27 بهمن 1396, 8:53
«هایلایت» فیلم خوبی نیست. دلایل این خوب نبودن کم نیستند. فیلم، یک ملودرام ضعیف کلیشه ایست که در طرح مسئله اصلی خود و رعایت نقاط عطف، بحران و گره گشائی در فیلمنامه دچار حفره هایی جدی ست.
«هایلایت» فیلم خوبی نیست. دلایل این خوب نبودن کم نیستند. فیلم، یک ملودرام ضعیف کلیشه ایست که در طرح مسئله اصلی خود و رعایت نقاط عطف، بحران و گره گشائی در فیلمنامه دچار حفره هایی جدی ست. فیلم را به لحاظ حفظ و رعایت ارزشهای اخلاقی تحلیل نمی کنم زیرا همواره نمونه ی عکس این معضل انسانی را در سینمای ایران دیده ایم، آن قدر که دیگر مسئله خیانت مرد به زن برایمان به امری عادی و رایج در فیلمهای ایرانی بدل شده حال آن که نعیمی این بار مسئله خیانت زن به مرد را در فیلم خود بررسی می کند و این به نظر من نه تنها اشکالی ندارد بلکه یک حسن و ساختارشکنی نیز محسوب می شود اما آن چه «هایلایت» را به فیلمی ضعیف مبدل می سازد ضعف ها و نقصان های فیلمنامه است و روند پیشروی داستان که نه تنها باورپذیر از آب درنیامده بلکه بعضی جاها میزان تصنعی بودنش توی ذوق تماشاگر می زند.
روند نزدیک شدن دو شخصیت زن و مرد (آزاده زارعی و پژمان بازغی) به یک دیگر از پایه و اساس پذیرفتنی نیست. ایده ی انتقامجویی می توانست ایده جالبی باشد و در شکل گیری درامی پرهیجان و پرچالش موثر واقع گردد اما فیلمساز نمی تواند به درستی این طرح اولیه را بپروراند. نوع رابطه ی زن و مرد به قدری دم دستی ست که مخاطب را به یاد فیلمفارسی های معروف دهه 40 شمسی می اندازد. یکی از درنیامده ترین و شاید سخیف ترین صحنه های فیلم، صحنه ورود زن به آپارتمان مرد است و المان های کلیشه ای در طراحی میزانسن چون انتخاب رنگ قرمز پررنگ کاناپه، آوردن نوشیدنی و فاصله اندک دو بازیگر به یکدیگر قرار است انتقال دهنده ی برخی موارد ناگفتنی به مخاطب باشند؛ آن هم در موقعیتی که دو شخصیت هنوز حتی ارتباط کلامی تأثیرگذاری هم با هم نداشته اند. چینش این میزانسن در شرایط مناسب، شاید می توانست این سکانس خندا دار را به سکانس موفقی تبدیل کند اما بهره گیری نامناسب از آن به کار صدمه زده است.
بخشی دیگر از ضربه را دیالوگ نویسی پرایراد فیلم به آن وارد کرده است. مثلاً آن جایی که بازغی خطاب به زارعی میگوید:«شاید اگر پیش از آشنایی با همسرم تو را دیده بودم حالا اوضاع فرق داشت ...» (نقل به مضمون) این سوال برای مخاطب ایجاد می شود که مرد دقیقاً بر چه اساسی این حرف را به زنی می زند که نه او را درست شناخته و نه اصلاً گره عاطفی بین آن دو ایجاد شده است که بتواند تا این حد شیفته او شود؟ از این دست دیالوگ های بی اساس که از عدم شناخت درست فیلمنامه نویس نسبت به شخصیت هایی که طراحی کرده و عدم درکش از موقعیت آن ها نشئت می گیرد در فیلم زیاد اند.
