کمتر از یک قرن است که مملکت ما انخابات را تجربه می کند. از
همین رو بیراه نیست اگر بگوییم که تولد
انخابات در ایران و در اغلب نقاظ جهان با تولد و گسترش رسانه های جمعی
همزمان بوده است. اولين منـاظره انتخابـاتي در عرصه
تلویزیون در سال 1360 بر گزار شد. ظهور
نامزدهای مختلف در عرصه مناظرات تلویزیونی بیانگر نقشی بود که رسانه خواهان ایفای
آن در دوران جدید بعد از انقلاب بود. نظام جدید جمهوری اسلامی در روزهای نخست تفاوت اشکار خود را با نظام پیشین در همگانی
کردن مناظرات انتخاباتی اشکار می کرد در اشتراک گذاشتن اطلاعات با توده مردم و در
رونمایی از ادم هایی قرار بود عهده دار اداره ملت باشند. در این رویکرد قطعا رسانه
جایگاه ویژه ای در تصمیم گیری ارای مردم داشت . البته اوج مناظرات تلویزیونی در
همان سالها به مناظرات جریان ها و احزاب
سیاسی مربوط می شود؛ مناظرات سیاسی بهار شصت که در اخرین روزهایی که هنوز منطق
گفتگو بستری برای ابراز وجود داشت، پا به میدان رسانه نهاده بود. تلویزیون که به
زعم منتقدین برای ترویج فساد تاسیس شده بود، اینک در خدمت اهداف انقلاب بود،
احترام گذاشتن به توده ها و تبدیل رسانه به دانشگاه. مناظره ، احسان طبری، از خزب
توده، فرخ نگهدار از فداییان خلق و شهید بهشیتی و دکتر سروش و ایت الله یزدی.
البته بعد ها با تغییر حال و هوای کشور و امنیتی شدن فضای سیاسی به جهت جنگ
خیابانی مجاهدین خلق و همچنین کشف کودتای نا فرجام نوژه ، مناظرات تلویزیونی جای
خود را به پخش اعترافات تلویزیونی داد. که برای رسانه دست کمی از مناظرات سیاسی در
جلب نظر مردم نداشت. در سالها بعد با خانم
پا به سن گذاشته ای در رشت هم کلام شدم.
زنی که برای مساله ای که به فرزندش مربوط می شد با من که مدیریت یک فرهنگسرای کوچگ
را در اختیار داشتم از مصیبت های فرزند تربیت کردن می گفت و ناگهان بحث به گذشته
کشید. به زمانه همه اعتراقات. او هنوز اعتراف احسان طبری را کلمه به کلمه به خاطر
داشت. چگونه احسان طبری که مرجع و امال توده ای ها و ازجمله خود این زن در ان زمان
بود در صحنه تلویزیون به این گزاره معترف می شود که راه انها و منش آنها در برخورد
با انقلاب و تحلیل تاریخ معاصر ایران از
ابتدا اشتباه بوده است و دیگر باوری به ماتریالیسم دیالکتیک ندارد. این خاطره برای ان زن بدل به یک تروما شده بود.
برایش باور نکردنی بود . چرا که او به استناد کتاب های خود طبری به تفکر مارکسیزم
معتقد شده بود. صفحه تلویزیون عرصه تجلی رازهای مگوی شخصیت های مهی شد. قطب
زاده فرزند برومند انقلاب که با چهره استخوانی و کت و شلوار مرتب و یک عطر فرانسوی
به یکی از نمادهای جذاب انقلاب بدل شده و هم او بود که با مدیریت اخبار بر علیه
بنی صدر هجمه گسترده ای را در بابا ملاقات دکتر بازرگان و برژینسکی به راه انداخته
بود ، یک سال بعد بر صفحه تلویزیون به گناه کودتا معترف شد. تلاش برای اقدام
مستقیم به جان رهبر. مقلدان ایت الله
شریعتمداری تنها زمانی میتوانستند انچه را
که می شنوند باور کنند که این کلمات بر روی تصاویر خود ایت الله به گوش انها برسد. دامنه این اطلاعات چنان گسترده بود که نیاز به
یک رسانه سمعی و بصری داشت تا دل کسانی که هنوز با جریان انقلاب همراه نشده اند،
به سمت انقلاب متمایل شود.
