فیلم نوشت فیلم نوشت

ملی و ناکجا آباد ; نگاهی به فیلم ملی و راه‌های نرفته اش
ملی و ناکجا آباد ; نگاهی به فیلم ملی و راه‌های نرفته اش

ملی و ناکجا آباد ; نگاهی به فیلم ملی و راه‌های نرفته اش

تهمینه میلانی جزو معدود سینماگران زن ایرانی است که توانسته در فضای سینمای ایران قریب به سه دهه حضور فعالی داشته باشد و در این فضای مردانه به راه خود ادامه دهد.

ملی و ناکجا آباد ; نگاهی به فیلم ملی و راه‌های نرفته اش

تهمینه میلانی جزو معدود سینماگران زن ایرانی است که توانسته در فضای سینمای ایران قریب به سه دهه حضور فعالی داشته باشد و در این فضای مردانه به راه خود ادامه دهد. فیلم‌های او همواره دغدغه زنان را در پیرنگ خود طرح و بررسی کرده است و از این حیث شاید بتوان اورا جزو معدود سینماگران مولفی به شمار آورد که علیرغم فراز و نشیب‌های مختلف در عرصه کاری‌اش همواره دغدغه طرح مسایل زنان را داشته است و از این رهگذر سینمای او پیوستگی و استمراری را به مخاطبان عرضه می‌کند. آخرین فیلم او مَلی و راه‌های نرفته‌اش به نوعی استمرار نگاه مرد ستیز اوست. در واقع از نظر میلانی بررسی حقوق زنان و جایگاه آنان در جامعه همواره از طریق نشان دادن ظلم مردان به زنان میسر و مقدور است. از همین نگاه است که شاید این فیلم کم و بیش حس و حال فیلم‌های دهه شصت یا اواسط دهه هفتاد را باز می‌نماید و خشونت عریان علیه زنان را در نظام مردسالار به چالش می‌کشد. سوال این نوشته ناظر به این بازگشت است بازگشت از جامعه در آستانه 1400 به سی سال قبل با این همه تغییرات شتابان؟


راه نرفته کدام است؟

 هر چند فیلم می‌گوید ملی این راه را نرفته اما فیلمساز تجربه زیادی را در این زمینه بر روی پرده سینما در اختیار مخاطبان خودش به ویژه زنان قرار داده است. ایشان در مصاحبه‌ای که همزمان با اکران فیلم در چند روز اخیر منتشر شد از این تلاش حرفه‌ای و راههای رفته اش اظهار رضایت می‌کند:» خوشحالم که موضوع هر ۱۴ فیلمی که تاکنون ساخته ام از عقاید و باورهایم ریشه گرفته اند». فیلمساز در دیگر مصاحبه هایش اعتقاد خود را اینگونه بیان می‌کند: «من معتقدم که باید به زن به عنوان یک انسان نگاه بشود، من دیدم ما در جامعه زنهایی داریم که خاموش‌اند، اما رنج می‌برند و در تنهایی خود دق می‌کنند و می‌میرند. جامعه هم هیچ اهمیتی نمی‌دهد، چون صدایی ندارند. مثل همین زنان ایدزی که بیماری خود را از همسرانشان گرفته‌اند. من آمدم مسائل این زن‌ها را مطرح کردم. گفتم اینها را هم ببینید اینها انسان هستند، می‌میرند و شما نمی‌فهمید دق کردند.چرا شما یک روسپی را می‌بینید، زن معتاد را می‌بینید اما این گروه از زنان خاموش آرام دیده نمی‌شوند؟ به این زن ها یک عمر یاد دادند نجیب باش، با آبرو باش، با نداری شوهر بساز، مجموعه اینها را یادگرفته، نجیب است... به عنوان مثال ما می‌شنویم که مرد از دامان زن به معراج می‌رود و یا اینکه زن قلب خانواده است اما به این مسأله توجه نداریم که آیا این زنی که ما درباره آن صحبت می‌کنیم قلب سالمی است و درست تربیت شده است تا بتواند بچه‌های درستی را تربیت کرده و تحویل جامعه بدهد؟ در واقع دچار یک پارادوکس شدید اجتماعی هستیم به نحوی که اگر کسی اهل اندیشیدن باشد، این پارادوکس ها را کاملاً حس می‌کند. از یک سو با شعارهای این چنینی مواجه هستیم و از طرف دیگر عملکرد درستی با زنان را نمی‌بینیم» [1] بر همین اساس فیلم درباره ملی قرار است درباره فرصت‌های از دست رفته ی زنان در جامعه مرد سالار باشد.فیلم درباره راه‌های نرفته یا به عبارت دقیتر درباره خیابان‌هایی است که زنان به آن راهی ندارند. داستان فیلم در حقیقت قرار است واکاوی همین راه‌های نرفته‌ای باشد که زنانی در موقعیت مَلی می‌توانند از طریق آن به احقاق حق خود بپردازند و خشونت همسران شان را از آن طریق مهار کنند.

