها که تنها در شعار و در فضاهای مجازی دم از ارزشها میزنند، در جهانی واقعی تلاش برای خلق جهانی زیبا از مردان کربلایی دارند.
منبع :vatanemrooz.ir