در
واقع بابا گتفگو و مناظره در صدا و سیما تقریبا از ان زمان بسته شد. در انتخابات
سال 1376 از مناظره خبری نبود اما نامزدهای ریاست جمهوری از اقای ناطق، زواره ای و
خاتمی می توانستد جلسه ای با حضور کارشناسان داشته باشند و به سوالات انها پاسخ
بدند.
پس از ان در سال1380 به جهت تعداد افراد داوطلب
امکان مناظره فراهم نشد. اما در سال 1384 به دلیل دو مرحله ای شدن انتخابات دو نامزد به دور دوم راه پیدا کردند و میان
نمایندگان فرهنگی و اقتصادی انها مناظراتی برگزار شد که نتیجه شگرفی در شکل دهی به
افکار عمومی و نتیجه انتخابات داشت. اما گویی در این تاریخ پر فراز و نشیب اینک باید برای
انتخابات سال 88 به این سو جایگاه ویژه ای قائل شویم. تفاوت ماهوی انتخابات ریاست
جمهوری سال 88 به این سو به علت کارکرد تلویزیون و رسانه ملی و علی الخصوص نقش
برنامه ها و مناظره های زنده بود. اما
انچه که در مناظرات انتخابی صدا و سیما در سال 1388 آغاز شد در مناظرات انتخابی
سال 96 به اوج خود رسید. این نوشته تحلیلی مقدماتی است بر مناظرات انتخاباتی و نقش
رسانه در این مناظرات.
نقش رسانه در
کجاست?
پژوهش
های متعددی در مورد نقش رسانه ها بر انتخابات انجام شده است. که همه انها موید
ارتباط معنا دار انتخابات سیاسی و رسانه است.در پژوهشي در امريکـا بـر روي تبليغـات تصـويري انتخابـات رياسـت
جمهوري در شبکه هاي اي بي سي، سي ان ان. فاکس نيوز انجام شده بود مشخص شد که تماشاي
اين تبليغات، تأثير بسيار عظيمي بر چگونگي نگرش فرد به نامزدهاي مورد نظرو حتي رأي
او دارند .در انگلستان نيـز از اواسـط دهـه
1982بـه بعـد،احزاب کارگر و محافظه کار عنايت ويژه اي به پوشـش کمپـينهـاي انتخابـاتي
از طريـق رسانه داشته اند . در پژوهشي ديگر کـه بـه تحليـل محتـواي اخبار و تبليغات
سياسي تلويزيون در خصوص انتخابات رياست جمهـوري سـال 2002در برزيل پرداخته، نقش تعيين
کننده تلويزيون در اين انتخابات بـه اثبـات رسـيده اسـت. در پژوهشـي در خصـوص انتخابـات
سـال 2012امريکا آشکار شد که تأثير تبليغات تلويزيوني بر جلب حمايت رأي دهنـدگان بـويژه
درهفته هاي پاياني منتهي به انتخابات بسيار چشمگير بوده است.در يکي ديگر از پژوهشهاي
صورت گرفته در امريکا نيز اينگونـه نتيجـه گيـري شـده است که با تمرکز بر تصوير، به
معناي آن بخشي که خارج از حيطه راديو و رسانه هـاي مکتوب است، تلويزيون در شخصيت پردازي
نامزدها در ذهـن رأيدهنـذگان نقـش عمده اي داشته است.( به نقل از مقاله مقاله
تاثیر مناظره های تلویزیونی به عنوان یک روش تبلیغاتی، پاییز فصنامه پژوهش های ارتباطی شماره 83) اما وقتی نگارنده به تجربه شخصی خود از مقوله
مناظرات انتخاباتی مراجعه می کند به این
جمع بندی می رسد که مناظرات می تواند تا حدی در تعیین ارای خاموش و خاکستری موثر
باشد اما در غالب مواقع نمی تواند نظر افراد را تغییر بدهد. این از آن جهت است که امروزه به جهت بسترهای
ارتباطی جریان های مختلف سیاسی رسانه های خاص خود را نیز در اختیار دارند و همواره
فرصت ان را خواهند یافت که با تامین خوراک
مناسب طرفداران خود را در سبد رای خود حفظ کنند. برخی از کارشناسان نیز بر همین نظر اند. به زعم ایشان نباید در نقش رسانه در شکل گیری
ارای عمومی دچار اغراق شد. به زعم ایشان رسانه شکل انتخابات را عوض نمی کند اما معنای ان را تغییر
می دهد. برخی بر این نظر اند که رسانه ها
نمی توانند تغییر در ارای مردم ایجاد کنند اما می توانند تعداد رای دهندگان و شور