اما این ایده قابل قبول در حین اجرا بدل به یک اعلامیه بر علیه مردان شده است. میلانی قصه گویی را رها می‌کند و به تهیه دادخواست بر علیه مردان مشغول می‌شود. در روند روایت داستان و پرداختن بیش از حد به خشونت بسیار زیاد سیا، همسر مَلی، تمام این بخش آموزشی به محاق می‌رود و به گفتگوی تلفنی با یک کارشناس حقوقی تقلیل یافته و بهره خاصی برای مخاطبان هدف به همراه ندارد. به این ترتیب باید گفت که ما با یک ایده و اثر محقق نشده روبرو هستیم.

 به نظر نگارنده در پاسخ به این سوال که چرا فیلم هنوز در حال و هوای دهه شصت و هفتاد است سه احتمال پیش روی ماست:


احتمال اول ؛ ذهنیت و زاویه دید

چرخه خشونت

فیلمساز سازکار خانواده در ایران را بازتولید چرخه خشونت می‌داند. و فراتر از واقعیتهای جامعه امروز در حال و هوای سی سال قبل است. هر چند که خانم میلانی به منتقدینی که به باورهای ایشان در فیلم توجه دارند حس خوبی ندارد و معتقدن:آنها فیلم‌های مرا نقد نمی‌کنند، منظورم دکوپاژ، بازی، گریم، فیلمبرداری، دکور و... نیست. آنها به جهان بینی، عقیده و نظر من می‌تازند» [2] و هر چند انصاف این است که اگر کسی در کف جامعه حضور داشته باشد اتفاقات و مسایل تلخی که در جامعه در مورد زنان هست را نمی‌تواند انکار کند و با فیلمساز و فیلمش و رنجی که ایشان از رنج دیگران بویژه زنان و کودکان می‌برد همدلی می‌کند. اما انصاف این است که با این زاویه دید فیلمساز نمی‌شود همراهی کرد که باور دارد:»  فیلم «مَلی و راه‌های نرفته اش»  یک داستان عام است و عین حقیقت. در این فیلم نه کلیشه‌ای وجود دارد و نه شعاری!ا».



