فیلم نوشت فیلم نوشت

در باب عشق ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی
در باب عشق ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی

در باب عشق ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی

اگر محبت بین ن و مرد را در ذیل عشق در نظر بیاوریم، آنگاه باید بگوییم که دین اسلام نه تنها به عشق نگاه مثبتی دارد که حتی ان را تجویز و تاکید می کند. اما با این توضیح که قطعاً برای مدیریت عشق نیز راهی دارد که آن ازدواج است.

در باب عشق ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی

اگر محبت بین ن و مرد را در ذیل عشق در نظر بیاوریم، آنگاه باید بگوییم که دین اسلام نه تنها به عشق نگاه مثبتی دارد که حتی ان را تجویز و تاکید می کند. اما با این توضیح  که قطعاً برای مدیریت عشق نیز راهی دارد که آن ازدواج است. در واقع بدین سان دین اسلام عشقی را توصیه می‌کند که همراه با تعهد باشد یا در ذیل مفهوم تعهد باشد. تعهد چیزی است که وجه جسمانی رابطه میان زن و مرد را به وجهی اخلاقی و روحانی ارتقا می کند. در این صورت هروقت که با عشقی متعهدانه که در حیطه قواعد و قوانین ازدواج محقق شده باشد ، روبرو شویم باید آن را امری مورد تایید و تاکید دین بدانیم. حتی اسلام عشقی را که برای ان امکان ازدواج وجود ندارد نیز به نوعی به رسمیت می شناسد و برای عاشقی که در عین عشق، عفت و سر عشق را حفظ کند مقام و منزلت شایسته ای در نظر می گیرد(من عشق و کتم و عفّ و مات مات شهیداً مراجعه کنید به تحلیل شهید مطهری در باره این حدیث در کتاب جاذبه ودافعه علی(ع) ده گفتار شهید مطهری، سوای این نگاه دینی عشق کاربردهای اجتماعی و روانی بسیاری دارد که بیگمان تایید دین از آن را نیز بایستی اشاراتی به همان کارکردها بدانیم. 

فیلم سلام بمبئی عشق را موضوع خود قرار داده است. آیا این جذابیت جاودانه عشق بود که باعث فروش بالای این فیلم شد یا اینکه آنطور که منقدان و مخالفان این فیلم گفته اند صحنه های رقص و اواز این فیلم که به نوعی بازی با خطوط قرمز نانوشته و یا شاید نوشته سینمای ایران است. به  هررو  متن زیر که یادداشتی ارسال شده برای فیلمنوشت است، می خواهد اهمیت موضوع عشق را در زندگی و سینما را یادآوری کند و مروری باشد بر جنبه های مطرح شده عشق و نحوه بیان آن در فیلم سلام بمبئی.


سلام بمبئی و معضل بازنمایی عشق زمینی در سینما

احمد اولیایی[1]

عشق احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند.[2] عشق احساسی ست که تقریبا همه انسان ها در وجود خود لمس می کنند و شروع و برانگیخته شدن آن ربط چندانی به اعتقادات ندارد و دایره شمول آن اکثر افراد را دربر می گیرد هرچند تداوم و پرداخت آن به خود انسان و اعتقادات وی حتما بستگی دارد. عشق به مانند دیگر احساسات انسانی برای همه قابل درک و اتفاقا دوست داشتنی می باشد. موضوعی که چه در متن، چه در تصویر و چه در هر قالب دیگر پیام رسانی، می تواند مخاطب را به سمت خود جذب کند چرا که دارد از قوی ترین احساس انسان سخن می گوید. از همین باب، انتخاب موضوع عشق برای فیلم انتخاب هوشمندانه و در عین حال جسورانه ای است.

عشق را عموما به عشق طبعی و عشق روحانی، زمینی و الهی، مجازی و حقیقی و مانند اینها تقسیم می کنند. فارغ از بحث های تخصصی روانشاناسانه و عرفانی پیرامون ماهیت و انواع عشق، آنچه عرف از این تقسیم بندی ها می فهمد همان تقسیم بندی به عشق هایی ست که به خداوند ختم شده و مورد تایید وی است و عشق هایی که نگاه الهی در آن نیست و بر اساس غرایز انسان شکل گرفته است. عشق نوع اول عشق بر پایه عقل و مشروط به کامل بودن معشوق و عشق نوع دوم عشق بر پایه احساس، عادت و لذت است.

