فیلم نوشت فیلم نوشت

نفس | محمود نامی
نفس | محمود نامی

نفس | محمود نامی

او به گیشه چشم ندوخته، چرا که هر بیسوادی نیز می تواند، حدس بزند که فیلم وی در گیشه شکست خواهد خورد.

نفس | محمود نامی

فیلم " نفس " ساخته نرگس آبیار را اگر بتوان از آن بعنوان فیلم سینمائی یاد کرد، فیلمی بغایت بی سروته، بدون داستان، بدون هدف و نتیجه است. فیلم می خواهد، تصویر آرزو های دختری ( بهار ) را به تصویر بکشد که بزرگترین آن، پزشک شدن برای معالجه پدر بیمار خود است. اما در ادامه، این هدف و آرزو، در حد چند سکانس معمولی از جمله خواندن کتاب های قلمبه و سلمبه توسط بهار و اعلام نمرات درسی وی خلاصه شده و کارگردان فیلم را در جهت امیال و آرزوهای خود، که ساخت فیلمی خاصه پسند بوده است، پیش می برد.

          بهار ( دانای عاقل و راوی ) در نتیجه به فردی تبدیل می شود که باید به روایتی از صحرای کربلا تا پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی و اتفاقات حول آن بپردازد. آبیار اگر زمان زیادی در اختیار داشت، حتما داستان را با موضوع هسته ای و برجام نیز مرتبط می نمود، ولی محدود بودن زمان نمایش فیلم، اجازه این کار را از او سلب می کند.

          " نفس " شعور تماشاچی را به بازی گرفته است. فیلم با روایتی ساده و غیر قابل باور، با دیالوگ هائی که معلوم نیست، برای چه گروه سنی نوشته شده است، نهایت ساده انگاری را از تماشاچی طلب و سعی در همراهی او با خود دارد.

ما در طول تاریخ ملی و مذهبی خود، دقیقاً از همین جا ضربه خورده ایم. آبیار نیز خواسته و یا ناخواسته، همان روند را در این فیلم در پیش گرفته است، روندی که ممکن است، مورد علاقه و توجه برخی اشخاص خاص بوده باشد، اما جامعه امروز ایران، پذیرای چنین ادبیات و فرم های ارائه شده از انقلاب و باور های مذهبی خویش که غربتی ها آن را به شکل روایت آبیار عرضه می کنند، نیست. این نوع روایت از اعتقادات، ضمن اینکه ضربه به ایمان و اعتقاد بیننده می زند، فرقی با نشان دادن صحنه های قمه زنی توسط برخی رسانه های خارجی که هدفی جز ضربه زدن به اسلام و مسلمین ندارند، پیدا نمی کند. لودگی، مسخره بازی، لوس نمودن نهضت حسینی با بهانه قرار دادن عزاداری غربتی ها که در 37 سال پس از پیروزی انقلاب، نمونه ای از این نوع عزاداری، حتی در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران دیده نشده است، می تواند نتیجه کاملاً عکس بدهد و به عزاداری های حسینی که علما بارها بر سادگی و پرهیز از شبیه سازی آن با کارناوال های خارجی تاکید کرده اند، لطمه جدی وارد آورد. ( دشمن دانا بلندت می کند – بر زمینت می زند نادان دوست.

به این، باید صحنه های آموزش قرآن، این معجزه الهی را نیز اضافه نمود که نمایشی منزجر کننده و دور از واقعیت از آن در مکتب خانه ارائه می شود. مکتب خانه کلاس درس بهار نبود که معلم ترکه بر دارد و پشت دست وی بزند. کسانی که قبل از انقلاب برای آموزش قرآن به مکتب خانه می رفتند، اختیاری این کار را انجام می دادند، آبیار متاسفانه مکتب خانه های دوره قاجار را، با کلاس های قرائت و آموزش قرآن در زمان شاه، اشتباه گرفته و چنان تصویر وحشتناکی از خشونت در آموزش قرآن، که کتک زدن و انداختن قاری به زیر زمین  پر از مار فقط  یکی از آنها ها است، به تصویر می کشد که حتی نسل امروز نیز از آن متاثر شده و نگاه معنی دار به آموزش قرآن پیدا می کند! فرار بهار از مکتب خانه نیز بی ارتباط با همین رفتار زشت و ناپسند نبوده است.