 یکی از چالشهای مسایل زنان بویژه مساله خشونت‌های خانوادگی، عدم وجود آمار و از آن مهمتر عدم وجود شاخصه ها و ملاکهای متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی در رصد و کشف ابعاد و عمق این آسیب اجتماعی – فرهنگی است. تنها پژوهش ملی انجام گرفته در این زمینه سال 1383 است. علاوه بر مهم‌ترین نقیصه این تحقیق که محقق تعریفی از خشونت علیه زنان را مبنای پژوهش خود قرار داده که بيش از اندازه گسترده است. و از آن نوع پژوهش‌هایی است که زنان را به عنوان قربانی معرفی می‌کند به نظر می‌رسد بیشتر نگاه این پژوهش تاریخی است به عنوان مثال این آمار که رقم66 درصد زنان ایرانی، از ابتدای زندگی مشترکشان، حداقل یک‌بار مورد خشونت قرار گرفته‌اند. با لحاظ این که زنان شرکت کننده در این پژوهش آماری، از شصت سال تا زیر پانزده سال سن داشتند و شیب سنی زنانی که خشونت راتجربه کردند به سمت سالهای گذشته دور میل دارد و زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترین و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پایین ‌ترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشته ‌اند نشان می‌دهد که با توجه به شکل گیری زیر ساخت‌های مناسب، این پدیده از حالت بحرانی در آمده و در حال کنترل است. این آمار بیان کننده رسوخ این پدیده شوم در یک گستره زمانی سه نسل تا 13 سال پیش است و نمی‌تواند بیان کننده وضعیت الان ما باشد و این را می‌شود با قرار دادن یافته‌های این پژوهش در کنار پژوهش‌های دیگر در حوزه زنان فهمید.

یکی از نتایج معنادار این پژوهش تاثیر وضعیت تحصیلی و اشتغال بر میزان همسرآزاری است. زنان بی‌سواد بیشترین و زنان دارای فوق دیپلم و لیسانس کمترین خشونت را از اول زندگی مشترک خود تجربه کرده ‌اند و همچنین شاغل و یا غیرشاغل بودن زن در خشونت خانگی علیه زنان از تنوع و تفاوت‌‌های قابل توجهی برخوردار است. آمار اعلامی رئيس مركز اطلاعات و آمار زنان در خرداد89 نشان می‌دهد نرخ سواد در زنان نسبت به سي سال گذشته 126 درصد افزايش داشته است.یعنی از جمعيت زنان بالاي شش سال 34/80 درصد با سوادند كه در واقع از كل با سوادهاي كشور 68/46 درصد خانم ها هستند به بیانی دیگرحدود 23 ميليون زن در ايران با سوادند. در این مصاحبه آمده 5/63 درصد پذيرفته شدگان در مقطع كارشناسي 68/45 درصد در كارشناسي ارشد و 8/47 درصد در مقطع دكترا زن بودند. البته در حوزه اشتغال باتوجه به مشکلات اساسی این حوزه رشد استغال زنان کم بوده ولی با همه اینها به عنوان نمونه نسبت به سي سال گذشته تعداد زنان معلم در آموزش و پرورش بيش از 285 درصد افزايش داشته است. با لحاظ معنی داری رابطه تحصیلات و اشتغال با خشونت خانگی و افزایش زیاد آمار زنان تحصیل کرده و شاغل در طول سی سال گذشته، آمار رئیس مرکز توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور که از پژوهش دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گزارش می‌دهد تایید می‌کند.

این پژوهش که به تازگی در تهران توسط دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انجام شده که هفتم آبان 1396 رسانه‌ای شد و در آن 1000 زن از مناطق 22گانه شهر تهران به شکل تصادفی مطالعه شده بودند، نشان می‌دهد که27 درصد از زنان تهرانی 19 تا 49 ساله در این پژوهش اظهار کرده‌اند که در یک سال اخیر مورد خشونت همسرانشان قرار گرفته‌اند. همچنین خشونت جسمی سبک در این زنان نزدیک به 4.2 درصد به شکل زیاد و خیلی زیاد و خشونت جسمی شدید که منجر به ضرب و جرح در زنان شده 1.4 درصد بوده است. از سویی 9 درصد از زنان خشونت عاطفی را به شکل خیلی زیاد و زیاد تجربه کرده و خشونت کلامی نیز رقمی نزدیک به 7.9 درصد را دارد. 5.4 درصد زنان نیز تجربه خشونت جنسی داشتند. نتایج این پژوهش که در گزارش رسانه‌ای آن آمده گویای نرخ پایین خشونت علیه زنان در پایتخت کشورمان نسبت به میانگین جهانی است. پژوهش ها میزان خشونت کلامی در کشور ترکیه را 54 درصد، خشونت جسمی 30 درصد و خشونت جنسی را 6.3 درصد اعلام کرده اند. همچنین در پاکستان شیوع خشونت عاطفی 81.8، جسمی 56.3 و جنسی 53.4 درصد برآورد شده است. در سوئیس یک پنجم زنان گزارش کرده اند که قربانی خشونت جسمی روانی در طول زندگی شده اند.و در بیانیه‌ باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در مورد گزارش ماه اکتبر 2016 به نوشته روزنامه نیویورک‌تایمز آمده: در آمریکا یک چهارم زنان در طول عمر خود خشونت خانگی را تجربه می‌کنند.



