فیلم نوشت فیلم نوشت

سید آریا قریشی
سید آریا قریشی

سید آریا قریشی

برنامه سینمامعیار با موضوع نقد و بررسی فیلم «هفت‌ماهگی» (هاتف علیمردانی) با حضور سید آریا قریشی و احسان رستگار، و با اجرای امیرعباس صباغ برگزار شد.

سید آریا قریشی

برنامه سینمامعیار با موضوع نقد و بررسی فیلم «هفت‌ماهگی» (هاتف علیمردانی) با حضور سید آریا قریشی و احسان رستگار، و با اجرای امیرعباس صباغ برگزار شد. چکیده‌ای از مباحث مطرح شده در این برنامه را در ادامه می‌خوانید.

تقریباً تمام فیلم‌های من در بدترین زمان‌ها اکران شده‌اند.

به گزارش کافه‌سینما، در ابتدای بحث در مورد این فیلم، هاتف علیمردانی در تماسی تلفنی به گفت‌وگو با صباغ پرداخت و در ابتدا با گلایه‌ای طنزآمیز نسبت به زمان اکران فیلم‌هایش گفت: «ما تعهدی به وزارت فرهنگ و ارشاد داریم که تمام سآنس‌ها و سالن‌های خالی و زمان‌های بد را پر کنیم. تقریباً تمام فیلم‌های من در بدترین زمان‌ها اکران شده‌اند. ولی محبت و لطف مردم همیشه باعث شده که فیلم‌های من جزو فیلم‌های پرفروش باشند. اعتقاد من این است که فروش فیلم به زمان اکران ارتباط ندارد. هم کوچه بی‌نام و هم هفت ماهگی در زمان‌های بدی اکران شدند اما به فروش خوبی دست یافته‌اند. به نظرم چون فیلم‌ها برای اکران در فصل‌های اول سال هجوم می‌آورند، فیلم‌های خوب و پرفروش برای بقیه سال باقی نمی‌مانند. به نظر من به خاطر کیفیت آثار است که فیلم‌ها در این فصل‌ها نمی‌فروشند. وگرنه به جز فیلم‌های من، فیلم‌های دیگری هم بوده‌اند که در این فصل‌ها فروخته‌اند.»

طبق چه قانونی فیلم من را از اکران برداشتند و محمد (ص) را جایگزین کردند؟

علیمردانی در ادامه در پی اشاره صباغ به اکران بد فیلم مردن به وقت شهریور، به طور خاص از اکران آن فیلم گلایه کرد و همزمانی نمایش آن فیلم با محمد (ص) (مجید مجیدی) را عامل بی‌عدالتی نسبت به فیلم خود دانست: «سه هفته به اکران فیلم محمد (ص) مانده بود و پیش خودشان گفتند سه هفته به این فیلم فرصت بدهیم. چون فیلم که نمی‌فروشد. اما جالب است که مردن به وقت شهریور نه تنها کف فروش را حفظ کرد، بلکه به فروشی دو برابر کف فروش دست یافت و هنوز حیرت‌زده‌ام که طبق چه قاعده و قانونی فیلم مردن به وقت شهریور را از اکران برداشتند و محمد (ص) را اکران کردند.»

آبا جان بهترین فیلم من است.

سازنده فیلم‌های به خاطر پونه و کوچه بی‌نام در بخش دیگری از صحبت‌هایش به آبا جان اشاره کرد؛ فیلمی که در ابتدا در لیست فیلم‌های جشنواره سی و پنجم فجر نبود و در ادامه به این فهرست اضافه شد: «آبا جان به نظرم با اختلاف بهترین فیلم من است. تمام آزمون و خطاها را پشت سر گذاشتم و توصیه می‌کنم مردم در جشنواره فجر آبا جان را ببینند. فضای این فیلم با فضای فیلم‌های قبلی من کاملاً متفاوت است و در شهر زنجان روایت می‌شود. این شهودی‌ترین و ناتورالیستی‌ترین حال از وقایع دهه شصت و زندگی مردمی است که در کنار جنگ نفس می‌کشیدند. خیلی سعی کردم وقایع آن روزها را بی‌طرفانه از نگاه آدمی تعریف کنم که نه این‌طرفی بوده و نه آن طرفی؛ و در یک شهر کوچک زندگی می‌کرده است.»