انتخاباتی را بیشتر کنند. «پوشش رسانه ای رقابت های انتخاباتی در کشاندن مردم به پای صندوق های رای تاثیر
دارد. یعنی افرادی که در معرض پیام های
رقابتی انتخاباتی قرار می گیرند، بیشتر به انتخابات علاقه نشان می دهد. همچنین
تعداد اندکی از مردم تحت تاثیر دریافت های خود از رسانه ها تغییر رای می دهند. و
در نهایت مخاطبان رسانه ها خود را در معرض پیام هایی قرار می دهند، که با نگرش های
پیشین آنها سازگاری داشته باشد» (عیوضی محمد رحیم، فصلنامه پژوهش های ارتباطی. 16)
در ابتدا کلمه نبود
مناظرات
انتخاباتی را شاید بتوان با ناطق شدن سینما مقایسه کرد بعد از اضافه شدن صدا به
فیلم، تعداد زیادی از بازیگران مشهور و پر
طرفدار آن زمان سینما باید به کناری نهاده
می شدند. چرا که انها که برامده از نظام
سینمای صامت بودند که در آن شرط موفقیت تنها برخورداری از چهره های زیبا و گیرا بود. اما
اینک مخاطبین خواهان شنیدن صدای بازیگران بودند. در این بین البته عطش موفقیت و
کامروایی استودیوهای بزرگ سینمایی نیز موثر بود. انان می خواستند هر چه زودتر از
این امکان جدید سینما برای جذب مخاطبین و چیره شدن بر رقبای خود در بازار فیلم
استفاده کنند. از همین رو با بیرحمی تمام فهرست بلند بالایی از بازیگران سینما به
کناری نهاد ه شد. بازیگرانی که بسیاری از انها به فراموشی سپرده شدند و بعضا در گمنامی و حتی فقر به تاریکخانه تاریخ سپرده
شدند.[1] از همین
رو بود که آن سالهای ظهور صدا در سینما را
برخی به دوره وحشت صدا نام نهاده اند. [2] البته مساله
تنها صدا نبود بلکه قدرت حافظه و حضور ذهن هم دخیل بود. حالا دیگر بازیگران بایستی
از حافظه ای قدرتمند بهره مند باشند تا دیالوگ های طولانی را به نحو مناسب و بدون
واهمه از دوربین ادا کنند. این یک وضعیت
اساسی در تغییر ماهیت سینما در دنیای سیاست نیز رخ داده است. درواقع با ورود رسانه های با کیفیت
چند رسانه ای به عرصه تبلیغات سیاسی برخی سیاستمداران باید برای همیشه ارزوی دست
یافتن به کرسی های کلان را فراموش بکنند. امروزه مردم بیش از انکه خواهان برنامه
های کاندیداها باشند خواهان شنیدن صدای آنها هستند. بنده اخیرا در یک فیلم مستند فیلمی کوتاه از
سخنرانی قوام السلطنه را دیدم. در نظر برخی، قوام یکی از شخصیت های مهم و اساسی
تاریخ سیاست در دوران معاصر است که نقش موثری لااقل در مشروطه و همچنین پایان
تجاوز شوری در اشغال اذربایجان داشت. البته نکات منفی قابل تاملی نیز در کارنامه او
وجود دارد یکی انکه اونیز در زمانه قدرت از مستبد بودن ابایی نداشت و قیام مردمی
سی تیر را نیز به خاک و خون کشید. در این بین
و با عنایت به نقش پدرخواندگی قوام در سیاست ایران در دهه 1320 تا 1330
باید گفت که او حالتی راز امیز و حتی تا حدی افسانه وار پیدا کرده است. ادمی که حریفان خود را با یک حرکت از عرصه به در
می کرد و حتی شاه جوان را نیز در مشت خود داشت. اما دیدن فیلم مستند از زندگی قوام
و سخنرانی او در واقع چهره ای متفاوت از او را به نمایش می گذاشت. او ادمی بود با
صدایی زیر و ضعیف. چشم هایی به شدت افسرده و تا حدی از جهت جسمانی بیمار و ناتوان و خسته. بی گمان بخشی از قدرت قوام برامده از وضعیت
رسانه ها در ان زمان بود. عکس های روزنامه
ها تنها می توانستند تصویر کلی از صورت او ارائه دهند. رسانه ای برای انتقال صدای
او وجود نداشت اما متن گفتار او نامه های او در روزنامه ها قابل دسترسی بود و قوام البته اگر ادمی سخنور نبود بی گمان فردی سخندان بود.