البته این مقایسه آمار با دیگر کشورها به معنای کم توجهی به مساله نیست. خشونت در خانواده و آزار زنان حتی به مقدار کم هم نکوهیده است. چه رسد به اینکه آمار بالای بیست و چند درصد باشد.کشوری که در آن فرهنگ اهل بیت جاری است کمش هم خیلی زیاد است. زیرا که با یک مرور کوتاه بر روایات اهل بیت می‌توان آن را به عینه دید. امام کاظم(ع) فرمود: «خداوند بیش از هر چیز، به خاطر (حمایت از) زنان و کودکان غضب می‌کند»  پیامبر اکرم(ص) در مورد جزای بدرفتاری شوهر با همسرش در روایتی فرموده اند:«هر مردی که با سخنان خود همسرش را آزار دهد، خداوند از او بخشش و صدقه و حسنه‌ای را قبول نمی‌کند، تا زن خود را راضی کند. اگر چه آن مرد روزش را روزه بگیرد و شبها را شب زنده داری کند و در راه خدا برده آزاد نماید و در راه جهاد با دشمنان خدا مبارزه کند و چنین شوهری اولین کسی است که وارد آتش جهنم می‌شود»  در روایتی دیگر پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: آگاه باشید که خدا و رسول خدا از شوهری که به زنش ضرری رساند تا زن، مهریه خود را حلال نماید و طلاق گیرد، بیزار می‌باشند. و خداوند برای شوهری که زن خود را مورد آزار قرار دهد تا او حقوق خود را ببخشد، به عذابی کمتر از آتش رضایت نمی‌دهد. زیرا خداوند در مقابل آزار رسانندة به زن غضب می‌کند، همانگونه که برای یتیم (و در حمایت از او) غضب می‌کند». ایشان در مورد خشونت‌های جسمی می‌فرمایند: «هر مردی که به صورت همسرش یک سیلی بزند، خداوند عزوجل به مالک دوزخ فرمان می‌دهد او را در جهنم، هفتاد سیلی بزنند».آنچه مساله ما در این فراز بود عمومی کردن مساله خشونت در جامعه بود نه تردید یا دست کم گرفتن خشونت‌های موجود در جامعه امروزمان.


