فیلم نوشت فیلم نوشت

می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟
می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

نقدهای بسیاری از آشفتگی و عدم انسجام فیلم گشت 2 سخن گفته اند. شوخی های پراکنده با پس زمینه اشارات جنسی و سیاسی و نداشتن پیرنگی واحد بسیاری را ازرده است( از جمله در نقدی که در همین سایت منتشر شده است؛ منقار کج مرغ انجیر خوار یا نقد سایت سلام سینما؛ فیلم گشت 2, ملغمه ای از لودگی با چاشنی اعتراض اجتماعی) خصوصاً مطالعه کامنت هایی که توسط کاربران عادی که از تجربه تماشای فیلم می گویند عموما اعتراض به بی برنامگی فیلم است.

مقاله

نویسنده علی فرقانی
می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

نقدهای بسیاری از آشفتگی و عدم انسجام فیلم گشت 2 سخن گفته اند. شوخی های پراکنده با پس زمینه اشارات جنسی و سیاسی و نداشتن پیرنگی واحد بسیاری را ازرده است( از جمله در نقدی که در همین سایت منتشر شده است؛ منقار کج مرغ انجیر خوار یا نقد سایت سلام سینما؛ فیلم گشت 2, ملغمه ای از لودگی با چاشنی اعتراض اجتماعی) خصوصاً مطالعه کامنت هایی که توسط کاربران عادی که از تجربه تماشای فیلم می گویند  عموما اعتراض به بی برنامگی فیلم است و از به کاربردن عباراتی مانند شلخته و بی سر و ته در توصیف فیلم ابایی ندارند. البته برخی نیز هستند که از فیلم لذت برده اند حرف آنها نیز خالی از نکته نیست به عنوان مثال یکی از کاربران سایت مووی مگ که از جمله طرفداران فیلم است اینگونه از فیلم دفاع می کند:« مهم اینه که دو ساعت خندیدیم. مخاطب دنبال شادی و لحظات خوشه. عادت کردین به فیلمهای تلخ و چرکی مثل ابد و یک روز کخ تو غم هاتون بیشتر فرو برین. من به شخصه میرم سینما ک حالم بهتر شه و مغزم استراحت کنه نه این کخ درگیرتر شه. مرسی از عوامل فیلم ک لحظات خوبی تو نوروز واسمون ساختن.»

نوشته زیر می کوشد تا ضمن احترام به هر دو دسته از مخاطبین و همچنین توجه به زحمات سازندگان و توفیق آن در گیشه این فیلم را از منظری دیگر نقد کند. این نقد از آن رو می تواند موجه باشد که فیلم پرفروش دیگر اکران بهار یعنی خوب، بد، جلف ساخته و نوشته پیمان قاسمخانی  نیز در نوع قصه گویی بی شباهت به فیلم گشت 2 نبود. گذشته از انکه در هر دو فیلم  حمید فرخنژاد نقش مامور قانون را بازی می کرد( در فیلم خوب، بد، جلف نقش یک مامور واقعی و در فیلم گشت 2 نقش یک مامور قلابی) و باز گذشته از این که در هر دو فیلم او با دو فرد دیگر همراه بود( در فیلم خوب، بد ، جلف با سام درخشانی و پژمان جمشیدی و در فیلم گشت 2 با ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی) ، شباهت دیگر آن استفاده از بازیگرانی بود که در جایی دیگر به عنوان یک گروه طنز و کمدی برای مخاطب شناخته شده بودند. تیم سام درخشانی و پژمان جمشیدی از سریال پژمان وارد فیلم خوب، بد، جلف شده بود. بازیگران سه گانه فیلم گشت 2 نیز از فیلم گشت ارشاد به این فیلم پا نهاده بودند. مقایسه این دو فیلم با نسخه های اولیه انها نیز بی معنا نخواهد بود. هم سریال پژمان داستان مشخص و سرراستی داشت و هم فیلم گشت 1 از یک پیرنگ واحد و حتی کلاسیک بهره می برد. این که چرا این دوفیلم با عنایت به تجربه های نسبتا موفق قبلی چنین گرفتار عدم انسجام و آشفته گویی هستند نیازمند تحلیل گسترده ای است که شاید مجال این متن نباشد. اما این متن می کوشد تا نشان دهد که فیلم بخشی از فضای عمومی جامعه و تکه ای از پازل کلان فرهنگی است و بخشی از این اشفتگی از همین امر نشات می گیرد یعنی از بیرون فیلم و برخی آشفتگی ها در حیطه فرهنگ به معنای کلان آن.


