فیلم نوشت فیلم نوشت

دیدار در موعد نامقرر ; نگاهی به دو فیلم ویلایی‌ ها و نهنگ عنبر
دیدار در موعد نامقرر ; نگاهی به دو فیلم ویلایی‌ ها و نهنگ عنبر

دیدار در موعد نامقرر ; نگاهی به دو فیلم ویلایی‌ ها و نهنگ عنبر

شخصیت داستان سنگر و قمقمه‌های خالیِ بهرام صادقی در پایان از خود می‌پرسد: ماجرای ما تراژدی است یا کمدی؟ وقتی به مضمون و تاریخ دهه شصت فکر می‌کنیم نا خواسته این سوال به ذهن ما می‌رسد که داستان دهه شصت تراژدی است یا کمدی؟

مقاله

نویسنده علی فرقانی
دیدار در موعد نامقرر ; نگاهی به دو فیلم ویلایی‌ ها و نهنگ عنبر

شخصیت داستان سنگر و قمقمه‌های خالیِ بهرام صادقی در پایان از خود می‌پرسد: ماجرای ما تراژدی است یا کمدی؟ وقتی به مضمون و تاریخ دهه شصت فکر می‌کنیم نا خواسته این سوال به ذهن ما می‌رسد که داستان دهه شصت تراژدی است یا کمدی؟ وجه کمیک آن را می‌توان در فیلم نهنگ عنبر 1 و 2 مشاهده کرد؛ آدمی که در حسرت یک زندگی آرام و بی‌دردسر و خوش باشانه است اما دست روزگار او را در عجیب‌ترین دهه زندگی ملت ایران و شاید در یکی از غریب ترین روزگار بشری قرار داده است؛ در اوج جنگی ناخواسته و تحمیلی، در میان شور انقلابی و برخی افراط گری‌ها که حتی برای حمل یک گیتار هم باید مجوز داشت و خوردن معجون هم در آن غیر قانونی است؛ این داستان ارژنگ در نهنگ عنبر است داستانی که البته از جانب منتقدان چندان جدی گرفته نشده است. اما همین روزگار وجهی دیگری نیز دارد؛ وجهی جدی، پر افت و خیز و انسان‌ساز و این داستان فیلم ویلایی‌هاست؛ از منظر کسی که وجه عمیق تر دنیا را می‌بیند و در امواج اقیانوس زندگی شناور است، دغدغه‌های آدم‌هایی مانند ارژنگ فیلم نهنگ عنبر ابتدایی و کودکانه است. اما سوال اینجاست که آن دغدغه‌های والا و آن صحنه‌های شگفت که در فیلم ویلایی‌ها به خوبی تصویر شده بود در گیشه توان رقابت با نهنگ عنبر را ندارد. نهنگ عنبر تا این لحظه نزدیک به 17 میلیارد تومان (در 52 روز اکران) فروخته است و ویلایی‌ها نزدیک به یک میلیارد. تقریباً تمام آنچه را که فیلم نهنگ عنبر ندارد، فیلم ویلایی‌ها داراست و باز تمام آنچه را که فیلم ویلایی‌ها ندارد، نهنگ عنبر از آن بهره‌مند است. در حالیکه ویلایی‌ها بهره‌مند از نقد‌های مثبت و فراوان منتقدین شده است و هر منتقدی با دیدن این فیلم گویی سوژه گم شده خود را برای نقد پیدا کرده است، اما فیلم نهنگ عنبر بی‌بهره از نقدهای منتقدین، دلتنگی خود را با دست به دست کردن آخرین تیزرهایش در شبکه‌های مجازی به دست می‌آورد. به این سان سینمای ایران همراه با جامعه ایران به سمت چالش‌های بزرگ فرهنگی می‌رود؛ چیز «خوبی» که «نمی‌فروشد» و چیزی که «می‌فروشد» و «خوب» نیست. برای انسانی که شهروند قرن بیستم است این عبارت دوگانگی تمدن و اخلاق را نشان می‌دهد، گمراهی مدرنیته را آشکار می‌کند و فریب رسانه را فریاد می‌زند اما برای کسی که شهروند هزاره بیست و یکم است و با صابون پست مدرن دوش می‌گیرد، این امر خسته کنندگی اخلاق را نشان می‌دهد، شعاری بودن و ژست‌های ساختگی تمدن را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که بسیاری از ارزش‌های ما نمی‌توانند برای همیشه انسان را مجذوب خود کنند. آنها بر این باورند که عدم فروش فیلم ویلایی‌ها نتیجه اشتباه استراتژیک کسانی است که دغدغه‌ها و مسائل کوچک انسان را جدی نمی‌گیرند؛ به زعم آنان به دست آوردن آخرین نوار کاست مایکل جکسن در دهه شصت، شیفته ویدیو کلیپ‌های پاپ امریکایی بودن و فریاد زدن ترانه‌های جیپسی کینگر، به ناحق برای اهداف بزرگتر و آرمانهای کلان مانند دفاع از عقیده، رهایی و رستگاری در میدان نبرد و گشودن دروازه‌های آخرالزمان قربانی شده است و حالا انسان با این چالش روبرو می‌شود که برای این خرده چیزهای جزئی هم جایی در پیشخوان زندگی خود باز کند. شاید یک جای مناسب.


