15 آبان 1396, 6:58
«ویلایی ها» نخستین ساخته ی منیر قیدی را شاید بتوان قوی ترین فیلم جشنواره تا روز سوم به شمار آورد. فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده است و ویژگی بارزی که آن را از سایر آثار هم ژانرش متمایز می کند، زنانه بودن آن است. چیزی که سه سال پیش در فیلم «شیار 143» نیز اتفاق افتاد و بسیار مورد توجه واقع گردید.
فیلم فضاسازی و اجرای خوبی دارد. کارگردانی آن را شاید بتوان موثرترین رکن آن در موفقیت نهایی اش دانست. کاملاً پیداست که کارگردان بر جزئی ترین عناصر فیلم تسلط بسیار زیادی داشته و بنابراین مجموعه ی منظمی از عناصر مختلف را در درام او شاهد هستیم؛ از بازی ها گرفته تا میزانسن، نور، طراحی صحنه و ... . ایده و طرح اولیه ی داستان، به شدت نوآورانه است. درواقع فیلمساز با زاویه نگاه متفاوتی به مسئله ی جنگ نگریسته و تلاش می کند در کنار حفظ اصول ژانری، تبعات و تأثیر جنگ بر خانواده ها را به شکلی متفاوت به تصویر کشد. مضمون «انتظار» در فیلمنامه خوب از آب درآمده و تکرار آمدنِ پیامرسانی که هر بار نامه ی شهادت یکی از همسران را می آورد در عین تکرارشونده بودن تکراری نمی شود و عنصر تعلیق را تا لحظه ی پایان در فیلم حفظ می کند. فیلمنامه، همان طور که قیدی در نشست مطبوعاتی فیلمش هم عنوان کرد، با وسواس و دقت بسیاری نوشته شده و واقعی بودنِ مکان بروز رویدادها احتمالاً شکل گیری بسیاری از اتفاقات را در دل فیلمنامه باورپذیرتر کرده است. سه زن اصلی فیلم، شخصیت پردازی های موفق و عمیقی دارند. اگرچه دلیل خشمِ طناز طباطبایی نسبت به همسرش تا پایان کار هم به درستی تعریف نمی شود و پیشینه ی مد نظر مخاطب از سوی فیلمساز در رابطه با این شخصیت ارائه نمی گردد اما نوع رابطه ی او با دیگر زنان و کنش های درست و به موقعش به نقش عمق می بخشد و بازی خوب طباطبایی نیز به این مسئله کمک بسزایی کرده است. شخصیتِ خانم خیری (پریناز ایزدیار) اما، از دیگر شخصیت های پُرجانِ کار است که واکاوی آن به مرور و در طول فیلم بر واقعگرا بودن فیلم و رویایی نبودنِ کاراکترهای آن دامن می زند. کاراکترِ خانم خیری که مثبت بودنش در ابتدا تا حدی افراطی به نظر می رسد به مرور تصویر دقیق تری را به مخاطب می نمایاند که اتفاقاً ثابت می کند او نه تنها مثبتِ صرف نیست بلکه شاید به دلیل واکنش های متضاد با حالات درونی و شخصیت اصلی اش تا حدی مرموزتر و غیرقابل شناخت تر از طناز طباطبایی باشد. اعترافِ خانم خیری در پایان فیلم، به زیبایی نشان می دهد که او شخصیتی که همه یا حتا خودش تصور می کرده اند نیست. این مسئله در رابطه اش با همسرش (صابر ابر) نیز به خوبی نمایانده می شود؛ در همان تنها ملاقات که همسرش از بابت اینکه زن هر سه ماسک را برای خودش برداشته او را شماتت می کند؛ گویی انتظارش را دارد که چنین خطاهایی از همسرش سر بزند. اما ایرادی که می توان بر فیلمنامه گرفت آن است که شخصیت های اصلی خود را به درستی انتخاب نمی کند. فیلم با ورود عزیز خانم (ثریا قاسمی) به شهرک آغاز می شود، به زودی عروسش به او می پیوندد و مسئله ی آن ها ظاهراً قرار است مسئله ی اصلی فیلم باشد. اما از میانه های فیلم گویی حضور آن ها در فیلم کمرنگ تر و شاید بی اهمیت تر می شود و شخصیت ِ خانم خیری و حضور او پررنگ تر و کلیدی تر. فیلم با ورود عزیز آغاز می شود اما با خروجِ خانم خیری به پایان می رسد و در سراسر آن نیز نمی توان به درستی دریافت که کدام یک از شخصیت ها، شخصیت اصلی ست. فیلم، نماهای درخشانی دارد و شاید بتوان گفت، فیلمبرداری هوشمندانه آن چه به لحاظ انتخاب قاب ها و چه به لحاظ اجرایی، منجر به آن می شود که تأثیر موقعیت مکانی در داستان دو چندان شود و درونیات شخصیت ها نیز به واسطه حرکات درست دوربین و اندازه قاب ها به مخاطب منتقل شوند. یکی از زیباترین تصاویر کار مربوط به صحنه ی بمباران است که زنان چادر به سر روی زمین دراز می کشند و هلی شات زیبایی این صحنه را ثبت می کند البته به لحاظ محتوایی این سؤال برای بسیاری از مخاطبین فیلم پیش آمده بود که چه طور ممکن است در چنین بمباران سنگین و خطرناکی حتی یک نفر هم کشته نشود؟ بازی های فیلم، درخشان اند. ثریا قاسمی یکی از بهترین بازی های آن را ارائه می دهد. در کنار او پریناز ایزدیار نقشی کاملاً متفاوت و متمایز را از سایر بازی هایش ارائه می دهد. بازی درونی او در بسیاری از سکانس های فیلم کاملاً تماشایی ست مثل صحنه ی پس از شهادتِ همسرش که برخلاف دیگر زنان هیچ واکنش بیرونی از او نمی بینیم یا سکانس اعتراف کوبنده اش نزد زنی که هیچ گاه رابطه مسالمت آمیزی با هم نداشته اند. و طناز طباطبایی نیز مطابق معمول بازی تأثیرگذاری را ارائه می دهد که البته شاید نقش او به اندازه ی نقش ایزدیار متفاوت نباشد اما بازی قدرتمند او به قوت خود باقیست. قیدی، بازی های خوبی را از بازیگران خردسالش گرفته که به یقین در آن شرایط جغرافیایی دشوار، هنر بزرگی به خرج داده است و بازی بازیگران کودک کاملا همخوان و همسو با بازیگران بزرگسال آن است. «ویلایی ها» نه به عنوان اولین کار یک فیلمساز که به عنوان یک فیلم، بدون هیچ پسوند و پیشوند و هیچ توضیح اضافه ای، کاری بسیار خوش ساخت و قوی ست که می تواند شانس نامزدی در شاخه های مهمی همچون بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش اول و مکمل زن را از آن خود کند. البته همچنان برای قضاوت زود است و باید فیلم های بیشتری دید.