بیرون اما نه خیلی دور

برای تشریح زمینه های آشفتگی فیلم 2  زیاد جای دوری نمی رویم. اجازه بدهید سری به پوستر فیلم بزنیم. البته  چندان رسم نیست که پوستر ها را زیاد جدی بگیریم اما پوستر فیلم هنر آشکار کردن معنای فیلم است. اگر یک فیلم در یک فرصت قریب به دو ساعته می خواهد موقعیتی را بنا کند، پوستر فیلم باید  در یک فریم و در یگ نگاه حرفش را بزند. پوسترها البته ارام ارام در حال انقراض اند  و این به خاطر رونق سایر رسانه ها است . امروزه رونق انونس ها و تیزرها و فرصت تماشای سکانس های برگزیده از فیلم در شبکه های اجتماعی  باعث شده که پوسترها کمی فراموش شوند و همین فراموشی باعث شده که فارغ البال تر شودند.  از همین رو پوسترها شکل و شمایل دیگری از فیلم را ارائه می دهند. این نکته مورد توجه پژوهشگران عرصه پوستر فیلم بوده است:

«پوستر فیلم را نوعی ویترین فیلم می دانند ولی با توجه به حضور پررنگ انونس سینمایی و پخش تلویزیونی تیزر فیلم، و هم چنین عدم نیاز تخلیه بصری و تخلیه مفهومی پوستر فیلم، بر خلاف نظر برخی که معتقدندپوستر فیلم باید موضوع فیلم را به مخاطب منتقل کند، باید گفت که این وظیفه بویژه و بیشتر بر عهده ی تبلیغات تلویزیونی و سینمایی گروه تبلیغات فیلم است و گرچه نمی توان منکر مسئولیت پذیری پوستر فیلم در این زمینه شد ولی درصد این مسئولیت به مراتب کمتر از تبلیغات ذکر شده است، لذا در طراحی پوستر فیلم نیز آن چه بیش از هر چیز می تواند و باید مورد توجه قرار گیرد، جذابیت های بصری(در نگاه نخست) و البته ارتباط مناسب پوستر با موضوع فیلم است.» (علی عابدی،کارگاه گرافیک، نشر اختران،تهران، 1388 به نقل از پایان نامه بررسی تغییرات سبکی در طراحی پوستر فیلم سینمایی ایران در پیوند با ویژگی های حاکم بر سینمای دهه 80)


اما در زمانه ای نه چندان دور اولین و مهمترین پل ارتباطی با دنیای فیلم همین پوستر ها بودند.  پوستر[1] ها حکم دری را داشتند که برای لحظه ای به دنیای فیلم گشوده می شد. اما این ارتباط میان پوستر و فیلم ارتباط ساده و سرراستی نبود. هرگز پوسترها صداقت هندوانه فروش ها را نداشتند. وقتی هندوانه ای را به شرط چاقو می خریم، تکه ای از هندوانه گویای مزه تام و تمام ان است. اما در فیلم پوسترها می توانند بخشی از اول؛ تکه ای از آخر و قسمتی از انتها و حتی پیش داستان و یا فراداستان فیلم را کنار هم قرار دهند. از همین رو پوسترها گاهی تعبیر دیگری از فیلم فراهم می کنند. تعبیری شاید کاملتر.




