27 بهمن 1396, 9:1
باتوجه به فیلمهایی که هومن سیدی ساخته است، باز هم از او انتظار یک کار جدید را داریم، و او باز هم انتظار ما را براورده میکند. هومن سیدی از معدود کارگردانهای جوان مولف ایران است. او بر خلاف کارگردانان تازه وارد دیگر سبک اصغر فرهادی یا عباس کیارستمی را پیش نگرفته است و خود در حال خلق کردن است. که نه تنها سبک مشخص به خود دارد، بلکه برای هر فیلم سبکی جدید میآفریند و به دنبال تغییر است. همین موجب شده تا فیلمهای او برای مخاطبین بدین حد نو و جذاب...
باتوجه به فیلمهایی که هومن سیدی ساخته است، باز هم از او انتظار یک کار جدید را داریم، و او باز هم انتظار ما را براورده میکند. هومن سیدی از معدود کارگردانهای جوان مولف ایران است. او بر خلاف کارگردانان تازه وارد دیگر سبک اصغر فرهادی یا عباس کیارستمی را پیش نگرفته است و خود در حال خلق کردن است. که نه تنها سبک مشخص به خود دارد، بلکه برای هر فیلم سبکی جدید میآفریند و به دنبال تغییر است. همین موجب شده تا فیلمهای او برای مخاطبین بدین حد نو و جذاب باشد. شاید قصه اصلی برای مخاطبین کمی تکراری باشد، اما هومن سیدی با قرار دادن قصه در فضایی جدید و در منطقهای جدید توانسته فیلمی نو بسازد. هومن سیدی در تمام فیلمهایش پرداخت درستی دارد و به خوبی میتواند قصه را از نقطهای به نقطهی دیگر ببرد. بدون اینکه انسجام از بین برود. مخاطب خط روایی را گم نمیکند و میتواند تا آخر با فیلم و شخصیتها همراه شود. البته انتظار میرود در ابتدای فیلم بدلیل نوع پردازش و تعدد اسمهای مشابه و رساندن مطلب با ارجاعات دیالوگی مخاطب کمی سردرگم بشود و نتواند فیلم را آنطوری که باید درک کند. اما در ادامه مسیر فیلم مشخص تر میشود. هومن سیدی در کنار داستان اصلی زندگی افرادی را به تصویر کشیده است که کمتر به زندگی آنان پرداخته شده بود. زندگی افرادی که به دلایل مختلف حالا به آن روز افتادهاند و تنها راه حلی که برای آنان اندیشیده میشود، دستگیر کردنشان است. در صورتی که هومن سیدی طوری به زندگی این افراد نزدیک میشود که مخاطب با این افراد همذات پنداری کند، نه اینکه نسبت به این افراد دافعه پیدا کند. در فیلمنامه چیزی که بتواند برای مخاطب درگیر کننده باشد و بتواند مخاطب را در دام تعلیق بیاندازد، در ابتدای فیلم پاسخ داده میشود. اما هومن سیدی با توجه به فیلمنامه پر تنشی که دارد و نوع داستان گویی و جدید بودن اتفاقات، مخاطب باز هم میتواند به ادامه فیلم بنشیند. با اینکه ما از جایی به بعد فقط شاهد رویداد ها هستیم و برای انتهای فیلم سوال عجیبی ذهنمان را درگیر نکرده است باز هم میتوانیم پا به پای فیلم جلو برویم. مغز های کوچک زنگ زده صرفا یک سرگرمی نیست و هومن سیدی باز هم حرف برای زدن دارد و یکی از مسائلی که در کارهای هومن سیدی جذابیت ایجاد میکند همین است.
هومن سیدی نه تنها از لحاظ قصه و فیلمنامه دست به یک ترکیب جدید زده است. بلکه از لحاظ ساختاری هم مانند فیلمهای قبلیاش عمل نکرده است. هومن سیدی برای روایت این قصه دوربین روی دست برده و در مواقع لازم از زوم استفاده کرده است. البته این نوع فیلمبرداری من را یاد فیلمهای محمد حسین مهدویان انداخت. دوربینی که از پشت اشیاء بیتاب است برای ضبط وقایع و رویدادها. این نوع فیلمبرداری پر از تنش و لرزش های دوربین است که بسیار فضای فیلم را شلوغ کرده است. نوعِ فیلمبرداری بر اساس نوع فیلمنامه انتخاب شده است، که بسیار هوشمندانه بوده است. اما این نوع از فیلمبرداری کمی تمرکز مخاطب را به هم میزند که هومن سیدی توانست با انسجام فیلمنامه این ضعف را جبران کند.
در آخر از بازیگران بگویم که بیشترشان با توجه به کم تجربه بودنشان بسیار درخشیدند و شاهد یک بازی متفاوت از فرهاد اصلانی بودیم و در صدر جدول نوید محمد زاده که با توجه به تفاوتی که ایجاد کرد بسیار خوش درخشید.
منبع: پایگاه خبری گُلوَنی