نمی دانم آیا نعیمی با ساخت این فیلم قصد ترویج مفهوم "بخشش" را داشته یا آن که ملودرامی را بدون در نظر گرفتن مانیفست یا پیام خاصی ساخته است اما اگر مضمون مورد نظر او ترویج بخشش بوده است باید بگویم که فیلم نمی تواند این پیام را به درستی به مخاطب منتقل سازد زیرا منطق علت و معلولی رخدادها و همچنین نوع و شیوه ی ارتباط شخصیت ها با یک دیگر بستر مناسبی را برای پذیرش این بخشش از سوی مخاطب ایجاد نمی کنند. تصمیمات منفعلانه ی مرد، سکوت بی دلیل و تا حدودی طلبکارانه ی زنِ از کما درآمده (با بازی ضعیف مینا وحید) و همچنین مسخ شدگی تمام نشدنی همسر مرد متوفی آن قدر غیرمنطقی و نچسب از آب درآمده اند که هرگز نمی توانند از سوی تماشاگر درک شوند.
یک نکته هم برای من بسیار عجیب است! شخص سومی هنگام تصادف در ماشین آن دو حضور داشته است که حتی همسران آنها به مراسم ختم او می روند اما فیلمنامه پاسخ واضحی درباره هویت او و علت بودنش در اتومبیل آن ها به مخاطب نمی دهد. شاید برای یافتن پاسخ به این سوال باید فیلم را یک بار دیگر و به دور از شلوغی های جشنواره ببینم اما تا جایی که حافظه ام یاری می کند متوجه علت حضور مرد نشدم و مسئله ی حضور او که می توانست کار را با چالش های جدی رو به رو کند از نیمه های فیلم کمرنگ می شود و در پایان او به فراموشی سپرده می شود.
علاوه بر بی چفت و بست بودن فیلمنامه حضور زائد برخی شخصیت های فرعی نیز در "هایلایت" برایم سوال برانگیز است. مثلاً حذف برادر شوهر زن (سام قریبیان) یا خواهر زن (الهه حصاری) چه لطمه ای به فیلم وارد می کند؟ نقش آن ها در پیشبرد درام دقیقاً چیست؟ ابراز دلسوزی برای زن؟ کمک کردن به او در بیمارستان؟ گریه و زاری کردن؟ دست کم حضور جمشید هاشم پور در کار بی دلیل نیست. سرزده آمدنش به خانه ی دامادش و نقشی که در دگردیسی دخترش در پذیرش اشتباهش ایفا می کند و ... در فیلم موثر است اما نقش های فرعی دیگر را بازیگران نه چندان مشهور و حتی نابازیگران نیز می توانستند ایفا کنند و به نظر می رسد انتخاب بازیگران شاخص برای این نقش ها تنها به جهت تضمین گیشه کار صورت گرفته است.
جنبه های دیگر فیلم نیز چیزی برای عرضه ندارند و نمی توان نکته قابل توجهی را در آن ها پیدا کرد. نعیمی همان قدر که در فیلمنامه دچار ضعف شده است در اجرا نیز ضعف هایی دارد که بیرونی ترین نمود آنها، بازی های تصنعی و ضعیف بازیگران است؛ خصوصاً آزاده زارعی که عمده بار فیلم بر دوش اوست و بشدت بی مهارت نقش خود را ایفا می کند.
«هایلایت» فیلمی ست که سوال عجیبی برایم پیش آورد؛ این که اساس ورود فیلمها به جشنواره فیلم فجر چیست؟ آیا از میان انبوه فیلمهای حذف شده، فیلمی نبود که کیفیت بالاتری نسبت به این فیلم داشته باشد؟ اگر پاسخ منفی باشد باید به حال سینمایی نگران شد که «هایلایت» فیلم منتخب آن برای ورود به مهمترین رویداد سینمایی کشور است. امیدوارم در دوره های آتی جشنواره شاهد فیلم های استانداردتری در جشنواره فیلم فجر باشیم که حالا بخش "میهمان" (غیررقابتی) نیز از آن حذف شده است.
منبع: روزنامه هنرمند