فیلم نوشت فیلم نوشت

نگاهی به خجالت نکش ؛ یک کمدی روستایی
نگاهی به خجالت نکش ؛ یک کمدی روستایی

نگاهی به خجالت نکش ؛ یک کمدی روستایی

در روزهایی که عادت کرده‌ایم به فیلم‌های آپارتمانی و «روزـ داخلی» سینمای ایران، شاید غنیمت باشد که مرکزیت یک اثر سینمایی، هرچند طنز، با یک فضا و لوکیشن دلنشینِ روستایی باشد. خجالت نکش نمونه یک کمدی روستایی است که تمام اتفاقات آن در دل یک روستا می‌گذرد و درون‌مایه طنز آن برگرفته از کشمکش و موقعیت‌های کمیکی است که اهالی آن خلق می‌کنند.

نگاهی به خجالت نکش ؛ یک کمدی روستایی

در روزهایی که عادت کرده‌ایم به فیلم‌های آپارتمانی و «روزـ داخلی» سینمای ایران، شاید غنیمت باشد که مرکزیت یک اثر سینمایی، هرچند طنز، با یک فضا و لوکیشن دلنشینِ روستایی باشد. خجالت نکش نمونه یک کمدی روستایی است که تمام اتفاقات آن در دل یک روستا می‌گذرد و درون‌مایه طنز آن برگرفته از کشمکش و موقعیت‌های کمیکی است که اهالی آن خلق می‌کنند. از نمونه این آثار می‌توان به «زاپاس» و «ایران‌برگر» اشاره کرد که فضای مفرّحی را برای مخاطب در دل روستایی سرسبز، با آدم‌های باصفا خلق کرده‌اند.

رضا مقصودی، کارگردان خجالت نکش، فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ با کارگردانی فیلم کوتاه «بال‌های بیداری» و فیلمنامه‌نویسی را از سال ۱۳۷۴ با نگارش فیلم «لیلی با من است» آغاز کرد و با همین اثرش برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه شد. مقصودی که تجربه نسبتاً موفقی در نگارش آثار سینمایی در دهه هفتاد دارد، در اولین تجربه کارگردانی خود با یک کمدی که فیلمنامه‌اش را نیز خودش نوشته، مهمان این روزهای سینما است.

«خجالت نکش» روایت یک زن و شوهر ساده روستایی است که تحت تأثیر سیاست‌های کلان و لحظه‌ای دولت در دهه ۷۰ از آوردن فرزند جدید خودداری می‌کنند. اما با تغییر رویکرد در دولت‌های نهم و دهم و در آستانه پیری تصمیم به فرزندآوری مجدد می‌گیرند! کشمکش‌های زوج روستایی بر سر این مسئله و سادگی بیش از اندازه شوهر باعث خنده‌های لحظه‌ای مخاطب می‌شود. اما برخلاف اکثر طنزهای این روزهای سینما، به سمت شوخی‌های جنسی و رکیک نمی‌رود. در این فیلم شاهد قصه و پرداخت به یک موضوع اجتماعی هستیم، مسأله‌ای که در سینمای کمدی ایران کمتر به چشم می‌خورد. اکثر آثار طنز این روزهای سینمای ایران فاقد موضوع و داستان ارزشمندند و جذابیت خود را بیشتر مدیون طنازی‌های لحظه‌ای تیپ‌ها هستند.