 کالبد شکافی سطح

حالا با این مقدمه ناکامل اجازه بدهید نگاهی به  پوستر فیلم گشت 2 بیندازیم: سه نفر ادم( سهیلی، فرخنژاد و کیمیایی) با سه دست لباس تاریخی، مجهز به سلاح های عهد بوق و یک میکروفن  در حال قدم زدن به سمت مخاطب با پس زمینه ای مبهم از تهران. ترکیبی کلاژ وار شهر و انسان. در همین پوستر هم مشخص است که نقش اصلی فیلم به عهده حمید فرخ نژاد است.  اما تصویری که این پوستر ارائه می دهد با  پوستر گشت ارشاد1 هم تعامل و گفتگو است. انجا هم همین سه نفر را می دیدیم. حمید فرخ نژاد در وسط با یک دست لباس نیمه رسمی که ترکیبی لباس نیروی انتظامی، نیروهای شبه نظامی انصار حزب الله و همینطور نیروهای بسیج داشت . در کنار او ساعد سهیلی با یک شلوارک و دمپایی و تسبیحی در دست و پولاد کیمیایی با یک باتوم نیروی انتظامی به سمت مخاطب می امدند. درپشت سر انها در آن فضای دورتر جماعتی از افراد جوان به شکل یک ردیف دیده می شود که میتوانست معرف جوانان همه جامعه باشد. پوستری گویا: این ادم ها قرار است به جان آن جوانان بیفتند. جوانان ترسیده و هراسانی که حاضراند برای انکه کسی کاری به کارشان نداشته باشد آن پشت ها بایستند و  باج و رشوه بدهند.  این طرز قدم زدن سه بازیگر اصلی و این اراده معطوف به سوء استفاده از ترس جوانان گویای وضعیت داستان گشت ارشاد 1 بود. وضعیتی که خود مقوله و موضوع گشت ارشاد آن  به این سه جوان و کارگردان و مولف تقدیم می کرد. چرا که در جامعه ما رسم است-  احتمالا مانند همه جوامع دیگر - که اولین کسانی که از یک قانون استفاده می کنند همان جماعت سوء استفاده کنندگان  باشند. این را  انانی که با قانونگذاری در هر سطح آن مواجه شده اند تجربه کرده اند که اولین و بزرگترین چالش وضع یک قانون تازه آن است که قانون به گونه ای طراحی شود که مانع جولان سوء استفاده کنندگان باشد.  این جماعت بزرگ سوء استفاده کنندگان که معمولا مفسران خلاق و تعبیرگران باهوشی هستند را باید همواره جدی گرفت. این کاری است که معلمان مدرسه آن را به خوبی انجام می دهند. آنها سوء استفاده کنندگان را به استخدام خود قانون در می اورند و اینگونه است که مبصرها به قدرت بلامنازع کلاس درس بدل می شوند. چرا که در واقع سوء استفاده کنندگان شیفتگان قانون اند.آنان از صورت قانون بهره می برند و می توانند معنای و روح قانون را به کناری بگذارند.  در واقع سه شخصیت فیلم گشت ارشاد 1  ادم هایی بودند که نتوانسته بودند به عنوان یک مامور قانون به ارشاد جامعه بپردازند. اما این کار خود را بدون پشتوانه قانون و بدون توجه به منویات قانون گذار انجام می دادند. آنها هم به نوعی در حال ارشاد کردن جامعه بودند اما به روش خود و در این ارشاد به فکر منفعت خود بودند. شاید مانند یک مجری قانون که از اجرای قانون در پی دریافت حقوق اخر ماه خود است. دیرگاهی است که کمتر کسی را می یابیم که کاری را به خاطر خود آن کار انجام بدهد.




هیچ اداب و ترتیبی مجوی

 اما در پوستر گشت 2  دیگر خبری از آن اراده و اقتدار دروغین نیست. اگر در پوستر گشت 1 این سه نفر در استفاده از لباس  افراد کمینه گرایی بودند، در اینجا لباس به امری زینتی و نمایشی بدل شده است و در پشت آنها به جای جماعت ادم ها در پوستر گشت ارشاد1، تصویری مبهم از تهران جا گرفته است. گویی جدالی اگر در این فیلم باشد، جدال با ادم ها نیست بلکه با شهر است. یعنی نوعی سرگردانی و نوعی شهر گردی. از این خیابان به آن خیابان. از این محله به آن محله. از این سکانس به آن سکانس. از این موضوع به آن موضوع و از این موقعیت به  آن موقعیت. این فیلم نوعی گشت است یک گشت بدون ارشاد؛ انچه می خواهد دل تنگت بگوی. این اجازه ای است که نه تنها شخصیت های فیلم بر خلاف گشت 1 به ادم ها می دهند که خود کارگردان هم به خودش همین فرصت را می دهد.


از گرافیک تا متن

«. پوستر با چهار ویژگی محتوا، ارزش‌ هنری، کیفیت‌های تبلیغاتی، و درک عامه، تجربه‌ای را فراهم اورد که بیان‌کننده مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری و تغییرات زمان باشد » ( همان)و در این کار پوستر در این کار سوای عناصر بصری و گرافیکی ار یک عنصر مهم دیگر هم بهره می برند و آن نام و عنوان خود فیلم است. در این بخش نیز پوستر فیلم گشت 2 حاوی نکته هایی است که آن را به فضای عمومی جامعه پیوند می زند. عنوان این فیلم قرار بود گشت ارشاد 2 باشد. اما عبارت گشت از عنوان حذف شد و گشت 2 نام گرفت.  روی عبارت ارشاد با خط خوردگی پنهان شده است. این فیلم یک گشت خالی است که با همان مفهوم چرخیدن و پرسه زدن در شهر ارتباط دارد.  اما در این گشت هنوز سایه ای از ارشاد وجود دارد. اما نکته اینجاست که چه کسی واژه گشت را خط زده است.