نمایی از فیلم نهنگ عنبر 2

اما گروه سومی نیز در این میان هستند، که به گردش سرمایه معتقدند؛ آنها دانسته یا نادانسته بر این باور اند که باید به سمت گردش آزاد سرمایه برویم و این گردش آزاد سرمایه به ناگزیر گردش آزاد اطلاعات و هزاران گردش آزاد دیگر را نیز به همراه خواهد داد. آنان در منظر ایدئولوژی سیتز خود به مساله می‌نگرند و بر این باورند که آنچه «می فروشد»، چه «خوب» و چه «بد»، «زیباست». این دسته سوم را همه می‌شناسیم و شاید بسیاری از ما در جرگه آنان باشیم. البته بسیاری نیز آن را انکار خواهیم کرد اما باید بگویم که برای همان انکار کنندگان نیز هنوز موقعیت فروش فراهم نشده است. فروش و فروشندگی وسوسه‌ای بزرگ است که بسیاری که مدعی مخالفت با آن هستند، در موقعیت تجربه کردن آن قرار نگرفته اند و برای کسانی که تاریخ معاصر ایران و افت و فراز اندیشه انقلابی رصد کرده اند می‌دانند، که بسیاری از همین دایره انقلابیون مدت زمانی است که چوب حراج به باورهای خود زده اند، اما شاید باز بتوان در برابر فروختن مقابله کرد، اما در برابر خریدن چه؟ وقتی با جیب پر به بازار می‌روید آیا می‌توان خرید نکرد. در واقع دسته سوم که به گردش اقتصادی فیلم‌ها و فرهنگ و در نهایت همه بشریت توجه دارند، کسانی هستند که بیش از آنکه شیفته فروختن باشند، عاشق خریدن‌اند.