احتمال دوم؛ سیاستهای فرهنگی همگرا و فرصتهای تمام شدنی

دنیا را نجات دهیم

فیلمساز در مصاحبه‌ای بیان می‌کند که فیلم‌های «دو زن»  و «واکنش پنجم»  که در مورد نفی هویت انسانی زن و حق مادری و حضانت اطفال بعد از مرگ همسر بود، تاثیر بسیاری گذاشت و با آغاز بحث در جامعه و اعتراض مدنی، چند قانون تغییر کرد و کمی بهتر شد، از جمله قانون حضانت که در حال حاضر این قاضی یا هیات قضات است که بر اساس توانایی مادر تصمیم می‌گیرند حضانت اطفال را به او بدهند یا نه». با این حال خانم میلانی شرایط تولید را شرایطی خاصی می‌داند: «من دو زن را سال 1376 ساختم، اما هفت سال طول کشید تا آن را ساختم. هفت سال آن را می‌فرستادم وزارت ارشاد، اما به من اجازه ساختش را نمی‌دادند.. ]وقتی دولت اصلاحات شد[.. شرایط كمی عوض شد و موقعیتی پیش آمد تا دوزن را بسازم» او در ادامه تغییر در سیاست گذاری‌های فرهنگی را شرط تولید آثاری از جنس دغدغه‌های خودش می‌داند و در مصاحبه‌ای دیگر اشاره می‌کند: «گاه سنگ‌هایی سر راه من قرار می‌گیرد که نمی‌شود کار مورد نظرم را پیش ببرم و برای همین در برهه‌هایی به‌دنبال علائق ثانویه‌ای چون «سوپر استار»  ‌رفتم که در آن با آن‌که قهرمان اصلی‌ام زن نیست، اما درام قصه بر محوریت زن است»  که گویای مشکلات خانم میلانی با فضای حاکم بر زمان تولید سوپر استار و سیاستهای فرهنگی دولت نهم و دهم و موانعی که از این جهت برسر پیگیری دغدغه هایش بود می‌باشد. موید این برداشت، مصاحبه ایشان در فضای دولت یازدهم و دوازدهم است او اشاره می‌کندکه:«سرخوردگی بیش از پیش، شاهد هستیم که در کابینه دکتر روحانی برخلاف قول‌هایی که دادند، مشارکت بانوان در امور اجتماعی و اداره کشور به حداقل رسیده است و حتی به‌صورت نمادین هم زن وزیر در کابینه ایشان وجود ندارد! تصور من این است که باوجود خواست و نیاز جامعه به رشد روابط اجتماعی که بخشی از آن به حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و روانی زنان مربوط است، تصمیم‌گیرندگان چندان به این‌گونه مباحث علاقه ندارند. فیلم جدید من "مَلی و راه‌های نرفته‌اش" که به‌زودی اکران خواهد شد، درباره ضعف ارتباط بین زن و شوهر، در جهت تحکیم بنیاد خانواده است که متأسفانه نه مورد توجه مسئولان و نه حتی مورد توجه معنوی دفتر مشاور زنان رئیس جمهور قرار گرفت و این در حالی است که هزینه تولید، نه از ارگان‌های دولتی که از سوی خود من و همسرم تأمین شده است»  سیر این مصاحبه ها نشانگر نقش سیاستهای فرهنگی دولت ها در تولیدات فیلمساز است و شدت گرفتن این مطالبات در فیلم ملی و راه‌های نرفته اش ناشی از انتظارت فیلمساز از رویکرد گفتمانی دولت اعتدال گرا بعد از مشکلات و موانع رویکردی است که در دولت قبل داشت و حکایت از آن دارد که با روی کار آمدن جریان همسو در مصدر قوه مجریه و مقننه این همگرایی شکل گرفت که در راستای مطالبات قدیمی دو باره این دغدغه به صورت پر رنگ و چالشی پی گیری شود. هرچندکه این انتظارات برآورده نشده ولی موید این است که فیلمساز حاکمیت گفتمان دولت فعلی و همگرا را فرصتی برای طرح دعاوی و دغدغه هایش می‌داند و لحن یک جانبه و افراطی قصه اخذ فرصتی برای مطالباتش است.