 اتفاقا وقتی صحبت از سینما و مخاطب می کنیم همین تقسیم بندی های عرفی را ملاک قرار داده و بر مبنای آن قصد صحبت داریم. با تمام توصیفات فوق جذابیت موضوع عشق در سینما غیر قابل انکار است. اما بازنمایی عشق با توجه به ارزش های دینی و اجتماعی ما کمی دشوار است. عشق های الهی به معنای عشق به خدا، به معصومین علیه السلام، عشق به یک آرمان یا رهبر و مانند اینها در فیلم های متعددی به تصویر کشیده شده است. اما عشق زمینی به معنای عشق بین دو انسان غیر همجنس چه در قالب ازدواج و غیر ازدواج از آن پیچیدگی هائی ست که شاید نتوان فیلمی را نام برد که توانسته باشد چنین عشقی را به خوبی به تصویر کشیده باشد. عشق بین دو انسان لوازم خاص خود را دارد که از ابراز زبانی تا لمس فیزیکی حداقلی و حداکثری شامل می شود. به عنوان مثال بوسه یکی از عادی ترین و در عین حال پر اهمیت ترین افعال عاشقانه انسانی ست که ما در سینمای دینی خود از به تصویر کشیدن آن معذوریم. حال، دیگر عشقبازی های این روابط را به طریق اولی نمی توانیم در رسانه جمعی سینما بازنمایی کنیم. نهایتا فقط ابرازهای زبانی (اعم از نامه و پیامک و ....) برای کارگردان می ماند که یقینا نمی تواند عشق را با چنین قوانین و خطوط قرمزی به درستی به تصویر کشید.

با تمام اوصاف فوق از عشق و سختی های به تصویر کشیدنش، قربان محمدپور خوب جرأتی داشته که سراغ آن رفته است. کارگردان های متعددی پیش از این به مقوله عشق پرداخته اند اما با نگاهی به چهره و دیالوگ های تماشاچیان پس از تماشای سلام بمبئی، همزاد پنداری،  رضایت و لذت آنان کاملا مشهود است.

هرچند نمی توان از ضعف های فیلم مانند فیلمنامه ضعیف با گره های کوچک و قدیمی مانند نقشه خواستگار قدرتمند برای خواستگار عاشق، شروع و آنی بودن رابطه عاشقانه علی و کاریشما، زائد بودن نقش های احمد و همسرش که اگر از فیلم حذف می شد هیچ ضرری به فیلم نمی زد، کاریکاتوری بودن خواستگار کاریشما با عینک دودی و سیگار برگ و محافظ، مضحکانه بودن رفتارهای برادر کاریشما که اصلا به یک فرد بالغ شبیه نبود، بی حجابی کاریشما پس از مسلمان شدن و ... گذشت اما باید بپذیریم که مخاطب عام سینما نه به برش های غیر حرفه ای تدوین می نگرد، نه زوایای دوربین برایش اهمیتی دارد، نه گره های فیلم نامه را دنبال می کند و نه تکامل شخصیت های فیلم نامه برایش مهم است. آنچه مخاطب را در سینمای ما راضی نگه می دارد همزاد پنداری موضوعی با فیلم از طرف مخاطب است و سلام بمبئی این کار را خوب انجام داده که آمار فروش فیلم این موفقیت را نشان می دهد. آمار بالای فروش نشان قوت حرفه ای و تخصصی فیلم نیست اما رضایت مخاطب عام را به راحتی اثبات می کند. با تمام محدودیت های دینی و اجتماعی ایران، محمدپور با استفاده از دیالوگ، گریه های طبیعی، تصاویر دریا و درخت و خلق فضاهای احساسی، توانسته عشق کف جامعه یعنی آنچه عموم مردم یکبار لمسش کرده اند، به تصویر بکشد. هر چند اندکی نقض خطوط قرمز دینی هم دیده شد که البته در فیلم های تولید داخل بیشتر دیده شده است، اما به طور کل بر خلاف انتظار پیش از اکران قابل قبول بود.

منصفانه اگر بنگریم برای این فیلم رضایت مخاطب هندی نیز شرط بوده است. رقص کلوپی، کتک کاریهای هندی مآبانه، سیر عاشقانه و موزیک های طولانی از لوازم جذب مخاطب در هند است که به طور قطع گروه هندی کار نیز این ها را خوب می دانسته اند.