مخاطب کیست؟

شاید در گفتگوهای دوستانه وخانوادگی وحتی در پای تماشای مناظرات تلوزیونی ما مایل به یکی از این سه دسته بندی باشیم و در یکی از این سه گروه قراربگیریم اما مجال این مقاله طرح بحث کارشناسی است و تلاش داریم به این سوال را که چرا ویلایی‌ها با آن همه فضیلت نمی‌فروشد ولی نهنگ عنبر۲ با نداشتن آنهمه فضیلت می‌فروشد، از زاویه دید دانش ارتباطات بررسی کنیم. شاید بهتر باشد سوال را به نحودیگری مطرح کرد چه کسانی فیلم نهنگ عنبر۲ را می‌بینند؟ مخاطب فیلم عنبر ۲ کیست؟ دقیقا اختلاف سر واژه مخاطب است . پژوهشگر علوم ارتباطات دکتر محسنیان‌راد در مقدمه خودشان بر کتاب مخاطب پنداری در ایران معاصر این گونه گزارش می‌دهد:" مخاطب [Audience] اصطلاح کهنی است که در اصل به گروه‌هایی از مردم گفته می‌شده که قبل از دوران رسانه‌ها برای شنیدن یک سخنرانی، گفتار یا بحث در یک جا جمع می‌شده‌اند با آشکار شدن ناکارایی این اصطلاح برای رسانه‌ها، در مدل طراحی مهندسان شرکت تلفن بل آمریکا به جای واژه مخاطب اصطلاح گیرنده[Receiver] به کار رفت. ویلبرم شرام بنیان گذارمطالعات ارتباطی دومین مدل ارتباطی را طراحی کرد و به جای واژه مخاطب از اصطلاح مقصد[destination]استفاده کرد. " وی در ادامه اشاره می‌کند که:" همزمان با به چالش کشیده شدن اصطلاح مخاطب برای رسانه‌ها، یکی از پر نفوذترین نظریه‌های رسانه‌ای در دهه ۱۹۴۰ با عنوان نظریه تزریقی یا گلوله‌ای در یک دهه بعد مورد تردید اساسی قرار گرفت. بر اساس نظریه تزریقی یا گلوله جادویی هر پیام به مثابه یک گلوله به سمت مخاطب شلیک و او را هدف قرار می‌دهد و برمخاطبین رسانه‌ها اثرهای قوی و کم و بیش یکسانی دارد" در ادامه تحلیل جنای محسنیان راد، به دهه شصت ایران پیوند می‌خورد چرا که ایشان نیز به تعبیر خود خواهان ایجاد یک نظریه بر اساس تجربیات بومی در حیطه دانش ارتباطات است. نقطه کانونی این نظریه توجه به مقوله مخاطب است تحت عنوان مخاطب پنداری[audience phantasm]که ازنگاه ایشان نوعی خیالبافی[daydream]است و جوامعی که دچار آن می‌باشند در انتظار کنترلی هستند که عملا چندان امکان پذیر نیست و بیشتر شکل توهم دارد . استاد به نمونه قابل توجه آن دردهه شصت به پدیده ویدیو می‌پردازد. به این ترتیب که پدیده با توسعه مصرف ویدیو آغاز، با اجرای انواع عملیات بازدارنده از سوی نیروهای انتظامی دنبال وسرانجام پس از چند سال،به آگاهی از موفق نبودن در کنترل و متعاقبا تاسیس صدها مرکز اجاره ویدیو به پایان رسید. به باور ایشان نظام رسمی رسانه‌ای کشور و به تبع آن بخشی از دولت مردان ضعف عمیقی در شناخت ماهیت و کارکرد رسانه دارند. پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و حذف بسیاری از تولیدات رادیو- تلوزیونی پیش از انقلاب و نبود امکان جایگزینی سریع آنها، این خطا رخ داد که رادیو به تقلید منبر پرداخت و از انجا که پیوند رادیو با منبر به نظر قابل تحصیل بود، همین الگو برای تلویزیون نیز به کار بسته شد. در ۱۹۸۵ ایران ازنظر سهم برنامه‌های دینی و بیشترسخنرانی مذهبی ومنبری در رده اول جهان قرار گرفت و درست کمی بعد از آن و با آزاد سازی ویدیو، ایران در جایگاه پر مصرف ترین کشور نوارهای ویدیویی قرارگرفت. واین قابل پیش بینی بود. تحلیل جناب محسنیان راد که با نظریه عکس العمل پیوند می‌خورد به این نتیجه می‌رسد که ازدست دادن آزادی انتخاب، به عکس العمل‌های نظیر برانگیختگی منجرمی شود. نهنگ عنبر۲ داستان این برانگیختگی که ان را با سه دهه تاخیر در دهه 90 روایت می‌کند. اما چرا فیلمسازدنبال بازیابی جعبه سیاه برانگیختگی دهه شصت است؟ بدین سان باید توفیق فیلم نهنگ عنبر را یک مساله عارضی و فرعی دانست. اما آیا به راستی این گونه است. مساله اصلی این است که ۱7 میلیاردی که صرف خرید عنبر۲ شده از سر برانگیختگی است یا اتفاق دیگری درحال رخ دادن است.


در ستایش خرید؛ در مذمت فروش

همواره ما ایرانیان به جهت تاریخ پر از وطن فروش خود با عبارت فروختن با تردید مواجه شده ایم، به نظر ما هر چیزی که برای فروخته شدن ساخته شده باشد و هر کس که به فروختن بیندیشد، یک خائن است؛ اما تاریخ همزمان ثابت کرده که این حکم کلی نیست و در برخی مواقع خیانتکاران پیشین نجات دهندگان آینده اند و همزمان نجات دهندگان دیروز، خیانت پیشگان امروز اند. در واقع هر چیز فروختنی باید قابل خریدن باشد، فروخته شدن همان خریده شدن است. جالب است که در اندیشه ما همواره خرید و خریدار وجهی مثبت دارد. به داستان یوسف بیندیشید؛ برده فروشی که یوسف را فروخت « زیانکار» و آنکس که یوسف را خرید و یا حتی در صف خریدارانش بود؛ «سودکننده» است. داستان معروفی در منطق الطیر عطار است که ماجرای پیرزنی را باز گو می‌کند که با یک دوک ریسندگی به بازار شهر مصر آمده بود تا یوسف را بخرد، وقتی به پیرزن ساده دل گفتند که قیمت یوسف به مراتب بیش از این دوک ناقابل اوست گفت:

پیرزن گفتا که دانستم یقین / کین پسر را کس نبفروشد بدین

لیک اینم بس که چه دشمن چه دوست/ گوید این زن از خریداران اوست

در واقع پیرزن چندان هم ساده دل نبود؛ او به راز خرید آگاه است. بدین سان باید گفت که کسانی که فیلم نهنگ عنبر را به جهت فروختنی بودن اش، تحسین می‌کنند (یعنی خیل انبوه تهیه کنندگان، سینما داران و تماشاچیان) همه کسانی هستند که قدرت خرید را پاس می‌دارند. نیروی خرید به زعم آنان یک مزیت بزرگ و به زعم برخی یکی از وجوه اساسی تمدن و از نعمت‌های بزرگ خدا است. قدرت خرید، قدرت تعامل است، در خرید کردن چیزی جابجا می‌شود و می‌چرخد، در خرید چیزهای ثابت اعم از پول بلوکه شده در صندوق‌ها، جنس‌های دپو شده در انبارها و حتی آدم‌های درون خانه‌ها، روستاها و شهرها به حرکت و جنب و جوش می‌آیند. به زعم آنان خرید همان نیروی حرکت است[1] (نکته این جاست قائلان به نظریه سوسیالیسم و مارکسیزم همواره آثار سینمایی و کلیت فرهنگ سرمایه‌داری را به خاطر ایدئولوژی‌های تبلیغی آن نقد می‌کنند به عنوان مثال عموم آنان سینمای امریکا را از آن جهت نقد می‌کنند که داستانها و مضامین آن سینما مروج فرهنگ سرمایه‌داری است، در حالیکه نقد اساسی این است که هنر چرا باید کالایی قابل خرید و فروش باشد)


نمایی از فیلم ویلایی ها

اما نیروی خرید و قدرت خریداران به کدام کالای هنری میل می‌کند؛ چرا قدرت خرید نهنگ عنبر را به جای ویلایی‌ها بر می‌گزیند. مراجعه به بحث دکتر محسنیان راد در این بحث نیز راه گشاست. وکلید فهم مساله همینجاست، ادامه گزارش: " در مدل ارتباطی ویندال[2] که بنیان نظریه بهره مندی و خرسندی با آن شکل گرفت به جای گیرنده از اصطلاح مصرف کننده [user] استفاده شد. در این نظریه مخاطبان به صورت مصرف کنندگان فعال محتوای رسانه‌ها دیده می‌شود نه عمل کنندگان منفعل مقابل رسانه‌ها. آخرین واژه جایگزین مخاطب اصطلاح ارتباط گیر [communicatee]است که موجودی فعال،اما اجتماعی است. تصمیمات او تابع مشخصه‌های فردی و اجتماعی اوست. وبر اساس تئوری قضاوت اجتماعی،افراد مطلوبیت یک پیام را بر اساس لنگرگاه یا تکیه گاه‌های درونی خویشتن پیچیده خود ارزیابی می‌کنند مثل دست گذاشتن تو آب ولرم بعد ازبودن در آب سرد یا گرم آنوقت هر کس آب ولرم را بر اساس تکیه گاه قبلی درک خواهد کرد. (در نهنگ عنبر۲ دهه شصت بر اساس تکیه گاهی قضاوت می‌شود که درآن سالها با نهادینه سازی ارزشهای اصیل اسلامی امکان بروز و ظهور نداشت اما در دودهه بعدی درنتیجه امنیت، ثبات نسبی، رشد اقتصادی و تغییرملاک‌های ارزش گذاری اجتماعی مهترین تحول یعنی رشد گروه‌های متوسط شکل گرفت و اکنون در سومین دهه بعد دهه شصت طبقه متوسط شهری با سبک زندگی متفاوت از آن روزگاران درفرایند قضاوت خود یعنی مصرف خودرا بروز و توسعه می‌دهد. منظور از مصرف تمام فعالیت‌های اجتماعی است که درتعیین ویژگی‌ها و هویت افراد نقش دارند واین یعنی قدرت خرید. برخی از نظریه پردازان حیطه فرهنگ بر این نظر اند که که آحاد جامعه عمدتا ازراه مصرف کالا در فرهنگ مشا رکت کرده و آن را دگرگون ساخته اند. در این دیدگاه مصرف فرهنگ، مقوم و برسازنده فرهنگ است.



برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید.

 



[1] . میلتون فریدمن نظریه پرداز مشهور مکتب سرمایه‌داری و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1976 در کتاب معروف خود سرمایه‌داری و آزادی به رابطه میان اقتصاد آزاد و آزادی سیاسی اشاره می‌کند. به زعم وی هر جامعه آزادی الزاما دارای یک ازادای اقتصادی است اما جوامع متعددی نیز بوده‌اند که علی رغم داشتن آزادی اقتصادی از آزادی سیاسی بهره‌مند نبوده‌اند. به عبارت دیگر اقتصاد آزاد شرط لازم آزادی سیاسی است و نه شرط کافی. مراجعه کنید به کتاب سرمایه‌داری و آزادی، ترجمه غلامرضا رشیدی، صفحه 19. این کتاب توسط نشر نی چاپ شده است. همچنین برای مطالعه ساده تر میتوانید به جلسه پرسش و پاسخ میلتون فریدمن با تعدادی از دانشجویان مراجعه کنید؛ ویدیوی این سخنرانی توسط سایت سیمافکر منتشر شده است.

[2] . مصرف ارتباط جمعی در مدل ویندال (مدل استفاده و تاثیر) از نظریات معتبر عرصه ارتباطات است. ویندال می‌کوشد تا معنای مصرف اتباط را تبیین و تشریح کند. به زعم ویندال وقتى مى‌گوئيم مصرف وسايل ارتباط جمعي، ممکن است معانى مختلفى داشته باشد. مثلاً به معناى ارائه (exposure) از سوى وسيلهٔ ارتباط جمعى مطرح شود معنى‌اى که فقط دلالت بر يک عمل يعنى ارائه و متعاقباً درک مى‌کند. يا در زمينه‌اى ديگر، کلمهٔ مصرف مى‌تواند به معناى يک فراگرد پيچيده‌تر به‌کار رود که در آن يک محتواء خاص ارتباطي، تحت يک شرايط ويژه مورد استفاده قرار گيرد. در وسايل ارتباط جمعي، انجام وظيفهٔ خاص هر وسيلهٔ ارتباط جمعى با انتظارات ويژه‌اى که از آن وسيله مى‌رود و پاداشى که گيرنده دارد به يکديگر گره مى‌خورد. در واقع تلاش ویندال و برخی دیگر از نظریه پردازان عرصه ارتباطات برای فهم مصرف(use ) در فرهنگ است. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب مدل های ارتباط اجتماعی نوشته لوییس مک کوایل و سون ویندال. ترجمه گودرز میرانی. صفخه 129 تا 135.








----- 0 0
دیدار در موعد نامقرر ; مقایسه دو فیلم ویلایی ها و نهنگ عنبر 2 (بخش دوم)
دیدار در موعد نامقرر ; مقایسه دو فیلم ویلایی ها و نهنگ عنبر 2 (بخش دوم)

دیدار در موعد نامقرر ; مقایسه دو فیلم ویلایی ها و نهنگ عنبر 2 (بخش دوم)

چناچه فرهنگ ازراههای پیچیده و متناقض ساخته می‌شود مصرف هم به سادگی شکل نمی‌گیرد شاید کسانی فکر کنند که به سادگی می‌توانند به این سوال پاسخ دهند که چرا نهنگ عنبر۲ فروخته یا به عبارتی مصرف شد و ویلایی ها کالایی غیرقابل مصرف باقی ماند.
ساخت برنامه خیریه یا سرک کشیدن به حریم شخصی؛ چالش رضایت یا اکراه مهمان در ماه عسل
ساخت برنامه خیریه یا سرک کشیدن به حریم شخصی؛ چالش رضایت یا اکراه مهمان در ماه عسل

ساخت برنامه خیریه یا سرک کشیدن به حریم شخصی؛ چالش رضایت یا اکراه مهمان در ماه عسل

ماه عسل سالی یک بار و درست موقع ماه رمضان که انتظار کاسته شدن از تنش‌های فرهنگی و چشم امید به مهربان شدن همه و از جمله صاحبان صدا و تصویر و قلم با یکدیگر افزایش می‌یابد به موضوعی برای مجادله تبدیل می‌شود. به گواهی همان مشاهداتی که سالانه یک بار به تکرار می‌نشینند، مجری و تهیه کننده این مجموعه نیز ارتباط دوستانه‌ای با منتقدان خود برقرار نمی‌کنند.
Powered by TayaCMS