احتمال سوم: چالش بقا

من از رنج شما رنج می‌برم

درچند سال اخیر اهالی سینما و مخاطبان آشنای آن با پدیده‌ای در سینمای ایران مواجه شدند که قابل تامل است. مساله، نارضایتی اهالی سینما با سیر رو به افول پیش کسوتان و اساتید فیلمساز از سطح مورد انتظار می‌باشد. کسانی که با آثار خود سینمای ایران را تحت تاثیر قرار دادند و بعضا مسیر جریان آن را عوض کردند. اما با شرایط اسف بار در حال دست و پا زدن در ادامه حیات سینمایی خود می‌باشند. به نظر کثیری از طرفداران و اهل فن سینمای ایران جایگاه آنان با آثار بی بدیلی که ساخته اند محفوظ است و دوست دارند این جایگاه با کارهای ضعیف به چالش کشیده نشود. اهالی سینما می‌پرسند:چه شد آن همه دقت و ظرافت و پیچیدگی در جزییات ؟ و سوگوارانه معتقدند: مدت‌هاست که استاد دیگر قصه‌پرداز خوبی نیست. او هر سال فیلم می‌سازد ولی دیگر حوصله وقت گذاشتن بر روی اثر را ندارد! قدرداني ويژه به خاطر انتخاب موضوعي که قطعا مرا به فکر واداشت اماآیا هنوز هم استاد فیلم خود را قابل قبول می‌خواند؟ آنان معتقدند ایشان بی آنکه به مخاطب بیندیشد و بی آنکه به نفس هنر بیندیشد و حتی بی آنکه به خود سینما بیندیشد، تنها تصویر گر تمایلات شخصی خود بوده اند. و در جواب صرفا با این گزینه مواجه شدند:تلاش کنید فیلم‌های جدیدم را ببینید!! در چنین شرایطی تلاش فیلمساز دغدغه مند جناب تهمینه میلانی قابل درک است کما اینکه با توجه به اقتضاءات صنف و مشی فیلمسازی در این موقعیت سنی و کارنامه ی هنری، دوست دارد به سبک و مشی مطلوب خود بر گردد و با صرافت و بی‌پرده به بیان دغدغه‌های خود مبادرت نماید. وشاید این که سینماجزء دغدغه‌های بعدی ایشان است.

در ادامه ضمن احترام و پاسداشت به احساس فیلمساز که خود از جنس زنان بوده و با تعهد و احساس مسئولیت زیاد پیگیر مسایل زنان است و درک این مهم که خشونت علیه زنان در محیط خانواده، هرچقدر هم کم و ناچیز باشد یا نسبت به میانگین جهانی از وضعیت بهتری برخوردار باشد، باز هم تبعات منفی برای نهاد خانواده دارد، و با عنایت به اینکه از فیلمساز انتظار حل مسایل را نداریم اما تقریر درست مساله وظیفه یک فیلمساز دغدمند اجتماعی است و با این باور که تقریر درست صورت مساله خود نصف جواب است. توجه به مواردی را که خانم میلانی در تقریر مساله جا انداختند را ضروری می‌دانم و به اختصار به آنها می‌پردازم.



زمانی که از مفهوم خانواده سخن می‌گوییم بی‌تردید وظیفه ملی و دینی داریم که در تحکیم و تعالی آن گام برداریم و به احیای جایگاه والای آن به عنوان کانون رشد روحی و تعالی افراد جامعه انسانی نظر کنیم. شاید از موثر ترین موقعیت‌هایی که افراد می‌توانند با کارکرد درست خانواده روبرو شوند، خود سینما باشد. قاب نقره‌ای سینما می‌تواند ما را به درون کارکرد سازنده خانواده رهنمون شود و البته این هنوز چیزی است که ما کمتر در سینما توفیق تماشایش را داشته ایم. به زعم فیلم ملی و راه‌های نرفته اش، خانواده یک چهار دیواری محصوری است که عده‌ای از افراد انسانی در کنار هم غذا می‌خورند یا می‌خوابند و یا تلویزیون تماشا می‌کنند. نتیجه تلقی‌ای از سنخ تلقی نمایشی خانم میلانی همین است که مسایلی را که خانواده باید متولی حل کردن‌اش باشد موسسه‌های مشاوره روانی و حقوقی به دوش می‌گیرند و خانواده به عنوان یک نهاد بنیادین اجتماعی به حاشیه رانده می‌شود. در واقع فیلم خانم میلانی پیش از آن که نگاهی آسیب شناسانه به مقوله خانواده داشته باشد، کارکرد و کاربرد آن را به طرزی غیر مستقیم زیر سوال می‌برد. گویی خانواده موضوعی از مد افتاده است؛ دستگاهی که در زمانه امروز دیگر کاربردی ندارد و بهتر است خود را برای بازنشستگی ابدی آماده کند.


