ایران خودرو و سایپا

خانواده توریخانلو از مشتریان بالفعل محصولات ایران خودرو است. مرتضی برادر بزرگ خانواده یک پراید دارد و یکی از خواهرها با بازی شبنم مقدمی منتظر یک خودروی 206 است. صحبتی که شبنم مقدمی در باره دلیل خرید خودرو می کند گویای علت وجودی چیزی به نام ایران خودرو است. او این خودرو را برای این خریده است که احساس کند کمی خوشبخت است. سند خوشبختی خانواده خواستگار سمیه هم یک خودرو است. یک ماشین شاسی بلند که باز مونتاژ ایران خودرو است. این ایدیولوژی حاکم بر ذهن ماست که با ایران خودرو برای خوشبختی ما است.

سامسونگ، ال جی

خانه  فیلم ابد فاقد تزئئیات است. در خانه توریخانلو یک تلویزیون ال سی دی و یک دی وی دی پلیر است و  سمیه یک گوشی تاچ دوربین دار دارد. با اولین پولی که به دست خانواده می رسد یک توالت فرنگی به خانه اضافه می شود. خانواده توریخانلو هم مانند بسیاری از ما به چیز دیگر و مهمتری احتیاج دارد اما در روند زندگی معمولا اشیاء جای معنا را می گیرند.  به این ترتیب می توان حدس زد که با اولین پول دیگری که وارد این خانواده می شود ، خرید بعدی انها چیزی شبیه یخچال ها ساید بای ساید یا تلویزیون سه بعدی خواهد بود.

نهادهای موازی

وقتی نهادها موازی هم می شوند کسی کاری انجام نمی دهد.  خانواده توریخانلو نشانه ای از وجود نهادهای متعدد موازی است. مشکلات  انها محصول موازی کاری نهادهایی است که بیشتر از انکه به فکر ارائه خدمات باشند تنها به تداوم خود می اندیشند.

فوتبالیست ها ، خواننده ها و هنر پیشه ها

یکی از توانایی های مهم یک جامعه الگو سازی است. خانواده فیلم ابد و یک روز از مهارت های اولیه زندگی محروم اند. انها نمی توانند با هم صحبت کنند. انها مهارت و تخصص برای کسب درامد را ندارند.  خانواده توریخانلو از فقدان الگو رنج می برد. آنها فقیر اند اما نمی توانند الگویی پیدا کنند که به زندگی فقیرانه انها کمک کند. الگو سازی در جامعه ما به عهده فوتبالیست ها ، خواننده ها و هنربیشه ها سپرده شده است. ما در معرفی الگو تاتوانیم.

طبقه متوسط

مشکل اصلی  خانواده توریخانلو اعتیاد برادرشان محسن نیست. بلکه مشکل بزرگ تر فقر است. اعتیاد محسن از ان رو مشکل است که  این فقر را تثبیت کرده است. همه در پی ان هستند که خود را به مرحله بالاتر زندگی برسانند. برادر بزرگ تر دنبال یک درامد بیشتر و خواهر دنبال یک کار پردرامد تر است. انها می خواهند طبقه اقتصادی و اجتماعی خود را تغییر دهند و هرچه زودتر وارد طبقه متوسط شهری بشوند. همان طبقه متوسطی که روز به روز بزرگ تر می شود. همان طبقه ای که همه سیاست مداران و همه اقتصاد دانان روی ان حساب می کنند. همان طبقه متوسطی که پایه دموکراسی است و با درامد سالیانه اش و میزان مصرفش سینجیده می شود.

دین

معمولا خانواده های مذهبی از چالش ها و آسیب های کمتری بر خوردارند. با وجود قدرت بالای رسانه های فراگیر در کشور و تلاش برای تعمیق باورهای دینی مردم اما در خانواده توریخانلو نهاد مذهب کارامد نیست. ایا نهادهای متولی دین به اندازه کافی دین را تبلیغ نکرده اند یا اینکه در تبلیغ دین از راه های غیر خلاق و غیر کارامد استفاده می کنند یا انکه پیام دین تنها به دینداران می رسد. خانواده توریخانلو به باورها و اموزه های دینی اعتقاد دارد اما ان را نمی یابد.