از طرف دیگر در نقد فیلم باید معیار موفقیت، رسیدن مقصود کارگردان به هدفش باشد که بنظر می رسد بازنمایی رابطه عاشقانه هدف اصلی کارگردان بوده و به آن رسیده است، هرچند ایده آل است که در سینمای مطلوب ایرانی- اسلامی ما باید فیلم های فاخر و محتوامحور و تعمیق کننده باورهای ارزشی و دینی در اولویت تولید قرار گیرد. این نکته را نیز نباید نادیده بگیریم که فیلم سازان متعهد و متدین سینمای ما اگر راهی عملیاتی برای به تصویر کشیدن عشق زمینی ارائه ندهند، اندک فیلم سازان دیگر قطعا آن را به دلخواه خود به تصویرخواهند کشید چرا که عشق و جذابیت بصری و موضوعی آن قابل انکار نیست.

از زاویه دیگر ارتباط سینمایی ایران با هند می تواند ظرفیت سازی های متعددی را داشته باشد؛ تبادلات فرهنگی، استفاده از مشترکات فرهنگی و اجتماعی (مانند احترام به بزرگتر)، تبلیغ اسلام و حتی صدور تفکرهای سیاسی ما مانند استقلال طلبی و ... از جمله این ظرفیت سازی هاست. تعامل سینمایی در سطح بین المللی اگر صرفا همکاری بازیگران بدون توجه به محتوا باشد فیلم را فقط در لفظ و تیتراژ بین المللی می کند اما آورده ای برای سینمای ایران نخواهد داشت.



[1] دانشجوی دکتری ارتباطات

[2]   هنر عشق ورزیدن، اریک فروم، ترجمه میترا میر شکار، تهران، نشر طاووس فرهنگ، چاپ دوم۱۳۸۷.









----- 0 0

مقالات مشابه

به کی سلام کنم ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی
به کی سلام کنم ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی

به کی سلام کنم ; نگاهی به فیلم سلام بمبئی

چند روزی از اکران فیلم سلام بمبئی می‌گذرد. فیلمی که محصولی مشترک از سینمای هند و ایران است و بازیگران و خوانندگان معروفی از جمله محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری و دایا میرزا از سینمای بالیوود در آن ایفای نقش می‌کنند.
چراغ های رابطه خاموش اند ; نقدی بر فیلم سلام بمبئی
چراغ های رابطه خاموش اند ; نقدی بر فیلم سلام بمبئی

چراغ های رابطه خاموش اند ; نقدی بر فیلم سلام بمبئی

فیلم سلام بمبئی به درستی نگرانی های بسیاری را در دست اندرکاران و مدیران فرهنگی جامعه ایجاد کرده است که سینمای ایران برای جذب مخاطب تا کجا می‌تواند بر اصول بنیادی خود، یعنی پرهیز از بیان آشکار مناسبات زناشویی و اجتناب از جذابیت های غیر دارماتیک، تبصره بزند؛ صحنه های رقص، شوخی هایی که آشکارا معانی ضمنی نامناسب دارند و همین طور قبح زدایی از رابطه میان دو جنس از ابزارهای فیلم سلام بمبئی در جذب مخاطب است. از طرفی به تجربه می‌دانیم که راهکار قرنطینه فرهنگی نیز نمی تواند راه مناسبی باشد.
سنگ چینی از اجاقی خرد ; عشق در جشنواره سی و پنجم
سنگ چینی از اجاقی خرد ; عشق در جشنواره سی و پنجم

سنگ چینی از اجاقی خرد ; عشق در جشنواره سی و پنجم

فیلم های امسال به‎رغم تنوع داستان‎، در دو مضمون کلی اشتراکی غریب و ناخودآگاهانه‌ای داشتند که زنگ هشداری برای شرایط فعلی کشور ما به شمار می‎روند و بحرانی را تصویر می‎کنند که در حال تعمیق است و اگر بهره‎ای کامل از حقیقت نداشته باشد، لااقل حکایت از جدا شدن بدنه روشنفکران و در این مورد خاص سینماگران، به عنوان طیفی از نخبه‌گان و روشنفکرانِ....
بازگویی تاریخ ایران زمان جنگ و پس از آن ; مقایسه دو فیلم  آباجان و فراری
بازگویی تاریخ ایران زمان جنگ و پس از آن ; مقایسه دو فیلم آباجان و فراری

بازگویی تاریخ ایران زمان جنگ و پس از آن ; مقایسه دو فیلم آباجان و فراری

هر دو فیلم بر پایه شخصیت بنا شده اند که می کوشند به شکل خلاقانه و درونی وظایفی را که زمان و مکان به عهده انان گذاشته ایفا کنند و در هر دو فیلم شخصیت های اصلی با آنتی تز خود روبرو بودند، یعنی کسانی که می کوشیدند تا از آن موقعیت زمانی و مکانی سوء استفاده کنند.
Powered by TayaCMS