 مهم‌ترین نقطه قوت این فیلم انتخاب یک موضوع و ایده جذاب است. اما این ایده در دل داستان به خوبی پرورانده نمی‌شود و فیلمنامه در حد آثار تلویزیونی و مفهوم اولیه خود باقی می‌ماند. جا داشت فیلم‌ساز با موضوع خوبی که انتخاب کرده به ‌سراغ پرسش‌ها و چالش‌هایی نظیر چرایی اتخاذ این تصمیم (سیاست تنظیم و کنترل جمعیت و خانواده) توسط دولت آن دوره،  درست و غلط بودن این سیاست در آن برهه زمانی و آثار و پیامدهای اینگونه تصمیم‌های لحظه‌ای برای افراد، خانواده‌ها و جامعه می‌رفت و از دل این کشمکش‌ها، موقعیت‌های داستانی و طنز می‌ساخت، نه اینکه داستان در نیمه راه، کشش خود را از دست بدهد و عقیم بماند. اگر بخواهیم به نمونه‌های موفق در این موضوع اشاره کنیم، فیلم «فرزندان بشر» ساخته «آلفونسو کوارن» یکی از بهترین نمونه‌ها است. کارگردان به‌خوبی دغدغه‌اش یعنی عدم زاد و ولد و ناباروری زن‌ها را از همان پلان اول شروع می‌کند و در جای‌جای فیلم موقعیت‌هایی ایجاد نموده تا مخاطب نسبت به این مسأله تلنگر بخورد و  در مورد آینده نه‌چندان دور به فکر فرو برود. در این فیلم ۱۸ سال از آخرین فرزندِ متولد شده می‌گذرد و تنها یک زن سیاه‌پوست قادر به بارداری شده که تمام تمرکز فیلم برای نجات او و فرزندش است. البته معنای زاد و ولد در غرب با جامعه ما تفاوت بسیاری دارد زیرا در مکتب غرب زاد و ولد تا جائی معنا دارد که حیات بشر به خطر نیفتد و از طرفی بتوانند از عهده هزینه‌های اقتصادی فرزند بر بیایند. اما در آموزه‌های ما غیر از مسائل اقتصادی و فرهنگی، این دین است که سفارش زیادی به تولید نسل و فرزندآوری می‌کند، تا جائی که در منابع دینی ما از فرزند به مقوله‌هایی مثل برکت، نعمت و قوام خانواده یادآوری شده است. آنچه که امروزه زنگ خطر را به صدا درآورده، سایه افکندن مدرنیته بر سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است، تا جائی که خانواده‌هایی تربیت حیوان خانگی را جایگزین داشتن فرزند کرده‌اند. این‌ها مسائلی است که فیلم‌ساز می‌تواند از دل آنها موقعیت‌های کمیک و فانتزی و حتی ملودرام‌های اجتماعی بسازد و به مخاطب جامعه خود تلنگر بزند.  


انتقاد زیرپوستی از جامعه

اگرچه خجالت نکش یک اثر متوسط در سینمای طنز است. اما می‌توان از آن به‌ عنوان یک کمدی سالم دفاع کرد، چون سعی دارد به ‌صورت زیرپوستی به یک مسأله اجتماعی اشاره کند که اگر مورد توجه و اقبال قرار نگیرد، ممکن است مقدمه یک بحران در جامعه شود. داستان فیلم بر مدار تنهایی یک زوج میان‌سال روستایی می‌گذرد که تمام فرزندان‌شان به شهر مهاجرت کرده‌اند و حال که خود را تنها می‌بینند، به فکر بچه‌دار شدن می‌افتند. بحث کنترل بارداری و عدم میل به داشتن فرزند و یا فرزند حداقلی، امروزه دامن‌گیر بسیاری از زوج‌ها در جامعه شده که افراد، عمدتاً مشکلات اقتصادی و تغییر سبک زندگی را بهانه این نوع نگاه می‌دانند. اما ای کاش فیلم پایش را فراتر از تنهایی والدین در پیری می‌گذاشت؛ چون عدم میل به فرزندآوری ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور، جامعه جوان ایرانی را به یک جامعه پیر تبدیل کند و بسیاری از پتانسیل‌ها را از بین ببرد.



از طرفی کنترل جمعیت می‌تواند برای افراد و خانواده‌ها نیز آسیب‌زا باشد. طبق آمار، کودکانی که تک فرزندند و یا زوج‌های فاقد فرزند به ‌شدت در معرض افسردگی و آسیب‌های روانی هستند. همچنین شاهد بسیاری از والدین در میان‌سالی و بزرگ‌سالی هستیم که به‌ خاطر نداشتن فرزند و یا ترک خانه از طرف  فرزندان، دچار بحران می‌شوند و یا استرس دارند که فرزند حداقلی خود را از دست بدهند. شاید تفکری که در پشت کنترل جمعیت در آن برهه زمانی بوده، این باشد که متصدیان دولتی باید بتوانند عهده‌دار تغذیه، بهداشت، اشتغال و ... افراد باشند اما ادامه این سیاست در جامعه امروزی و با این همه ظرفیت، می‌تواند زنگ خطری برای جامعه در آینده‌ای نه‌چندان دور، باشد که به سمت پیری و از بین رفتن نیروی انسانی کارآمد به پیش می‌رود.