تعامل خوبی با وزارت فرهنگ و ارشاد پیدا کرده‌ایم

علیمردانی در مورد بحث ممیزی‌های پیش آمده برای فیلم آبا جان اشاره کرد: «تمام فیلم‌های من این مسئله را داشته‌اند. الآن به تعامل خوبی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده‌ایم. عقلانیت خوبی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نفس می‌کشد که می‌تواند با فیلمساز تعامل کند. این تعامل باعث می‌شود از افراط و تفریط جلوگیری کرده و با هم حرف بزنیم. آبا جان جزو فیلم‌های انتخاب شده بود، اما آقای حیدری با من صحبت کردند و جا دارد از او تشکر کنم. او چون سال‌ها تجربه حضور به عنوان دبیر جشنواره فجر را دارد، یاد گرفته که با فیلمسازان تعامل کند و پای فیلم‌ها بایستد. امیدوارم به این نتیجه برسیم که عوض کردن پی در پی دبیران جشنواره، بزرگ‌ترین ضربه را به آن جشنواره می‌زند. در تمام دنیا هم دبیران جشنواره سالیان سال بر مسند کار هستند و اصلاً جشنواره‌ها را با نام دبیران‌شان می‌شناسند. وقتی آقای حیدری در برنامه هفت گفت که فیلم نیاز به اصلاحاتی دارد، به نظرم خبرنگاران برداشت بدی کردند. من در سفر بودم و این فیلم هم جلوه‌های ویژه سنگینی دارد. فیلم هنوز تمام نشده بود و فیلم را نیمه‌کاره به جشنواره تحویل داده بودند. هیئت انتخاب می‌خواست بقیه فیلم را ببیند. بنابراین فیلم را نگه داشته بودند. در بقیه موارد هم چند دیالوگ و حساسیت‌هایی در مورد برخی از طرح‌ها و صداها بود که آنها را یا با تعامل حذف کردیم یا با هیئت انتخاب صحبت کردم و آنها پذیرفتند.»

هفت ماهگی مردمی‌ترین فیلم من است

علیمردانی در مورد فیلمی که این روزها بر پرده سینماها دارد گفت: «هفت ماهگی به نظرم از لحاظ ویژگی‌های فروش از جمله تیم بازیگری، جنس قصه و نوع روایت، مردمی‌ترین فیلم من است. برد تجاری و مردمی فیلم بیشتر از برد جشنواره‌ای است. این فیلم ساخته شده تا با مردم ارتباط برقرار کند و خوشبختانه وقتی فیلم را دیدم، احساس کردم ارتباط مردم با فیلم بهتر از بقیه فیلم‌هایم است. حامد بهداد را همیشه محکوم می‌کردند به این که فقط یک جنس خاص بازی می‌کند. اما این افراد باید هفت ماهگی را ببینند. حامد بهداد در این فیلم درخشان است و جواب منتقدانش را داده است و با حامد بهداد دیگری طرف هستیم. همچنین باران کوثری، هانیه توسلی و بقیه بازیگران از جمله پگاه آهنگرانی، احمد مهرانفر و فرشته صدر عرفایی که بازیگری درجه یک است، در کنار هم مجموعه‌ای دوست‌داشتنی ساخته‌اند که مردم را راضی می‌کند.»