اگر بپذیریم که قوام در حیطه
سیاست ادمی موفق بود باید بگویم که رسانه های امروزی دیگر مجالی برای او و امثال
او فراهم نخواهند کرد. قوام در
اولین مناظره باید جای خود را به رقبای خود می داد. این اتفاقی بود که لااقل در
انتخابات سال 1384 رخ داد. شخصیت برجسته و کارکشته ای مانند مرحوم هاشمی که برامده
از دنیای قدیمی رسانه ها بود در دور دوم انتخابات به مصاف شخصیتی جوان و چالاک
امده بود ، کسی که از قدرت کلمات و صدایی اعتمادبرانگیز بهره منده بود. البته در این مورد اشاره و توجه این نوشته
به تسلط صدا بر تصویر نیست بلکه قدرت
رسانه در خلق واقعیت خود بنیاد است. نمودی که از بود واقعی خود جدا می شود و در
استودیوی تلوزیون حیاتی تازه می یابد. این حیات معلول دقت و قدرت بیان جزئیات
است. نشان دادن لرزش دست تا لغزش صوت ،
پرش پلک و پرش های عصبی عضلات صورت. در
اینجا ان چیزی که هر بار پیروز می شود دست یابی رسانه به قدرت کیفیب افزون تر و
بهتر است. به هرحال عجیب نبود که اقای
دکتر علی عسگری که سالها عمر خود را وقف ارتقای کیفی تصویر تلویزیون و تبدیل سیستم
انالوگ به دیجیتال کرده بود، چنین مصرانه به دنبال پخش زنده مناظرات باشد. چراکه
او با دانشی نا خودآگاه و شاید هم خودآگاه می دانست همه آن هزینه ها در ارتقای
کیفیت صدا و تصویر رسانه ، اینجا و در مناظرات زنده تلویزیونی بهترین رونمایی را
خواهد داشت. اینجاست که رسانه هویت و هستی خود را تثبیت می کند و به قدرت خود به مثابه
منبع جدید واقعیت رسمیت می بخشد.[3]
این مورد
یک مثال کلاسیک در انتخابات امریکا دارد. 3مردمي که مناظره کندي و نيکسون را در سال 1960
از تلويزيون تماشـاکرده بودند، کندي را پيروز مناظره ميدانستند حال آنکه کساني که
مناظره ياد شـده را از راديـو گوش
داده بودند، نيکسون را برنده مناظره ميدانستند[4]. این نکته با معنا نشانه عجیبی از چیزی است که به ان «رسانه
ای شدن سیاست می گویند». خود این عبارت هم جالب است. نکته بر رسانه ای شدن سیاست
است و نه سیاسی شدن رسانه. در واقع تلاش
سردمداران قدرت در پی کنترل بر رسانه ها را شاید از همینک باید شکست خورده دانست.
انها نمی توانند رسانه ها را به سیطره خود دراورند چرا که پیش از ان خود مولود
آنها هستند. در واقع مخلص کلام ما در این
مقدمه این است که رسانه ها و
مناظرات تاثیر چندانی در برجسته شدن یک نامزد بر نامزد دیگر ندارد بلکه خود نامزدها
اساسا برامده از نظام رسانه ای هستند. یعنی ادم هایی پا به میدان می گذارند که از
نمد رسانه برای خود کلاهی اماده کرده باشند.
کسانی که اندامشان با دوخت و دوز رسانه مناسب باشد.
رویکرد صدا و سیما: همه چیز به نفع انتخابات
هدف از مناظره تحت تاثیر قرار دادن تماشاچیان است. رقبا می کوشند
بر تری خود را بر دیگران به رخ بکشانند. نه فقط مناظره های انتخاباتی ایران
که تقریبا در همه دنیا اینگونه است. کافی است که یکی از مناظره های ترامپ و
کلینتون را اجمالی نگاهی کرده باشیم. حتی با یک زبان انگلیسی دست و پا شکسته هم می
توان فهمید که انها در حال تعریف و تمجید از یکدیگر نیستند. البته نکته اصلی در
اینجاست که محتوای حرف ها انقدر
مهم نیستند که ژست و نحوه ادای آنها مهم هستند. ما در مناظرات انتخاباتی می توانیم نادرترین و
دیریاب ترین مباحث علوم انسانی را به شکلی اشکار و عریان ببینیم و ان تفاوت گزاره
و روش است. تفاوت فرم و محتوا جدایی دال از مدلول و شورش جزئیات بر علیه کلیات.