این در حالی است که طبق گزارش‌ها از آمار خانوار، حدود بیست سال پیش و در ابتدای دهه هفتاد، بیش از نیمی از خانواده‌های کشور (۵۵ درصد) دارای جمعیت بیشتر از ۴ نفر (پنج نفر و بالاتر) بودند. به این معنی که در آن زمان، از هر دو خانواده حتماً یک خانواده وجود داشت که حداقلِ جمعیت در آن پنج نفر باشد، موضوعی که شاید با درنظر گرفتن شیوه و شرایط زندگی، در حال حاضر کمی دشوار به نظر می‌رسد؛ اما با گذشت زمان در دو دهه اخیر، ساختار خانواده از نظر تعداد افراد تغییر قابل توجهی داشته و شاید این برهه زمانی از نگاه تغییر در تعداد اعضای خانوارها، مهم‌ترین بُرش از تاریخ جمعیتی کشور باشد!


نظریه «گری‌بکر»

یکی از مهم‌ترین نظریه‌ها را در خصوص هزینه بچه‌دار شدن، اقتصاددان معروف؛ «گری بکر» مطرح کرده است. او معتقد است پرورش بچه‌ها هزینه‌هایی به همراه دارد و والدین باید برای غذا، پوشاک، مسکن، تفریحات و آموزش آنها هزینه کنند و از همه مهم‌تر، زمانی است که باید والدین برای بچه‌ها صرف کنند که این زمان معمولاً صرف کسب درآمد و مصرف کالاها و خدمات می‌شود. والدین باید در ازای این هزینه‌ها از مطلوبیت و لذت بیشتری از داشتن فرزند برخوردار گردند تا بچه‌دار شوند. این جبران هزینه (منافع) می‌تواند از لذت داشتن و پرورش فرزند، میل برای داشتن نسل یا تمایل به داشتن کسی برای دوران پیری سرچشمه گیرد. به اعتقاد بکر، علت این منافع هرچه که باشد باید با کالاها و تفریحات هر واحد پول خانوار رقابت کند. با چنین نگرشی می‌توان فرضیه‌های آزمون‌پذیر زیادی را درباره نرخ باروری فرمول‌بندی کرد. بنابراین با نگاه کلی می‌توان دریافت که نظر این اقتصاددان مطرح در تغییر ساختار جمعیتی خانوارهای ایرانی نیز صادق بوده است. در حقیقت، هزینه‌های داشتن فرزند در دهه ۹۰ نسبت به دو دهه قبل از آن افزایش قابل توجهی داشته که این موضوع یکی از دلایلی است که خانواده‌های پرجمعیت جای خود را به خانواده‌‍‌های کم‌جمعیت دهد.  


بازنمایی نامطلوب از «مرد» در این فیلم

خجالت نکش، نگاه سؤال‌برانگیز و کاریکاتورگونه‌ای به جایگاه مرد دارد و این‌گونه به‌ نظر می‌آید که فیلم تا حدودی زن‌محور و طرفدار زنان است. در فیلم با مردی روبه‌رو هستیم که موقع زایمان همسرش، در کمال آرامش به خواب می‌رود! همین مرد، سیاست‌های لحظه‌ای دولت‌ها را به خانواده خود ترجیح می‌دهد و بدون مشورت همسرش تصمیم به عقیم کردن خود دارد. اما بعد از تغییر رویکرد دولت‌ها، به‌صورت یک‌طرفه و بدون نظرخواهی از همسرش تصمیم به فرزندآوری می‌گیرد. نکته دیگر اینکه در کشمکش پایانی فیلم، شاهد حضور فعال‌تر و اثرگذارتری از سوی زن‌ها هستیم. این میزان بی‌توجهی، لودگی و انفعال از مردان، نمی‌تواند بازنمایی دقیقی از جایگاه مرد باشد.  




اشاره به نعمت بودن فرزند

خجالت نکش، حاوی یک نکته مثبت است و آن اشاره به نعمت بودن فرزند است. در سکانس پایانی فیلم، وقتی نوزاد گم شده پیدا می‌شود، مادر نوزاد لب به اعتراف باز می‌کند که به ‌خاطر نگاه مردم،  عرف  و ترس از ریختن آبرویش قدر نعمت را ندانسته و به‌ خاطر همین قدرنشناسی ممکن بود نوزاد از دستشان برود.  این دیالوگ‌ها اشاره به نعمت بودن فرزند دارد که این نعمت بودن برآمده از دین، سنت و پیشینه فرهنگی است که در جامعه امروزی به بهانه‌های واهی مورد غفلت قرار گرفته است. قرآن کریم در آیه ۷۲ سوره نحل، ۴۶ سوره کهف، ۷۱ سوره هود، ۷۴ سوره فرقان و آیات دیگری، تعبیراتی مثل نعمت، برکت، زینت و ... برای فرزند دارد. شاید اگر سینماگر ایرانی توجهی به انگاره نعمت بودن فرزند داشت و یا حداقل با آموزه‌های دینی در این زمینه آشنا بود، شاهد این حجم از سقط جنین و عدم تمایل به فرزندآوری در سینمای ایران نبودیم.