 بهتر است این جا کمی از اصطلاحات روایت شناسی بهره ببریم: همانگونه که می دانیم در بررسی روایت در یک اثر داستانی چند سطح روایت قابل تفکیک است. ما می توانیم بین شخصیت داستان،راوی داستان ،  نویسنده داستان و شخصیت واقعی نویسنده در جهان خارج از داستان  تفاوت قائل شویم.[2]  به پوستر بر می گردیم. چه کسی کلمه ارشاد را خط زده است؟ ایا راوی داستان این عبارت را خط زده است. یا شخصیت های داستان این کار را کرده اند. شاید هم این خط خوردگی انتخاب خالق داستان است.  اما شاید این خط زدن کار بعد چهارم داستان باشد یعنی کار همان قانون گذار. یعنی همان نهادی که باید از سوء استفاده از قانون   جلوگیری کند. این خط خوردگی شاید نشانه نوعی تحول در نگاه قانونگذار باشد.  این فرصتی است که پوستر فیلم به فیلم می دهد تا معانی ضمنی تر را آشکار کند. همه ما می دانیم که روند تولید یک فیلم یکی از موثر ترین و سرنوشت سازترین مراحل بحث ممیزی و ارزشگذاری است . اما ما کمتر متوجه تاثیر کار انها می شویم. چراکه معمولا نتیجه شوراهای ارزیابی و ممیزی به حذف سکانس ها و پلان ها و یا تعویض دیالوگها منجر می شود و دیدن چیزی که حذف شده و یا تغییر کرده کار آسانی نیست. اما در مورد پوستر کمی فرق می کند. می توان رد خط خوردگی آنها را در بدنه پوستر دید. شاید انها بوده اند که در مرحله تایید و یا تصویب فیلم یا پوستر این عبارت را خط زده اند. انها نمی خواهند دیگر فرصت سوء  استفاده از ارشاد را به برخی افراد سود جو بدهند.  یا شاید هم این خط خوردگی معرف نگاه راوی کلان داستان باشد. این از آن روست که پوستر بیش از هر چیز در پی دعوت مخاطب به تماشای فیلم است.  عمومی بودن یکی از ویژگی های اساسی پوستر است« خط سیر مستقل پوستر فیلم پیش تر از آن که بازتاب تحول سینما باشد، نشان دهنده ی ماهیت متغییر مخاطبان است: پوسترها در درجه اول تبلیغات هستند و وظیفه شان برقرار کردن ارتباط با مردم در خیابان، و نه با تصاویر روی پرده سینماهاست. روند بررسی پوستر فیلم، داستان در جریان پیوند سینما و جامعه است.» (همان ) این خط زدن عبارت ارشاد در این معنا می تواند اشاره به خواست مخاطب داشته باشد که امروزه از ارشاد شدن به توسط روش های پیشین سرباز می زند. بدین سان روای با تاکید بر خط زدن ارشاد می خواهد اشاره به دانایی خود از میل و سلیقه مخاطب کند و او  را مطمئن کند که چیزی جز آنچه او خواهان آن است ارائه نخواهد کرد.


از ارشاد تا اقناع

گشت 2 از اولین نمونه های فیلم ها چند قسمتی در سینمای ایران است( به غیر از مجموعه موفق کلاه قرمزی). اما این فیلم در تولد دوباره خود در قسمت دوم بخشی مهم از خود را از دست داده است و آن خود عنوان ارشاد است. در سینمای جهان ساختن فیلم های چند گانه کار عجیبی نیست. سینمای امریکا سرشار از مثال های متعدد است. اما در سینمای ایران ظاهرا این کار با دشواری هایی همراه است. این دشواری شاید ارتباطی با خود مفهوم قانون داشته باشد.  بسیار شنیده ایم که یکی از موانع اساسی توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری خارجی و داخلی عدم ثبات در خود قوانین است. این تعویض معنا و صورت قوانین جا را برای تداوم یک حرکت اقتصادی سخت می کند. اما فیلم گشت ارشاد به ما می گوید که این وضعیت برای سینما و هنر نیز روی خوبی ندارد.شاید بد نباشد به این بیندیشیم که برخی از سرگشتگی فیلم گشت ارشاد 2 برآمده از سرگشتگی جامعه و نهادهای فرهنگی و قانونی در تعریف و به کارگیری مقوله ارشاد است.