اما هدف برنامه های سازمان صدا و سیما در
مناظرات انتخاباتی ان است که بگوید این شش
نامزد تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. انچه برای سازمان مهم است و در پی بیان ان
است( البته همه می دانیم که سازمان انقدر ها هم بی طرف نیست و اساسا هیچ رسانه ای
نمی تواند انقدر که ادعا می کند بی طرف باشد) بی طرفی و تاکید بر نفس اهمیت انتخابات و عدم تفاوت
رقبا است. این نکته مهمی است که شاید با برخی نظریات پیرامون مناظرات و حتی مباحث
عصب شناسی و تحلیل ذهنیت هم هماهنگ باشد ، به زعم سازمان اینکه نامزد های
انتخاباتی با طرح مباحث و ادعاهای اثبات نشده و یا اثبات شده در پی تخریب همدیگر
هستند، چندان امر مهمی نیست، نکته آن است که همه این مباحث باعث داغ شدن تنور
انتخابات می شود. همه کمک می کند تا دال انتخابات در ذهن مخاطب پررنگ تر شود. اما
ایا سازمان واقعا برای این منظور خود را اماده کرده است؟ انتخاب چنین موضعی نیازمند یک هوشیاری روش
شناختی است. این کار درست مانند رفتار یک بند باز است که می کوشد در یک جو پرهیجان
و پر نوسان تعادل خود را حفظ کند. سازمان در طی این مدت برنامه های منعددی در مورد اهمیت انتخابات به مردم ارائه داد. برنامه هایی
مانند تریبون ازاد و تیزرهای متعدد با مضمون اهمیت انتخابات به همین ماجرا اشاره
می کرد. اما به نظر بنده این برنامه به قدر کافی نمی توانست این رویکرد را تامین
کند. در بحث گرم کردن تنور انتخابات و تاکید بر نفس انتخابات ، سازمان در انتخاب
سیاست بی طرفی عملا سیاست بی عملی را برگزیده است و زعم نگارنده ان است که احتمالا
تقاوت ان دو را نمی داند. به یاد اورید که مجری تلویزیون در برنامه های مناظره چه
کارکردی داشت. او عملا به یک وقت نگهدار و یک شروع کننده و پایان دهنده بدل شده
بود و تلاش می کرد تا خود را ادمی بی طرف نشان دهد. در حالیکه همه می دانتسیم
که همان مجری در برنامه اقتصادی سازمان (
پایش) به کرات به سیاست های دولت نهم و دهم حمله کرده بود. از همین رو بود که شاید در میان همه برنامه های
انتخاباتی سازمان برنامه شبکه افق با نام جهان ارا از دیگران موفق تر بود. در این
برنامه اقای یامین پور که به یک فرد سیاسی با علائق مشخص و مشهور است هرگز تلاش
نمی کند تا خود را یک ادم بی طرف نشان دهد. بلکه می کوشد تا یک ادم صادق باشد واز قضا این برنامه با کارشناس ها ومهمانان
گمنام موفق از کار در می اید.
صدا و سیما می توانست با یک رویکرد خودآگاهانه همراه با
نامزدهای انتخابات همراه شده و هیجان پیرامون این افراد را در رستای اهداف خود
برگزیند. به عنوان مثال این امکان وجود داشت تا سازمان برنامه های سخنرانی نامزدها
در شهرهای مخلف را نیز به شکل زنده پخش
کند و بعد جلسه ای با حضور نماینده های نامزدها برگزار کند و به هرکدام این فرصت
را بدهد که نظر خود را در مورد این سخنرانی بگویند.
سازمان می توانست با طرح سوالات هوشمندانه به بحث وفاق ملی
در مناظره ها توجه بیشتری کند. به عنوان مثال در انتخابات اخیر ایالات متحده بعد
از یک مناظره بسیار داغ و پر تهمت و افترا، در ابتدای مناظره بعد مجری از نامزدها
می خواست تا هر کدام در رقیب خود یک ویژگی قابل تحسین را ذکر کند. اقای ترامپ در
پاسخ این سوال به پشتکار خانم کلینتون و خستگی ناپذیری او اشاره کرد و خانم
کلینتون نیز به اینکه اقای ترامپ فرزندان بسیار خوبی را تربیت کرده است.