هفت ماهگی با قواعد سینمای عامه‌پسند هم فیلم خوبی نیست

سید آریا قریشی، منتقد کافه‌سینما، در ابتدای صحبت‌هایش در مورد هفت ماهگی، در پاسخ به سؤالی در مورد جایگاه فیلم در سینمای تجاری ایران گفت: «این که فیلمسازی آگاهانه و با فکر، فیلمی برای عامه مردم می‌سازد نکته مثبتی است. چون بین برخی از طیف‌های سینمای ما این گونه جا افتاده که فیلم عامه‌پسند بد است و حتی عده‌ای هستند که به نفروختن فیلم‌های خود افتخار می‌کنند. در بررسی کارنامه آقای علیمردانی این نکته قابل لمس است که سعی می‌کند فیلم‌هایی بسازد که گاه حتی طبق الگوهای ژانری پیشروی کنند و در عین حال ساختار استانداردی داشته باشند. اما مشکل این است که حتی از این زاویه هم هفت ماهگی فیلم خوبی نیست. در حالی که آقای علیمردانی چند سال قبل فیلمی مثل به خاطر پونه ساخته بود که با همین تعریف فیلم استانداردی بود که هم پیام اجتماعی داشت، هم شخصیت‌پردازی داشت و فرصت همدلی‌برانگیزی برای شخصیت‌ها ایجاد می‌کرد و هم داستانی داشت که با مقداری فراز و نشیب پیش می‌رفت و به نتیجه مشخصی می‌رسید. اما هفت ماهگی علی‌رغم تلاش برای رعایت برخی از الگوهای داستان‌پردازی، فیلم آشفته‌ای است که شخصیت‌های زائدی دارد، داستان‌هایی که انگار از میانه‌های کار رها می‌شوند و از برخی پتانسیل‌های فیلم هم به خوبی استفاده نمی‌شود.» قریشی در ادامه در مورد مشکل شخصیت‌پردازی به این نکته اشاره کرد که: «فیلم از تعدد شخصیت‌ها ضربه می‌خورد. زمان فیلم طولانی نیست و در همین زمان 6-7 شخصیت داریم که شخصیت‌های پس‌زمینه نیستند و بخشی از زمان فیلم را به خود اختصاص می‌دهند. وقتی این زمان را قرار است بین این همه شخصیت تقسیم کنیم، شخصیت‌ها نیمه‌کاره به نظر می‌رسند. مثلاً قابل پذیرش نیست که ماجرای مهریه طناز (پگاه آهنگرانی) صرفاً بهانه‌ای باشد که دعوایی صورت بگیرد و یکی از طرفین بخواهد انتقام بگیرد. این وسط خود قضیه رها و فراموش می‌شود. همین طور در بسیاری از سکانس‌ها روی حضور شخصیت طناز تأکید می‌شود اما از این تأکید استفاده نمی‌شود.»

پرسوناژها از بازی‌ها عقب‌تر هستند

احسان رستگار در ابتدای صحبت‌هایش به یکی از نکات مثبت فیلم اشاره کرد: «حامد بهداد توسط کارگردان مهار شده و حرکات گل‌درشتی از او نمی‌بینیم. اما نقش او حتماً نقش جدیدی نیست و بر این باورم که خیلی از منتقدان را یاد فیلم سعادت‌آباد می‌اندازد.» رستگار در ادامه به ضعف شخصیت‌ها اشاره کرد: «بحث من این است که شما با چند بازیگر شناخته شده طرف هستید که بازی قابل قبولی به نمایش گذاشته‌اند اما نقش‌ها از اجرای بازیگران خیلی عقب است. در این فیلم پرسوناژ نمی‌بینیم ولی بازی‌های قابل قبول می‌بینیم. این ضعف فیلمنامه آقای علیمردانی است. اگر کارگردانی آقای علیمردانی و فیلمبرداری آقای محمود کلاری خوب بوده – که همین طور است – اما فیلمنامه فیلم ضعف دارد. شخصیت فرزاد (محمدرضا علیمردانی) رها می‌شود. تماشاگر فراموش می‌کند که بخشی از مشکلات به وجود آمده توسط همین آدم رخ می‌دهد.» صباغ و رستگار در بخشی از برنامه در مورد موضوع اصلی فیلم به بحث پرداختند. رستگار به این اشاره کرد که موضوع اصلی هفت ماهگی خیانت است اما صباغ خیانت را فقط بخشی از موضوع فیلم دانست: «فیلم جنبه‌های دیگری هم دارد. خیانت یکی از خرده‌داستان‌هایی هست که در فیلم می‌بینیم. بحث اصلی در فیلم، بحران به وجود آمده بین زن و شوهر در زمانی است که زن باردار است و به نظرم یک جور پنهان‌کاری و دروغ گفتن باعث می‌شود که بحران نهایی در فیلم شکل بگیرد.» رستگار در پاسخ به این اشاره کرد که خیانت مهم‌ترین واژه‌ای است که می‌توان فیلم را به وسیله آن معرفی کرد: «فیلم جنبه‌های دیگری هم دارد. اما اگر بخواهیم کلیدواژه مهمی را به عنوان موضوع فیلم معرفی کنیم که مخاطب به سرعت ذهنیت پیدا کند، روا هست که از کلمه خیانت استفاده کنیم. موضوع فیلم نه فقط خیانت است، که چند خیانت در یک خانواده است.» رستگار همچنین به بحث دوگانگی در شخصیت اصلی اشاره کرد: «حامد بهداد جایی از فیلم جوری رفتار می‌کند که به نظر می‌رسد آدم چندان وفاداری نیست و هر لحظه ممکن است پایش بلغزد. اما جایی دیگر وقتی با مادر و خواهر خودش در آشپزخانه نشسته، در مقابل حرف‌های بی‌پروای خواهرش جوری به هم می‌ریزد که من اگر صحنه قبل را ندیده باشم فکر می‌کنم این آدم یکی از مردهای بسیار وفادار و خانواده‌دوست است. یعنی تناقضات این شخصیت برای مخاطب حلاجی نمی‌شود.»