تاریخ تطور واژه ارشاد و نهادهای مجری متعدد آن در طی این چند دهه شاید نشانه ای بر همین امر باشد. گشت از کمیته های انقلاب تا گشت جندالله و  گشت منکرات، گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی. از زمانی که فیلم گشت ارشاد ساخته شد تا کنون، یعنی در یک دوره شش ساله عبارت گشت ارشاد  لا اقل در حیطه نام خود دچار دگردیسی شده است و امروزه به پلیس امنیت اخلاقی موسوم شده است. این تغییر نام البته در کنار برخی تغییرات دیگر معرف نوعی تغییر در خود مفهوم گشت ارشاد است. بدین سان باید به فیلم گشت 2 از این منظر نگاهی متفاوت کرد این  فیلمی است  که موضوع خود را از دست داده است . از هیمن رو از عنوان گشت ارشاد 2 با یک علامت خط خوردگی بر روی ارشاد استفاه می کند. این علامت خط خوردگی برای انانکه با مفاهیم  لکانی اشنایی دارند، حاوی رمز و رموزی است ، انجا که لکان بر روی عبارت سوژه یک علامت خط خوردگی می کشد: سوژه ای که هم هست و هم نیست.[3] مانند گشت ارشادی که هم هست و هم نیست. این امر بی شباهت به تغییرات کنونی گشت ارشاد نیست که  به سمت یک پروژه نامحسوس حرکت کرد.[4]


ارشاد و انکار

یکی دیگر از سرگشتگی ها و آشفتگی های مقوله گشت ارشاد به نحوه برخورد افراد مسوولی بر می گردد که  در ضمن کارکرد دولتی و ساختاری خود باید خود را در معرض و آزمون رای ملت بگذارند. نمونه بارز آن انتقادات گسترده شخص رئیس دولت نهم   به گشت ارشاد بود حال انکه این طرح( قانون عفاف و حجاب) در یکی از مراحل خود با تصویت و تایید دولت به سامان رسیده بود.  سایر روسای جمهور نیز به همین رویه کم و بیش دچار بوده اند. این امر و انکار البته اعتراض بسیاری را بر انگیخت.

«گشت ارشاد انگشت کوچک طرح گسترش حجاب و عفاف در جامعه بود. تهیه این طرح با دستور شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره آقای خاتمی بود. زمانی که ما وزارت را تحویل گرفتیم، شورای فرهنگ عمومی در چند جلسه به این موضوع پرداخته بود. در این طرح وظایف و دستور العمل دستگاه های مختلف در ارتباط با گسترش فرهنگ حجاب و عفاف بر شمرده شده بود. در سال 85 آماده و در صحن شواری عای انقلاب فرهنگی به ریاست احمدی نژاد هم تصویب شد و با امضای ایشان هم ابلاغ شد. پس در حقیقت کلیت این طرح مورد تایید رییس جمهور بود، بعدها در مقام اجرا، ایرادشان این بود: "قرار نبود که کل این طرح در برخورد خلاصه شود، چرا کارهای دیگر در اولویت نیست و یا کارهای مشهودی دیده نمی شود"، هم حق با ایشان بود و هم حق با نیروی انتظامی، آنها هم می گفتند ما طبق دستور العمل اجرا می کنیم. صرف نظر از برخی اشتباهات در اجرای طرح، نباید نیروی انتظامی را ملامت کرد ولی گاهی اوقات بیشتر از استحقاقش مورد سرزنش قرار می گرفت. ... رییس جمهور با دیدن برخوردهای اشتباه، یکسویه و یکسره بر وجه تخریب گشت ارشاد متمرکز شد در حالی که گشت ارشاد بخشی از طرحی بود که خود ایشان هم قبول داشتند.» ( به نقل  از اقای صفار هرندی وزیر ارشاد دولت نهم در مصاحبه ای با همشهری ماه. این مصاحبه در فضای اینترنت قابل دسترسی است.  به نقل از سایت فرارو.) در واقع دامنه اعتراضات به کنار کشیدن رئیس دولت ار بازخوردهای طرح گشت ارشاد خصوصا توسط مامورین نیروی انتظامی بیشتر از این بود. به هررو گذشته از انتقاداتی که می توان به رفتار برخی دولتمردان داشت، به نظر نگارنده ریشه این رفتارها باید در خود مفهوم ارشاد و ابهام ذاتی آن دانست ابهامی که در بستر جامعه ما به جهت عدم تدوین نظام مند برخی مفاهیم و اصول، ابعاد بیشتری به خود گرفته است.[5]