پیوند دین و سیاست
یکی از اهداف دیگر سازمان که می توان از خلال
برنامه های انتخابانی رسانه به آن پی برد تاکید بر پیوند دین و سیاست است. نمی
دانم تا چه میزان این رویکرد خودآگاهانه بوده است اما به هر رو این روند را می توان در برخی برنامه ها و عبارت
و اصطلاحات رد یابی کرد. به هر رو این اصل یکی از مبانی اساسی جمهوی اسلامی است.
خود عبارت جمهوری اسلامی دقیقا به پیوند دین و سیاست اعتنا دارد که سوای مباحث
فقهی و کلامی از یک عقبه و تجربه تاریخی نیز قوت می گیرد. این در حالی است که یکی
از ویژگی های انتخابات در دنیای مدرن و همینطور کشور ما حرکت به سمت کالایی شدن
رای است. رای دهنده، رای خود را مانند یک
کالا با نامزد مورد نظر خود تبادل می کند و در ازای ان خواست هایی دارد. این تغییر همچنین با تغییر مفهوم انتخابات از
یک یک « تکلیف» به یک « حق شهروندی» نیز
قابل رد یابی است.
شاید از همین روست
که وقتی به اتاق فرمان می رویم و بعد از یک دعوای نقس گیر و طرح اتهام های های روا
و ناروا که همه گویای نوعی چالش اخلاقی است، مجری تلویزیون اقای شفیعی در باره
فضائل ماه شعبان و اعمال شب های مبارک این ماه سخن می گوید. گویی پیام این گزاره
مجری باید ان باشد که در نظام سیاسی که در بر مبنای اتصال سیاست و دیانت بنا شده
است، انتخابات با اعمال ماه مبارک شعبان نسبتی دارد. اما انچه که مخاطب از این
برنامه به ذهنش متبادر می شود در واقع گسسته شدن این دوست. آن هم در حالیکه یکی از
نامزدها به درست و یاغلط رقیب خود را از
خرج کردن اعتقادات مذهبی مردم در انتخابات منع می کند و از قضا همین نامزد هم در
انتخابات برنده می شود. نکته ایجاست که
دقیقا در زمانی که به جهت برخی چالش های اجتماعی و سیاسی جامعه در حال باز اندیشی
مفهوم پیوند دین و سیاست است، مجری سازمان سعی در تغییر حال و هوای برنامه دارد و
می کوشد تا فضایی معنوی را به مخاطب خود القا کند.
او به دعای شعبانیه اشاره می کند و دقیقا در همین جاست مه
مخاطب در می یابد که بین دعای شعبانیه و این مناظره هیچ ارتباطی وجود ندارد.
درواقع سازمان و مجری متعهد و باورمندش،
تیر خلاص این مناظره را خود بر پیکر آن شلیک می کنند. چرا که تاکید انها بر وجوه
مذهبی ماه شعبان، ناخواسته در خدمت مفهوم جدایی دین از سیاست است.در واقع صدا و
سیما در برنامه های خود در بحث اشاره به گفتمان پیوند دین و سیاست و هم چنین گرمتر
شدن انتخابات در هر دو مرود راهکارهایی کاملا مطمئن ( یعنی ابتدایی) را بر می گزیند و از همین
رو هم شکست می خورد. در بحث پیوند دین و
سیاست نیز سازمان باید بداند که نیازمند مفاهیم و مبانی دقیق تر و خلاقانه تر
است.
البته برای ترمیم این وضعیت باید نگاهی
کلان تر داشت. انتخابات و جایگاه آن در نظام سیاسی ما کمی مبهم است و این ابهام به
خاطر تداخل برخی مسائل و منظرهای مختلف به مساله انتخابات است. بارها شنیده ایم که
به نعمت بودن انتخابات اشاره شده است. در واقع چیزی غیر از این نیز نیست. برای
بزرگان انقلاب که دوران استبداد شاهنشاهی را تجربه کرده اند، انتخابات یک نعمت
است. اما برای نسل جوانی که قرار است مخاطب این گفتمان باشد،و در فضای پس از
استبداد رشد کرده و خود را با سایر جوامع متمدن مقایسه می کند، انتخابات و لزوم و
وجود آن یک امر بدیهی است.
