2 دی 1395, 21:46
متولد ۶۵ در جشنواره امسال اکثر مخاطبان سینما را یاد فیلم اول جشنواره سال گذشته میاندازد. فیلمی که محوریت جوانانه دارد و سعی میکند اتفاقاتی که برای نسل جوان امروزی میافتد را بگوید. ماجراجویی خاصی که منجر به اتفاق بد میشود و نهایتا پایان خوب که این پایان یکی از تفاوتهایش با "رخ دیوانه" به شمار میرود.
متولد ۶۵ مجید توکلی را میتوان ادامه دهنده "رخ دیوانه" ابولحسن داوودی دانست با این تفاوت که رخ دیوانه از قصه ی پویا تر و جذاب تری برخوردار است و فرم مناسبی برای قصه اش دارد اما متولد ۶۵ شاید به علت فیلم اولی بودن کارگردانش یا به هر دلیل دیگری از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست.
قصه "متولد ۶۵" از ابتدا برای مخاطب معلوم است به همین علت تماشاگر را با خود همراه می سازد. قصه سعی دارد با ایجاد تعلیق دانستن مضمون داستان را از مخاطب گرفته و دغدغه دیگری به آن اضافه کند آن هم اینکه ماجراجویی دختر و پسری که نامزد هم هستند به چه نتیجه ای میرسد.
نمیتوان با صراحت گفت فیلم به بازآفرینی واقعیات جامعه می پردازد و قصه بسیار خاصی دارد؛ شاید بتوان گفت که فیلمساز قصد دارد با یک داستان غیر واقعی دغدغه نسلی را به تصویر کشد. چنانچه کارگردان متولد ۶۵ نیز خودش با این جمله که "پرداختن به مسئله نسل دهه شصت همیشه برای من جذاب بود و در فیلم های کوتاهم هم به این مسئله پرداخته ام. به نظرم این نسل نسل عجیبی هستند و اتفقات عجیبی برایشان افتاده "مطلب را تصدیق می کند.
همانطور که اشاره شد متولد ۶۵ قصد دارد دغدغه ی جوانان را در قالب قصه ای خاص بیان کند، دغدغه ای مثل پول و ماشین و خانه و زندگی آنچنانی. سوالی که برای نگارنده به وجود می آید این است که آیا فیلم خود نوعی مشوق جوان نسل امروزی برای ایجاد الگو از یک زندگی مرفه نیست؟
فیلم با به تصویر کشاندن زندگیهای آنچنانی و اتومبیل های گران قیمت و خانه های میلیاردی نه تنها به نیتی که گفته می شود عمل نمی کند بلکه دختر و پسر جوانی که با امید و عشق زندگی مشترکی را شروع کرده اند را وارد داستان می کند. سوتفاهمی که به راحتی قابل حل است اما به نظر می رسد تعلیق پوچی را دنبال می کند.
درضمن باید گفت ایجاد دغدغه هایی از این نوع برای نسل جوان شاید هدف این فیلم نباشد و فیلمساز فقط قصد دارد مشکل را به تصویر بکشد اما دریغ از اینکه دغدغه برای زندگی های مرفه به کلی در جامعه فعلی ما زیر سوال است و می بایست داستان فیلم رویکردی اصلاح گرایانه داشته باشد نه اینکه نمک به زخم بپاشد.
قصه منطق روایی مناسبی ندارد بطوریکه شاید با یک تماس و یا حتی با یک اتفاق منطقی سو تفاهم پیش آمده به راحتی قابل حل بود اما اصرار فیلمساز به تعلیق آن هم از نوع غیر منطقی روایت فیلم را دچار مشکل می کند چنانچه مخاطب در ذهن خود راهکار مناسبتری برای حل مشکل پیدا می کند و تعلیق غیرمنطقی را به سخره میگیرد.
بطور کلی فیلم میزانسن و دکوپاژخوبی دارد و شخصیتپردازی مناسب و چاشنی کمدی و درام و البته ریتم مناسبتری که مخاطب با تعلیقهای غیر منطقیاش کنار میآید.
منبع :dana.ir