فیلم نوشت فیلم نوشت

جشن دلتنگی | داستانهای بی سرانجام
جشن دلتنگی | داستانهای بی سرانجام

جشن دلتنگی | داستانهای بی سرانجام

فیلمی کم رمق، بی جان و خسته کننده که شروع نمی شود و روایت های آن پیش نمی روند و به پایان مطلوبی نیز نمی رسند.

مقاله

نویسنده یاسمن خلیلی فرد
جشن دلتنگی | داستانهای بی سرانجام

فیلمی کم رمق، بی جان و خسته کننده که شروع نمی شود و روایت های آن پیش نمی روند و به پایان مطلوبی نیز نمی رسند

 

«جشن دلتنگی» آخرین ساخته پوریا آذربایجانی است که در روز هفتم جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.

فیلم، فیلم شریفی است اما به باور من اشکالات متعدد آن باعث می شوند که کار نتواند در سطح بالای کیفی قرار گیرد و در نتیجه رضایت مخاطب را فراهم نمی آورد.

بارزترین اشکال «جشن دلتنگی» به باور من این است که فیلم، فاقد فراز و فرودهای دراماتیک است. اثر ویژگی های یک درام بلند سینمایی را ندارد و می توانست در قواره ی یک اثر کوتاه یا حتی مستند باقی بماند که رسالت آن پرداختن به زیان های فضای مجازی و خصوصاً اینستاگرام بر زندگی آدمهای جامعه مدرن شهری است.

«جشن دلتنگی» فیلمی ست که خط داستانی مشخصی در آن وجود ندارد، شاید تعددِ بی جهت شخصیت ها و روایت های مجزای هر یک از آن ها باعث شده است که فیلم یکدستی دراماتیک خود را از دست بدهد و به لحاظ روایی دچار سردرگمی شود. درواقع آذربایجانی فیلم خود را با تعداد زیادی شخصیت و داستان های فرعی هر کدام از آن ها پر کرده است تا جایی که توجه به این داستانک ها و عدم تمرکز بر وجوه خاص شخصیتی کاراکترها منجر به این می شوند که داستانِ اصلی ای در کار به چشم نیاید و همه چیز در حد همان مسئله ی انتقال پیام و جنبه های تربیتی باقی بماند.

مضمون فیلم، تنهایی انسان های دنیای معاصر بر اثر گرایش شدید آن ها به فضای مجازی است، فیلمساز فقط می خواهد پیام خود را برساند حال آن که به باور من نیازی به این نبود که این پیام مشترک به این شکل شدیداً گسترده و در قالب چندین روایت طرح شود بلکه شاید بهتر آن بود که فیلمساز فوکوس خود را تنها بر یکی از اپیزودها می گذاشت و همان را پیش می برد زیرا در شکل فعلی همه داستان ها به نحوی ناتمام و نپرداخته باقی مانده اند و البته شروع چندان کوبنده ای هم ندارند.



همچنین عنصر حل و فصل این روایت ها به شکلی دم دستی صورت می گیرد. مشکلات بسیار بزرگ و اساسی آدم های این روایت ها به ساده ترین شکل ممکن حل می شود و آن ها هر یک به نحوی از پیله تنهایی خود بیرون می آیند. فیلمساز و فیلمنامه نویس تمهیداتی دم دستی را برای این گره گشایی ها و راه حل دادن به دست کاراکترهای خود داده اند. مثلاً در رابطه با کاراکتر رضا (با بازی بهنام تشکر) و دیدار دوباره اش با رؤیا، زنی که سی سال قبل دوست داشته و زن سالها خارج از ایران زندگی کرده است (با بازی پریوش نظریه) در شرایطی که دختر و همسر مرد به او پشت کرده اند شاید به لحاظ نمایشی و ارائه ی وجوه رمانتیک خوشایند باشد اما منطقاً به دور از منطق علی است و کار را به سمت و سوی ملودرامی عاشقانه سوق می دهد بی آن که بستر کافی برای این سبک در کار مهیا شده باشد.

ضمن آن که معمولآ در این دسته از فیلم ها باید روایت ها در نقطه ای مشترک به یکدیگر برسند اما این اتفاق رخ نمی دهد. داستان آدم های فیلم اصلاً شروع نمی شود و در نقطه پایانی نیز تقاطعی میان آن ها وجود ندارد جز آنکه مثلاً رضا، لاله و همسرش (مینا ساداتی و بابک حمیدیان) را در خیابان می بیند بی آن که دیالوگی میان آن ها برقرار شود!

همان طور که اذعان داشتم «جشن دلتنگی» موضوع مهم و شاید یک معضل روز اجتماعی را به تصویر می کشد اما در نحوه ی دراماتیزه کردن این پیام و مضمون موفق عمل نمی کند و در حد یک طرح اولیه ی نپرداخته باقی مانده است.

فهرست بازیگران فیلم، مخاطب را به تماشای آن وسوسه می کند اما باید اعتراف کنم که بازی درخشانی از هیچ کدام آنها دیده نمی شود و نقش ها آن قدر کوتاه و مقطع اند که فرصتی هم برای پرداخت به آنها در دست بازیگر قرار نمی گیرد.

به لحاظ اجرایی نیز فیلم دچار آشفنگی ست. دوربین حرکات آشفته ای دارد و دلیل این آشفتگی برایم قابل درک نیست و علتی برای آن نمی یابم. ریتم کار بشدت کند است و همان طور که اذعان داشتم، بازی های قابل تحسینی از بازیگران فیلم دیده نمی شود که این مسئله خود نشئت گرفته از شخصیت پردازی ضعیف و قوام نیافته کاراکترها در فیلمنامه است. شاید تدوین مجدد کار بتواند سر و شکل بهتری به اثر ببخشد و دست کم ریتم آن را کمی مناسب تر کند و برخی زوائد را از آن حذف نماید.

منبع: روزنامه هنرمند

 

----- 0 0
عرق سرد | عرقی که گرم نمی شود
عرق سرد | عرقی که گرم نمی شود

عرق سرد | عرقی که گرم نمی شود

عرقِ سرد، گفتمانِ نهادهای مسئول، قانون، رسانه، زنان و فعالان اجتماعی را دعوت به پرسش از خود می‌کند و همگی را به مشاهده‌ی وضعیت فرامی‌خواند. گویی سکانسِ دادگاه و جای‌گیری دوربین در نقطه‌‌ای روبه‌روی شخصیت‌ها، دعوتی استعاری است از همه، تا مشاهده و قضاوت کنند.
تنگه ابوقریب | شکوه سیاه جنگ
تنگه ابوقریب | شکوه سیاه جنگ

تنگه ابوقریب | شکوه سیاه جنگ

ژانر دفاع مقدس بعد از گذشت چندین سال که تب ناسیونالیستی در آن فروکش کرده، دچار تغییرات خوبی شده که کارگردانان نسل جدید سینما به آن روی آورده‌اند و زوایای پنهانی از جنگ را به تصویر می‌کشند. همچنین پیشرفت تکنولوژی در داخل کشور باعث شده تا جلوه‌های ویژه در صنعت سینما توسعه پیدا کند و ساخت سکانس‌های جنگی راحت‌تر باشد. بهرام توکلی فردیست که اما بیشتر مخاطبین سینما او را با فیلم‌های اجتماعی‌اش می‌شناسند و خاطره خوبی از آثاری چون «اینجا بدون من» و...
Powered by TayaCMS