جمع بندی
سازمان صدا و سیما باید بتواند میان
رویکرد اصلی انقلاب در پیوند دین و سیاست، اهمیت انتخابات و تاکید بر سلامت آن با
خود ماهیت مناظرات انتخاباتی که مبتنی بر جدال و کشمکش و حتی افشا و اتهام است
پیوند برقرار کند. سازمان باید ضمن به ماهیت واقعیت رسانه ای و جدایی ماهوی رسانه
از واقعیت، در مدیریت پیام های خود هوشمندی بیشتری داشته باشد. در بحث پیوند دین و
سیاست با توجه به وضعیت عمومی جامعه و توجه به اقشار جوان و پرسشگر، باید بتواند
پیام های نو و خلاقانه ای را تولید کند و از تکرار روش های قدیمی که بافضای کنونی
تناسبی ندارد، احتراز کند. در این بین قطعا باید بیشتر به ابلاغ غیر مستقیم پیام
های خود بیندیشد. سازمان نباید به بهانه
بی طرفی ، برخوردی غیر فعال با هیجان انتخاباتی داشته باشد و باید بکوشد تا ضمن
مشارکت فعال در هیجان انتخابات و حتی دمیدن بر گرمای آن، از انرژی حاصل شده برای
اهداف کلان خود بهره وافر ببرد.
از طرف دیگر می دانیم که این مناظرات
محل طرح اتهام های بسیار خواهد بود. اتهام های بعضا بی سند و حتی بی اساس. سازمان
باید چاره ای بیندیشد که بتواند میان این چالش حزبی و فردی و مصلحت عمومی نظام
سیاسی و اجتماعی یک تعادل ایجاد کند. سازمان باید بداند که مخاطب در ذهن خود این
اتهام ها را با کلیت نظام سیاسی مرتبط می کند. حال انکه سازمان باید با خلق سلسله
برنامه های مشخص و کدها و پیام های هدایت شده این چالش را کنترل کند.
[3] . خبرگزاری صدا
و سیما، وابسته به سازمان رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی، در گزارشی با عنوان
"وزارت کشور: مناظرهها، غیرِ زنده/ صداوسیما: مناظرهها زنده" نوشت که
در حالیکه سخنگوی وزارت کشور اعلام کرده که مناظرههای انتخاباتی نامزدهای
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باید به صورت "ضبط شده" از
تلویزیون پخش شود، مرتضی میر باقری، معاون رئیس این سازمان گفته است که مناظرههای
تلویزیونی نامزدهای انتخاباتی زنده پخش میشود و افروده که "مناظرههای زنده
تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری مهمترین ویژه برنامه انتخاباتی رسانه ملی است که
برای تشخیص صحیح مردم در نظر گرفته شده است."
وی گفته است که در
نظرسنجیهای انجام شده، "جذاب ترین برنامه ها برای مردم و نامزدها، مناظره
های زنده تلویزیونی بوده است."
[4]
. مناظره نیکسون
و کندی در سال 1960 اولین مناظره رویاست جمهوی بود که به شکل زنده و فراگیر در
ایالت متحده پخش می شد. کندی جوان بود و کم تجربه او تنها یک دوره سابقه نمایندگی
در سنا را داشت. در مقابل نیکسون دو دوره معاون اول ریاست جمهور بود. ادمی با
تجربه و اگاه به مناسبات سیاسی. خصوصا که در بحث کموننیزم کارنامه فعالی داشت و با
خود خروشچف رهبر روفت اتحاد جماهیر شوری گفتگو کرده بود. اتفاقا بخشی از این گفتگو
هم از تلویزیون پخش شده بود: انجا که نیکسون در گفتگویی از مزیت و مزایای زندگی امریکایی نسبت یه زندگی
کمونیستی صحبت می کرد که بسیار مورد اقبال مردم امریکا واقع شده بود. کندی در
برابر اطلاعات گسترده نیکسون چیزی برای عرضه داشت اما انچه که او را پیروز مناظرات
کرد شیوه و حالات او( ژست) در سخن گفتن بود حال انکه نیکسون مدام در حال پاک
کردن تعرق صورتش بود. برای مطالعه بیشتر به این مطلب مراجعه کنید:the great debate: kenedy, nikson:in the 1960 race for
the prisidency