چون جمع شد معانی

در مقام جمع بندی شاید لازم باشد به این نکته اشاره شود که این نوشته هرگز قصد نقد و یا انتقاد به مفهوم ارشاد  را ندارد. ناگفته پیداست که ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر یکی از ابزارهای اساسی سلامت یک جامعه است. یک جامعه باید روند و فرایندهای مناسب برای راهنمایی و ارشاد افراد خود داشته باشد. این وضعیت در مورد ساختار نظام جمهوری اسلامی با عنابت به مبانی فکری آن اهمیتی دو چندان دارد. اما توجهی مختصر به سابقه ارشاد خصوصا در حیطه مسائل عمومی من جمله حجاب و روابط میان جنس مخالف، نشان می دهد که مجموعه متولیان هنوز در مورد روش درست و کارآمد ارشاد دچار سوالات و پرسشهایی هستند و این وضعیت در نهایت به نوعی پیچیده شدن و مبهم شدن مفهوم ارشاد منجر شده است. فیلم گشت 2 نیز تاحدی ناخواسته منعکس کننده این آشفتگی است. شخصیت های این فیلم سوژه و موضوع کنش(سوء استفاده) خود را از دست داده اند.  فیلمساز نیز توان و بضاعتی برای طرح قصه تازه و تحلیل این شرایط و ورود ماجرا به سطح بعدی را ندارد. اما در عین حال این فیلم در دل خود نکته ای پنهان در مورد مقوله گشت ارشاد دارد. به هر رو سطح آگاهی مردم و همچنین قوانین مربوط به گشت ارشاد به سطحی رسیده است که دیگر امکان سوء استفاده به افراد سودجویی مانند شخصیت های گشت 2 را نمی دهد. از همین روست که فیلمساز ناگزیر به سمت شوخی های معمولی و گاهی لودگی می رود.  این وضعیت با همه اشفتگی های خود نشان دهنده نوعی بلوغ در سطح کلان فرهنگ ارشاد است. حال می توان به این نکته اندیشید که فیلم گشت ارشاد 1 ایا در شکل گیری این بلوغ نقش داشته است؟ انتقاد صریح آن فیلم به امکان سوء استفاده از قانون ایا در نحوه تغییر و ارتقا آن موثر نبوده است؟ با این ترتیب باید گفت که فیلم گشت 3 آیا امکان ساخته شدن خواهد داشت.


درک متفاوت از فساد

نکته دیگری که در پوستر فیلم گشت 1 و 2 وجود دارد و آن نیز نکته قابل تاملی است و خود گواه نوعی بلوغ اجتماعی است، حذف مقوله زن  و استفاده از جذابیت های زنانگی در پوستر است. هر دو فیلم گشت 1 و 2 در داستان خود بخشی قابل توجه را به زن و رابطه میان دو جنس قرار داده اند. در فیلم گشت ارشاد1 حمید فرخ نژاد دل به نیوشا ضیغمی می بندد و بر اثر همین دلداگی به یک مبارز اجتماعی بدل می شود. در فیلم گشت 2 این رابطه میان دو جنس تشدید می شود؛ خانه شخصیت های فیلم در مجاورت خانه دیگری است که محل زندگی سه دختر مجرد است ( با بازی ترلان پروانه، بهاره افشاری و سارا سهیلی).  بسیاری از شوخی های فیلم بر همین بستر بنا شده است. اما در پوستر هر دو فیلم هیچ اشاره ای به این رابطه نشده است. گویی فیلمساز، یا پخش کننده به این نکته واقف است که دیگر این نوع رابطه ها دیگر چندان برای مخاطب جذابیت ندارد. حال انکه معمولا در دهه های پیشین ، رسم بود که کوچکترین حضور یک زن در فیلم  در پوستر منعکس شود. چرا که به زعم آنان این یادآوری برای جذب مخاطب موثر بود. به این ترتیب باید گفت که پوستر این دو فیلم به ما می گوید که جامعه ما تاحدی مساله رابطه بین دو جنس را به اولویت بعدی ذهن خود بدل کرده است.  در چنین وضعیتی مقوله ارشاد نیز می تواند به سمت مسائل  دیگری را در بر بگیرد و این همان بحث فساد اقتصادی است که فیلم گشت 2 نیز به آن توجه داشته است اما در استفاده مناسب از آن موفق نبوده است. 