یک فضای دل‌نشین روستایی

باید به مخاطب حق بدهیم که با دیدن یک کمدی متوسط با لوکیشن کاملاً روستایی و ساده به وجد بیاید. دوربینِ روشن‌فکرزده سینمای ایران بیشتر روی فضای آپارتمان‌ها و فضای بی‌روح و ماشینی شهرهایی می‌چرخد که آدم‌هایش با خیانت، کلاه‌برداری، بی‌انگیزگی و ... روایت می‌شوند! شاید این یأس و سیاه‌نمایی که ریشه در ملودرام‌های ایرانی دوانده، باعث اقبال مخاطب و گیشه به آثار طنز شده است. فیلم‌ساز در خجالت نکش، با نشان دادن موتیف‌وار امام‌زاده و آدم‌های بی‌آلایش و هم‌دل، به زیبایی‌های این کمدی روستایی افزوده است. نکته دیگر، تفاوت افراد روستا با افراد مهاجرت کرده‌ به شهر است. بچه‌های قنبر که به شهر مهاجرت کرده و درگیر شلوغی‌های جامعه شهری و مدرنیته شده‌اند، هیچ‌ کدام‌شان زیر بار بچه‌دار شدن نمی‌روند اما والدین آن‌ها در آستانه پیری و برخلاف عرف خودساخته جامعه امروزی بچه‌دار می‌شوند و اهالی روستا هم به‌خوبی با این مسأله کنار می‌آیند.


حرف نهایی

خجالت نکش، دست روی موضوعی گذاشته که به‌ عنوان یک دغدغه اجتماعی، قابل بررسی است  و می‌توان از زوایای مختلفی به آن نگریست. اما فیلم‌ساز نتوانسته به‌خوبی موضوع ‌را بپروراند و به درام تبدیلش کند. با این حال فیلم هرچند به ‌خاطر اقتضای کمدی بودنش حاوی شوخی‌های لحظه‌ای و دم‌دستی است اما چون یک کمدی قصه‌دار است و ایده اولیه خوبی هم دارد، قابل تقدیر است. از طرفی باید اشاره کنیم که خجالت نکش، حکمی قطعی برای بچه‌دار شدن یا عدم بچه‌دار شدن ندارد. این عدم حکم را می‌توان در کنار نگاه محتاطانه و بی‌جهت فیلم گذاشت که سعی نموده به‌ شکلی ظریف با عناصرش برخورد کند و حتی از شوخی‌های مرسوم سینمای طنز و حکم صادر کردن‌های سینمای اجتماعی بپرهیزد.









----- 0 0
گامی اما نه به پیش؛ نگاهی به فیلم «خاله قورباغه!»
گامی اما نه به پیش؛ نگاهی به فیلم «خاله قورباغه!»

گامی اما نه به پیش؛ نگاهی به فیلم «خاله قورباغه!»

فیلم خاله قورباغه اولین تجربه سینمایی افشین هاشمی فیلمی متعلق به سینمای نحیف کودک و نوجوان سینمای ایران است. از این حیث باید سپاسگذار امثال هاشمی و همکاران او بود که به رغم ریسک بالا، باز دل به دریا می‎زنند و با تولید فیلمی متعلق به سینمای کودک و نوجوان چراغ چنین تلاش‌هایی را روشن نگاه می‎دارند.
در میان حماسه و ناتورالیسم ; به بهانه اکران فیلم تنگه ابوقریب
در میان حماسه و ناتورالیسم ; به بهانه اکران فیلم تنگه ابوقریب

در میان حماسه و ناتورالیسم ; به بهانه اکران فیلم تنگه ابوقریب

تنگه ابوقریب آخرین ساخته بهرام توکلی می تواند گواه این باشد که ژانرسینمایی دفاع مقدس، پس از گذشت سالها از جنگ تحمیلی، نه تنها از بین نرفته یا حتی کمرنگ نشده، بلکه می تواند فیلمسازان جوان و خوشفکری را نیز به سمت خود بکشد که پیش از این تمایل چندانی به ساختن اثری در این ژانر نشان نداده بودند. مانند پیمان معادی که سال گذشته با فیلم بمب (یک داستان عاشقانه) روایتی مینی مالیستی از روزهای جنگ ارائه کرد.
Powered by TayaCMS