8 آذر 1395, 23:21
یتیم خانه ایران به کارگردانی ابوالقاسم طالبی پیش از آن که یک اثر سینمایی باشد می توانست یک مینی سریال یا یک تله فیلم مناسبتی باشد ، چرا که این فیلم به لحاظ اهمیت و گستردگی موضوع نمی تواند در زمان محدودِ سینما به حقایقِ تاریخی بپردازد؛ یتیم خانه ایران می کوشد تا حقیقتی از یک برهه ی مهم تاریخی را به تصویر بکشد، اما اهمیت به تصویر کشیدن این فیلم چیست ؟ طالبی فیلمساز دغدغه مندی ست که سعی دارد نگاه واقع گرایانه یی به مسائل اجتماعی داشته باشد، فیلم های نغمه، دست های خالی یا قلاده های طلا را به یاد بیاورید این فیلم ها هر کدام در زمان های خودشان یک دغدغه ی فکری از سوی طالبی به حساب می آمدند به طور مثال طالبی با تحقیقات فراوان در راستای جریانات سال 88 فیلمی مثل قلاده های طلا را می سازد که همه ی مخاطبین هم آشفتگی آن سال ها را دیده بودند و هم جریانات فیلم تا حدودی قابل قبول بود، طالبی با همان نگرش و خلاقیت یتیم خانه ایرانی را نوشته است اما با کدام تاریخ؟ زیرا که در پایان فیلم راوی که دختر خان سالار است می گوید (این اتفاقات در هیچ کجا ثبت نشده است و من از گفته های دیگران، این وقایع را برای شما تعریف کردم)، پس مخاطب چگونه می تواند کلیت یتیم خانه ایران را بپذیرد؟ قصه یی که در فیلم تعریف می شود نه خوشایند است و نه تاثیر برانگیز، مختصات شکل گیری فیلمنامه اگر چه برای به تصویر درآوردن تاریخ است اما انگار طالبی قصد داشته تا با خلق یک فیلم تاریخی واقعیت امروز ایران هم به تصویر بکشد، هنرمند وقتی نمی تواند حرفش را به طور صریح باز گو کند با تغییر مسیر به هدف خود می رسد؛ یتیم خانه ایران اگرچه می تواند برای فیلمسازش یک دغدغه به حساب بیاید اما این دغدغه باید مکتوب باشد به طوری که وقتی مخاطب بعد از تماشای فیلم برای کسب اطلاعات بیشتر به اینترنت مراجعه و نام محمد جواد بنکدار(خان سالار) را جستجو می کند باید اطلاعات همانی باشد که در فیلم دیده است اما این گونه نیست،پس چگونه باید کلیت فیلم را باور کنیم، از طرفی دیگر به دلیل محدودیت زمان در سینما طالبی نتوانسته در صدوبیست دقیقه برای مخاطب قصه ی منسجمی تعریف کند زیرا تعدد کاراکترها و فضاهای فیلم این امکان را میسر نمی کند تا مخاطب با یتیم خانه ایران همذات پنداری کند، اساسا فیلم نمی تواند در بستر یک اثر تاریخی از رخدادها و حادثه ها بگوید، یتیم خانه ایران این قابلیت را دارد که مانند سریال هایی مثل معماشاه یا کلاه پهلوی در قاب تلویزیون به نمایش در بیاید اما انگیزه ی طالبی و تاکیدش برای به تصویر کشیدن این فیلم در قاب سینما چیست؟ در حال حاضر در سینما بستر مناسبی فراهم شده است که فیلمسازان قصه و فرم های نو و جذاب را به فیلم سینمایی تبدیل کنند اگیزه ی مخاطبان عامِ سینما فیلم هایی مثل یتیم خانه ایران نیست چرا که دیده شده فرم و نگرش این گونه فیلم ها در قاب تلویزیون بیشتر مخاطب را جذب می کند، یتیم خانه ایران فارغ از بخش تاریخی که باید یک تاریخ نگار درباره اش حرف بزند، در قواعد سینما هم کم آورده است! اصلا بیاییم تصور کنیم این فیلم برای تاریخ ایران نیست و نویسنده با تخیل آن را نوشته و ساخته است، اما باز هم این فیلم فاکتورهای لازم را برای خلق آن چیزی که هدف فیلمساز بوده را ندارد ، طالبی سعی کرده از خان سالار یک قهرمان بسازد که نتوانسته است، زیرا که قهرمان سازی در سینما بسترسازی و مناسبات می خواهد. خان سالار به عنوان مبارز و یار میرزا کوچک خان با یک افسر انگلیسی درگیر می شود و بعد به دلیل فرار به تهران میرود و به دلیل وصیت پدرش باید یتیم خانه را اداره کند از سوی دیگر بیکاری وبا در شهر شیوع پیدا می کند، انگلیسی ها آذوقه و داروها را غارت می کنند، قحطی و مریضی تهران را فرا می گیرد، حالا خان سالار می خواهد با انگلیسی ها مبارزه کند و تهران و یتیم خانه را به حالت عادی برگرداند، گستردگی های این همه خرده روایت که باعث کلی گویی شده است به خط روایی داستان خدشه یی عمیق وارد کرده؛ از همین حیث یتیم خانه ایران حاوی اتفاقات ریز و درشتی است که با لکنت روایت می شود، قصه آن فضای منسجم را برای تعریف کردن و به تصویر درآوردن ندارد، از طرفی دیگر فیلمساز با اضافه کردن شاخه و برگ اضافی فضای فیلم را شلوغ کرده است، طالبی در فیلم هایش از مضامین دینی استفاده ی درستی می کند اما در این فیلم اگر فرض کنیم خان سالار یک قهرمان ملی است چرا او را در حال نیایش یا نماز خواندن نمی بینیم؟ این قهرمان با آن لحنِ لرزانش یا وقتی خبر مرگ پسرش را به او می دهند می لرزد و می گرید و نمی تواند افسر انگلیسی را نشانه بگیرد؛ مگر می شود؟ طالبی در خلق خان سالار کوتاهی کرده و نتوانسته بستری فراهم کند که او را به عنوان یک قهرمان کامل قبولش کنیم. در سراسر فیلم با دیالوگ هایی مواجه می شویم که بیش از حد شعاری به نظر می آیند، شعاری بودن دیالوگ ها و کشدار بودن بعضی از نماها و اتصال بی ربط در سکانس ها مانعی می شوند برای عدم ارتباط مخاطب با شخصیت ها؛ یتیم خانه ایران فارغ از فیلمنامه کامل و منسجم شکل گرفته است شکلی که سینمایی نیست ، فیلمساز سعی برآن داشته است که با خلق قاب ها و میزانسن های چشمگیر به هدف برسد، اگر چه کلیتِ ساختاری یتیم خانه ایران از نظر قواعد کارگردانی تا ده دقیقه ی نخست فیلم قابل قبول است اما صد و ده دقیقه ی دیگر در خرده روایت ها پنهان شده اند و نمی توانیم پایه و اساس فیلم را درک کنیم.
منبع :salamcinama.ir