صباغ، ترسیم این دوگانگی را یکی از نقاط قوت فیلم دانست و گفت جاهای دیگر فیلم هم می‌توان این دوگانگی را دید: «فکر می‌کنم همان طور که در جامعه‌مان نوعی دوگانگی را در اکثر افراد می‌بینیم، در این فیلم هم این دوگانگی به خوبی نشان داده شده است.» اما قریشی، آن را بیشتر تناقض در شخصیت‌پردازی دانست تا اشاره به نوعی دوگانگی اجتماعی: «سکانس گفت‌وگوی مهرداد و سالومه بعد از زلزله، به آن چه قبل و بعد از این سکانس از مهرداد می‌بینیم نمی‌خورد. مهرداد شخصیتی است که علی‌رغم اختلافاتی که ممکن است با همسرش داشته باشد، اما همیشه حفظ خانواده‌اش را در اولویت قرار می‌دهد. اما در این سکانس یک مهرداد دیگر است. رابرت مک‌کی، جایی از تئوری‌اش هنگام بررسی چگونگی افزودن بُعد به شخصیت به این اشاره می‌کند که افزودن بُعد به شخصیت به این معنی نیست که یک شخصیت را در طول فیلم آدمی مؤدب و دوست‌داشتنی نشان دهیم و ناگهان جایی نشان دهیم که دارد به یک گربه لگد می‌زند. این به معنای پیچیدگی شخصیت نیست بلکه به معنای تناقض است.»

بعد از دقایقی بحث در مورد جزییات اجرای برخی از سکانس‌ها، قریشی به نقطه قوت فیلم پرداخت: «یکی از نقاط قوت فیلم، مقدمه‌چینی خوب آن در دقایق ابتدایی است. از یک طرف تضاد میان فضای شاد خانه مادر و فضای سرد خانه خود او و جداافتادگی رعنا (باران کوثری) از خانواده همسرش را نشان می‌دهد و هم ایده‌هایی همچون چک کردن گوشی مهرداد توسط رعنا در آن سکانس وجود دارند که نشان‌دهنده شک رعنا هستند. ضمن این که تقارن رفتارهای خاص شخصیت زن با دوران بارداری او این تردید را ایجاد می‌کند که آیا تردید رعنا نسبت به همسرش پایه منطقی دارد یا به قول مهرداد ناشی از تغییرات هورمونی در دوران بارداری است. خود این ابهام در تماشاگر کشش ایجاد می‌کند تا به دنبال پاسخ این سؤال‌ها باشد. این ابهام‌ها در مورد رعنا متقاعدکننده از آب در آمده‌اند اما در مورد مهرداد مشکل متناقض بودن وجود دارد. یعنی جایی از فیلم می‌بینیم که مهرداد خودش را سرکوب می‌کند تا همسرش از حدی بیشتر عصبانی نشود و به خودش و بچه‌اش ضربه نخورد اما جایی دیگر می‌بینیم که وارد خانه شده و بدون توجه به همسرش شروع به غذا خوردن می‌کند. این دیگر دوگانگی یا پیچیدگی نیست. این تناقض با سکانس قبل است.»