به نظر بنده با این روند اصلاحگرانه ای که از مقوله ارشاد در حال رخ دادن در سطح کلان و خرد جامعه است و همچنین با توجه به اشارات پنهان و ناخودآگاه دو فیلم گشت ارشاد 1 و 2، فیلم گشت 3 نیز اگر ساخته شود ، نمی تواند از مقوله گشت ارشاد و  ارتباط میان دو جنس مخالف برای خود کلاهی بدوزد و بیشتر و بیشتر به دام شوخی های کلامی و موقعیتی گرفتار خواهد امد. مگر آنکه فیلمساز تاکید بیشتری بر مبارزه با فساد اقتصادی داشته باشد.






[1] . واژه پوستر در زبان فارسی  آگهی دیواری یا دیوارکوب، در زبان عربی "اعلان"، در زبان فرانسوی "آفیش" نام گرفته است. آفیش در ایران بیشتر به پوسترهایی گفته می شود که برای فیلم های سینمایی تهیه شده اند. به نقل از پایان نامه ذکر شده.

2. البته این یک تقسیم بندی ساده از مقوله سطوح روایت است. برخی برای روایت سطوح بیشتری در نظر گرفته اند و همچنین میان داستان، روایت و گفتمان تفاوت قائل شده اند. برای اطلاع بیشتر می توان به مقاله سطوح هشت گانه روایت، روایت در سینما نوشته ادوارد براتیگان ترجمه فتاح محمدی مراجعه کرد. این مقاله ابتدا در فصلنامه فارابی منتشر شده است و در اینترنت قابل دسترسی است. همینطور می توان به کتاب  دستور زبان داستان نوشته احمد اخوت نشرفردا مراجعه کرد.

[3] . ژاک لکان روانکاو و فیلسوف فرانسوی قرن بیستم. در منظومه فکری لکان سوژه حالتی اعتباری دارد که هویت خود را از دیگری و زبان می گیرد. این سوژه همچنین همواره در رفت و آمد با ناخودآگاه است. سوژه ای که هویت خود را از مرحله اختگی به دست اورده است. از این رو لکان که علاقه خاصی به استفاده از نمادهای ریاضی داشت بر روی عبارت سوژه یک خط می کشید $. این خط گویای خط خوردگی سوژه و حضور غائب او بود. به کمک $ لکان جمله ی معروف دکارت یعنی (( من فکر می کنم پس هستم)). را واژگون

 می کند. او آن را به این جمله تبدیل می کند: (( آنجایی که من فکر می کنم ، نمی توانم بگویم من هستم و آنجایی که می توانم بگویم من هستم، فکر نمی کنم)). برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به فرهنگ مقدماتی اصطلاحات لکانی. مهدی پارسا,دیلن اونز,مهدی رفیع . ذیل عبارت سوژه.

[4] . طرح گشت نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی یکی دیگر از این تحولات است.  توضیحات رئیس پلس تهران جناب سرهنگ ساجدی نیا نحوه عملکرد گشت نامحسوس امنیت اخلاقی را بیان می کند« این افراد در صورت مشاهده موارد ناهنجاری همچون مزاحمت برای نوامیس، آلودگی صوتی، کشف حجاب در خودرو و انجام حرکات نمایشی در خیابان، شماره پلاک خودرو را برداشته و از طریق سامانه پیامکی به مرکز پلیس امنیت اخلاقی اطلاع می‌دهند سپس از سوی پلیس امنیت با این افراد تماس گرفته و از آنان خواسته می‌شود که در موعد تعیین شده به پلیس مراجعه کنند.
وی با اشاره به فعالیت این 7000 نیروی نامحسوس اظهار کرد: آموزش‌های لازم به این افراد داده شده و آنها به عنوان پلیس و ضابط قضایی شناخته شده و در این زمینه عمل خواهند کرد و احکام قضایی لازم نیز در این خصوص اخذ شده است.به گفته رییس پلیس پایتخت، این افراد به طور مستقیم حق برخورد با شهروندان را نداشته و تنها اطلاعات را به پلیس امنیت منتقل خواهند کرد، چراکه تنها پلیس به شکل محسوس و با لباس نیروی انتظامی حق برخورد با شهروندان خاطی را دارد.»  نکته جالب توجه آن است که سرهنگ ساجدی نیا در همین اعلان خبری به نگرانی به امکان سوء استفاده از قانون گشت ارشاد توجه دارد و از همین به مردم تذکر لازم را می دهد«ساجدی‌نیا تاکید کرد: شهروندان در صورت مواجهه با افرادی که خود را پلیس نامحسوس نامیده هوشیار بوده و بدانند پلیس نامحسوس حق برخورد با شهروندان را ندارد.» اجرای طرح امنیت اخلاقی نامحسوس شد

