15 بهمن 1395, 19:26
می دانم از سر اتفاق است یا اینکه واقعا حکمتی در کار است که برخی فیلم سازان وقتی اثر قابل اعتنایی می سازند و با تایید و تشویق روبه رو می شوند، پشت بند آن چیزی رو می کنند که واقعا آدم را نا امید می کند. این حکایت هاتف علیمردانی ست و فیلم هفت ماهگی که بعد از فیلم در خور اعتنای کوچه بی نام ساخته شده است.
شاید آن تشویق و تایید ها باعث می شود فیلمساز دقت کمتری نشان بدهد و با عجله نشان دادن فیلمی هفت ماهه بسازد! با چنین فرضی عنوان فیلم تازه هاتف علیمردانی به خوبی گویای احوال آن است فیلمی که خودش هم هفت ماهه به دنیا آمده، نارس و شکل نگرفته. فیلمنامه ای که خوب پرورش نیافته و پر از خلاء های دراماتیک است . شخصیت ها و روابط هم همینطور ناقص و پرورش نیافته اند ؛ چرا که در واقع فیلمنامه مایهی یک اثر کوتاه نیم ساعته را دارد که بی دلیل کش داده شده است و آن هم با افزودن صحنه هایی که نه بازی از روی دوش فیلم برمی دارند و نه کمکی به آن می کنند.
با نمایش تحول یکباره شخصیت اصلی به خاطر تنبیهی که سرنوشت برای او در نظر گرفته است. به نظر می رسد همه دغدغه فیلم دادن یک پیام اخلاقی به صورت مستقیم و گل درشت است. این در حالی ست که کوچه بی نام که پر بود از رابطه های ظریف میان آدمهای متعدد که موقعیت و حضورشان در فیلم درست و کار شده بود و با پیش رفتن فیلم، ابعاد مختلفی هم پیدا می کرد، اما در هفت ماهگی در غیاب چنین ظرایفی در روابط میان شخصیت ها، رو شدن نقش و ارتباط آدمها در طول فیلم تنها خود شخصیت اصلی را متعجب می کند نه تماشاگر را!
منبع :madomeh.com