تخطئه مفاهیم دینی!

فیلم خانم میلانی از حیث نشان دادن ساحت دینی زندگی خانواده‌هایی سنتی نیز کاملا ساکت است. در سراسر فیلم هیچ ذکر و یادی از عناصر دینی روزمره در زندگی افراد مختلف نیست و تنها چیزی که در فیلم با شدت و تاکید زیاد در گوش مخاطب فریاد زده می‌شود، تعصب و غیرت است. غیرتی که بیشتر از آن که عنصری قوام بخش و اطمینان آفرین به افراد درگیر در داستان فیلم باشد به گونه‌ای ترسیم و تصویر می‌شود که دافعه در مخاطبان ایجاد می‌کند و در عوض جای آن را مشاور حقوقی و قانون پر می‌کند. نمی‌توان انکارکرد که غیرت و تعصب کور پدیده‌ای نامبارک است و قدرت ویرانگری اش بیش از ساخت آفرینش گری و سازندگی آن است که سرانجام به سرکوب استعدادهای افراد منتهی می‌شود. ولی اینکه در یک فیلم تنها غیرت کور به نمایش درآید و عقلانیت را در مرزی بیرون از غیرت تعریف کرده و تصویری دهشتناک از آن ارائه شود هیچ حاصلی جز به سخره گرفتن و تخطئه یکی از مهمترین غرایز فطری بشری که شکل معقول آن در خدمت نهاد خانواده است، ندارد.


فرهنگ‌های سنتی بر باد رفته!

اما از همه اینها که بگذریم فیلم مَلی در نادیده انگاشتن فرهنگ ریش سفیدی نیز گام قاطعی برداشته است و دنیایی که ترسیم می‌کند دنیایی است که طرفین رابطه‌های انسانی برای احقاق حق خود یا تضمین حقوق خود باید متوسل به قانون و نیروهای قهریه شوند و امنیت را نه در روابط بینا انسانی سنتی و ریشه‌دار در فرهنگ ملی ایرانی-اسلامی که در جایی بیرون از آن و در قانون، قوای قهریه و اجبار و زندان بجویند. دنیایِ فیلمِ آخرِ تهمینه میلانی دقیقا همین دنیایی است که در آن خانواده به پایان رسیده است و کانون‌های حقوقی و خانه‌های امن و نیروهای انتظامی باید خلاء کارکردهای سنتی خانواده، ریش سفید و والدین را پر بکنند. پروژه تهمینه میلانی در سینما تا حدی در این مسیر گام بر می‌داشت ولی چنین تصویری از روابط زناشویی جز در موارد محدودی مثل دو زن، کمتر در سینمای میلانی مورد اشاره قرار گرفته بود. از این حیث فیلم مَلی و راه‌های نرفته‌اش نوعی بلوغ مفهومی در نگاه میلانی را به تصویر می‌کشد. بلوغی حاکی از منطقی یک طرفه که متاسفانه دچار توهم دفاع یا نمایندگی از حقوق تضییع شده هم جنس‌های خود است و در این مسیر خود را محق می‌داند بسیاری از مفاهیم باارزش و مبتنی بر شهود فطری بشری را نادیده گرفته و دنیای مبتنی بر چنین ارزش‌های سنتی‌ای را دنیایی تیره و تار و سیاه ترسیم و تصویر کند.