 

[5] . به عنوان نمونه می توان به موازی کاری گسترده برخی نهاد ها و همچنین مطول بودن برخی قوانین  اشاره کرد که فرصت ظهور برخی تناقضات را می دهد. به عنوان مثال سرهنگ احمد روزبهانی رئیس پلیس امنیت اخلاقی در مصاحبه ای عنوان نموده است «بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی 26 دستگاه متولی امر عفاف و حجاب در کشور هستند، افزود: در این مصوبه که دارای 370 بند است و به امضای رئیس جمهور رسیده است علاوه بر نیروی انتظامی سایر دستگاهها نیز مسئول بوده و 70 درصد شرح وظایف این بندها فرهنگی است.»

در ادامه مصاحبه اما سرهنگ روزبهانی به نکته ای اشاره می کند که موید پیچیدگی  و ابهام مقوله ارشاد است« اگر افراد جامعه فرهنگ غنی اسلامی ایرانی را بیاموزند دیگر ظرف آنها تهی از فرهنگ نیست که با فرهنگ غربی پر شود. تنها قسمتی از وظیفه این طرح برخورد پلیس است.»

 

 









----- 0 0

مقالات مشابه

منقار کج مرغ انجیرخوار ; نقدی کوتاه بر فیلم گشت ۲
منقار کج مرغ انجیرخوار ; نقدی کوتاه بر فیلم گشت ۲

منقار کج مرغ انجیرخوار ; نقدی کوتاه بر فیلم گشت ۲

همیشه سری دوم و سوم فیلمهای چندگانه ناموفق تر از قسمت اول هستند و درسینمای دنیا نیز این قاعده نانوشته وجود داشته بجز یک استثنا یعنی ترمیناتور 2 . اما دلیلش را می توان در راحتی خیال نویسنده ها از شخصیت پردازی و چفت و بست قصه دانست و این خیال خام که مخاطب با قصه و شخصیت ها آشناست و در سری های بعدی فقط باید به ادامه ماجرا پرداخت. ولی دقیقاً همین نقطه ضعف اصلی اینگونه فیلمهاست.
تفکر در فضای به شدت بسته ; کنش در فضای بی نهایت باز مصاحبه ای برای فهم بهتر فیلم ماجرای نیمروز
تفکر در فضای به شدت بسته ; کنش در فضای بی نهایت باز مصاحبه ای برای فهم بهتر فیلم ماجرای نیمروز

تفکر در فضای به شدت بسته ; کنش در فضای بی نهایت باز مصاحبه ای برای فهم بهتر فیلم ماجرای نیمروز

فیلم ماجرای نیمروز چهره ای از شخصیت های سازمان مجاهدین خلق به ما نشان نمی دهد. اما این یک حذف معنا دار است. فیلم با محور قرار ندادن یک چهره خاص، در واقع خود تشکیلات را به روی صحنه می آورد. هستی تشکیلات به معنای لجام گسیخته و دیوانه وار و ابتدایی آن بر حذف هویت فردی بنا شده است.
گزارش یک وضعیت بغرنج ; نگاهی به فیلم ماجرای نیمروز
گزارش یک وضعیت بغرنج ; نگاهی به فیلم ماجرای نیمروز

گزارش یک وضعیت بغرنج ; نگاهی به فیلم ماجرای نیمروز

«واقعیت همیشه خلاق تر از تخیل است» این قانونی است که مستند سازان به حقانیتش ایمان دارند. این کلید خلق ماجرای نیمروز و جذابیت های آن است. تعهد به واقعیت در حد اقتضائات سینما باعث شده ما با فیلمی روشمند مواجه باشیم. این فیلم با آنکه بر فرم مستند گونه اش اصرار دارد، اما قواعد ژانر را هم در دل خود حفظ میکند.
Powered by TayaCMS