فیلم تفاوتی با  فیلم سیاه و چرکین " ابد و یک روز" از منظر ویرانه نشان دادن ایران ندارد. روستائی در " ابد و یک روز " سعی می کند، ایران امروز را به شکل کثافت دونی و سگ دونی نشان دهد، شاید از نظر وی، ایران قبل از انقلاب بهشت بوده است!. آبیار هم در " نفس " سعی می کند همان صحنه ها را به قبل از انقلاب مرتبط نماید و شاید از نظر وی ایران بعد از انقلاب بهشت شده است! متاسفانه باید گفت که هر دو به بیراهه می روند. در این میان روستائی، چشم به جشنواره های خارجی دوخته و آبیار که هنوز از تشویق و تمجید و جوایز فیلم شیار143 سرمست است، چشم به جشنواره داخلی و رانت های احتمالی دارد. نتیجه اینکه هر دو این فیلم ها تف سربالا هستند.

ایران در طول تاریخ، ایران سرافراز بوده است. نه روستائی و نه آبیار، هیچ کدام نمی توانند تاریخ، ملت، سرزمین، دین و آئین و نوع و شکل زندگی ما را در جهت اهداف خاص خود تحریف و آن را پست و ذلیل نشان دهند. برای جایزه نباید خود را فروخت؟ آیا اینها واقعیات جامعه ما هستند؟ آیا کشور ما چه قبل و چه حالا، غرق در سیاهی، پستی، کثافت، کمبود و ..... بوده است؟ انصافمان به کجا رفته است؟ چرا باید تاریخ را تحریف نمود؟  دوستی می گفت:

ما همه بچه دهاتی های قبل از انقلاب هستیم، پس چرا ما این صحنه ها را در روستای خود و روستاهای اطراف ندیدیم! آبیار این ها را از کجا آورده است؟ چرا باید کاری کرد، فیلمی ساخت که در خارج از کشور به مردم ما بد نگاه کنند و ما را ملتی عقب افتاده و عقب مانده بدانند. چرا در هیچکدام از فیلم ها از لوکیشن های لوکس و طبعیت بکر و زیبائی های کشورمان استفاده نمی شود و به جای آن فضاهای وهم آلود، روستاهای ویران، ساختمان های کهنه و کثیف مورد استفاده قرارمی گیرد؟ 

این فیلم را اگر یک اروپائی و یا آمریکائی ببیند، حتی چنانچه به او بگویند، این تصاویر متعلق به 37 سال پیش است، باز خواهد گفت: 200 سال پیش وضعیت شهر ها و روستاهای کشور ما  بهتر از این بوده است. یک ایرانی وطن پرست مقیم خارج اگر مورد سوال واقع شد، چه پاسخی می تواند به وی داشته باشد؟ جز سرافکندگی و شرمندگی؟

آبیار خود خوب می داند که چه چیزی را با چه هدفی ساخته است. او به گیشه چشم ندوخته، چرا که هر بیسوادی نیز می تواند، حدس بزند که فیلم وی در گیشه شکست خواهد خورد، اما "به به " و "چه چه" این و آن به این فیلم ، حتماً جبران گیشه را خواهد کرد و شاید هم تمام مدارس کشور بسیج  شوند که بچه ها را به دیدن فیلمی ببرند که از شکل گیری انقلاب، دسته های عزاداری، سینه زنی مردان و زنان!، جنگ و مقاومت و ..... سخن می گوید. طبعاً جوایزی نیز به این فیلم می تواند، تعلق گیرد، حالا جشنواره فجر نشد، ده ها نشست و برنامه دیگر وجود دارد.

آبیارراه پیشرفت را خوب یاد گرفته است، اما چون عجله دارد، در نتیجه در این فیلم به نسبت شیار 143 عقب گرد کامل داشته است. تعریف و تمجید ها از فیلم شیار 143 کار خودش را کرده و آبیار را به 40 سال قبل عقب رانده است، لذا بعید است به این زودی ها از خواب خوش بیدار شود، باید صبر کرد و دید که آبیار کی و چگونه از خواب بیدار خواهد شد.



منبع :salamcinama.ir

----- 0 0
نفس | یاسمن خلیلی فرد
نفس | یاسمن خلیلی فرد

نفس | یاسمن خلیلی فرد

«نفس» فیلمی به شدت رئالیستی است با خیل عظیمی از جزییات.
نفس | محمد علی امیراحمدی
نفس | محمد علی امیراحمدی

نفس | محمد علی امیراحمدی

از اول هم در اشتباه بودم، ماجرا چیز دیگریست، نقش اول فیلم هم از آن دیگریست.
Powered by TayaCMS