قانون در غیاب اخلاق

دنیای فیلم مَلی دنیایی بدون دین، اخلاق و ارزش‌های بنیادین انسانی است که در آن روابط افراد با هم مبتنی بر بی‌اعتمادی، سوء ظن، دروغ و ریاکاری و خشونت برای پیشبرد اهداف و مقاصد است و در آن جایی برای مدارا، گفتگو، عقلانیت و اعتماد متقابل نیست. در مواردی که اعتمادی وجود دارد نتیجه‌اش شکست در یک رابطه و تحمل شکنجه و خشونت است، مورد ملیحه و سیامک، و در موردی دیگر اغوا شدن و فریب خوردن از یک دوست صمیمی که برای به ثمر رسیدن رابطه دوستاش با برادرش به او حقیقت را نمی‌گوید (کتمان حقیقتی که باعث می‌شود که دوست ملی گرفتار یک مرد دیو صفتی شود که تنها منطق او خشونت و اعمال زور برای رام کردن همسرش است.)، همه نشانه فقدان و از بین رفتن ارزشهای اخلاقی در جامعه مورد نظر خانم میلانی است.

نظام مفهومی چنین فیلم‌های یکطرفه‌ای در نهایت معلوم نیست چه کمکی به حل مشکلات روابطی بکند که کم و بیش درگیر معضلات مشابهی هستند. آیا گریز به خانه‌های امن یا ایجاد رابطه‌ای عاطفی بیرون از کانون ازدواج رسمی یا پناه به قوه قهریه راه حل معضلاتی است که امروز گریبان جامعه ایران را فراگرفته است؟

آیا بهتر نیست با ترسیم و تصویر الگوهای موفقی از خانواده‌هایی که مهارت و هوش بالایی برای حل مشکلات درون خانوادگی دارند جامعه را به سمت الگوگیری از چنین مهارت‌ها و خانواده‌هایی بکنیم؟

آیا پسندیده‌تر نیست که با تصویر الگوی ایده‌آل انسانی-ایرانی و اسلامی از خانواده و مهارت آموزی به خانواده‌ها، جامعه را کمک کنیم تا روابط انسانی را بیاموزد و در مواضع و موقعیت‌های مشابه به کار ببندد؟


نتیجه گیری

به نظر می‌رسد حاصل گفتمانی فیلم‌هایی از سنخ مَلی و راه‌های نرفته‌اش تنها و تنها طولانی‌تر شدن صف‌های دادسراهای خانواده و انباشته شدن بیشتر زندان‌ها از یک دوجین مواردی باشد که در گذشته‌هایی نه چندان دور با سازوکارهایی سنتی، اما به مراتب کارسازتر، بسیاری از آن موارد با سلام و صلوات خاتمه می‌یافتند و ختم به خیر می‌شدند.

 



[1]. مصاحبه تهمینه میلانی با تسنیم









**--- 2 1
تکثر خوانش از زن درهم فروریخته ; نگاهی به نقدهایی بر «رگ‌ خواب»
تکثر خوانش از زن درهم فروریخته ; نگاهی به نقدهایی بر «رگ‌ خواب»

تکثر خوانش از زن درهم فروریخته ; نگاهی به نقدهایی بر «رگ‌ خواب»

از همان شبی که «رگ‌خواب» در جشنواره فیلم فجر بر پرده پردیس‌ها نمایان شد، انتشار یادداشت‌ها و نگاه‌ها که عموماً لب به تحسین آخرین اثر حمید نعمت الله گشوده بودند، آغاز شد.
چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما
چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما

چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما

با این مقدمه باید گفت که اکسیدان فیلم مهمی است اما نه از منظر سینما و بیان هنری و حتی نه از منظر نگاهی درست و موشکافانه به طرح برخی مسائل اجتماعی و سیاسی. بلکه این فیلم نشانه‌ای گسترده از بلاتکلیفی و سرگشتگی هویت است و طرفه آنکه می‌توان از این سرگشتگی و زوال هویت پول هم در آورد.
Powered by TayaCMS