پایه‌های فیلم باید ابتدا در خودش شکل بگیرد و بعد به جامعه گسترش پیدا کند

صباغ در ادامه به این نکته پرداخت که شاید قبل از اشاره به تناقضات فیلم باید این سؤال مطرح می‌شد که آیا در جامعه خود مردم متناقضی داریم یا نه. رستگار در مورد این بحث گفت: «اصولاً دنیای پست‌مدرن که در آن زندگی می‌کنیم، در تمام جوامع از دوگانگی و تضادهای درونی و بیرونی رنج می‌برد. در جامعه ما هم این ضعف و معضل متأسفانه دارد روز به روز تشدید می‌شود. در جامعه ما می‌بینیم که طرف امروز عکس خودش را در مرجع امام رضا (ع) منتشر می‌کند و یک هفته بعد عکس او را با دوست پسر یا دوست دخترش در پارتی می‌بینیم. این خودش مشت نمونه خروار است. اگر در مورد مهرداد از این دوگانگی ایراد می‌گیرم، به خاطر این است که دارم از مهرداد فیلم آقای علیمردانی ایراد می‌گیرم. وگرنه ممکن است خودم مهردادی بشناسم که دوگانگی‌اش از هر دو طرف برای من محرز باشد اما این دوگانگی در یک بازه زمانی بر من مشخص شده است. این شخصیت در ذهن من پرداخت شده و به این نتیجه رسیدم که این شخصیت دچار دوگانگی است. اما در فیلم دوگانگی حلاجی نمی‌شود. مسئله این است که آقای علیمردانی در مورد مهرداد دارد ما را به بیرون از فیلم ارجاع می‌دهد. در حالی که ما در طول 85 دقیقه با مهرداد طرفیم. اگر در این مدت آقای علیمردانی توانست ما را قانع کند که این دوگانگی جدی شخصیتی که مهرداد دارد عادی است، به او احسنت می‌گویم. اما این که دوگانگی شخصیت وجود دارد کشف نوظهور آقای علیمردانی نیست بلکه دو دهه است که دارد به آن پرداخته می‌شود. این تناقض در شخصیت طناز هم به چشم می‌خورد. رفتارهای او این قدر وقیحانه است اما اوایل فیلم در گفت‌وگو با سالومه (هانیه توسلی) برای نامزد قبلی‌اش دل می‌سوزاند.»

قریشی در ادامه به برخی ارجاعات اجتماعی علیمردانی در بحث شخصیت‌پردازی اشاره کرد: «به طور کل می‌شود احتمال داد که آقای علیمردانی خیلی از شخصیت‌های آثارش را با توجه به برخی الگوهای تیپ‌های اجتماعی طراحی می‌کند و آن را به شکل تضادهایی در فیلم‌هایش نشان می‌دهد. در این فیلم مثلاً با رعنا و طناز طرفیم که روابط خوبی با هم ندارند. مادر مهرداد و مادر رعنا هم به نظر می‌رسد به دو طبقه متفاوت اجتماعی تعلق دارند و شرایط زندگی‌شان هم متفاوت است. اما این هم به خودی خود ربطی به خوب یا بد بودن فیلم ندارد. نگاه مشکوکی که خیلی از ما داریم این است که فیلم را می‌بینیم و سپس می‌گوییم این حرف‌ها در جامعه هم هستند. در حالی که این نکته به خودی خود خوب نیست. نکته این است که پایه یک فیلم در خودش شکل می‌گیرد و بعد از آن است که می‌توانیم یا نمی‌توانیم آن را به جامعه گسترش دهیم. اما برعکس‌اش درست نیست. مقدمه این فیلم – که مقدمه خوبی است – فقط برای توجیه بخشی از ماجراهایی که بعدها پیش می‌آیند کفایت می‌کند.»

برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبه‌ها ساعت 14:30 از رادیو گفت‌و‌گو پخش می‌شود، برنامه‌ای با اجرای امیرعباس صباغ و تهیه‌کنندگی و سردبیری محمدجواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلم‌های روی پرده را بالا ببرد.



منبع :caffecinema.com

----- 0 0
عرفان امیرسلیمانی
عرفان امیرسلیمانی

عرفان امیرسلیمانی

هاتف علیمردانی توانست تمام توانش را برای سیاه جلوه دادن این روابط به کار گیرد و سرانجام تلخ روابط اجتماعی نامشروع را به رخ بینندگان بکشد.
ساناز رمضانی
ساناز رمضانی

ساناز رمضانی

عدم آشنایی فیلم‌نامه‌نویس نه با مبانی نظری جامعه‌شناسی و نه روانشناسی و عدم آشنایی خود علیمردانی به این مسائل باعث شده که در میان فضای رئالیستی فیلم هیچ‌چیز به واقعیت شبیه نباشد.
Powered by TayaCMS