فیلم نوشت فیلم نوشت

هراس همیشگی ; نگاهی به جاده قدیم
هراس همیشگی ; نگاهی به جاده قدیم

هراس همیشگی ; نگاهی به جاده قدیم

سینمای زنانه در دهه هفتاد با معرفی چند فیلمساز زن، شیوه ای از نگاه را وارد گفتمان سینمایی ایران کرد که همواره مسائل اجتماعی با محوریت زنان و مشکلات آنها را مورد بحث قرار داده بود. مسائلی که اغلب در سینمای قبل و بعد از انقلاب مغفول مانده بود.

مقاله

نویسنده بهروز انوار
هراس همیشگی ; نگاهی به جاده قدیم

سینمای زنانه در دهه هفتاد با معرفی چند فیلمساز زن، شیوه ای از نگاه را وارد گفتمان سینمایی ایران کرد که همواره مسائل اجتماعی با محوریت زنان و مشکلات آنها را مورد بحث قرار داده بود. مسائلی که اغلب در سینمای قبل و بعد از انقلاب مغفول مانده بود. حضور زنان همواره از این بابت باعث دلگرمی بوده، که می تواند از تک صدایی شدن ساختار جامعه جلوگیری کند و از سیطره نگاه سنتی مردانه بر فرهنگ ایرانی بکاهد. منیژه حکمت تنها بانوی حاضر در جشنواره فجر امسال است. او  پیش از این با دو فیلم «زندان زنان» و «سه زن» و تهیه کنندگی فیلم های دیگر نشان داده که برای او سینما، زن و جایگاه و معضلات زنان در جامعه یک مساله مشترک است. او در فیلم «جاده قدیم» در ظاهر سعی می کند بر خلاف دو فیلم قبلی دست از مستقیم گویی و شعارزدگی بردارد و با نگاه متعادل تری به جامعه مردان نگاه کند. اما آیا در این زمینه موفق بوده است؟


من هم همینطور!

نمایش فیلم «جاده قدیم» همزمان شده است با طرح موضوع آزار جنسی در سراسر جهان. در چند ماه گذشته، هر روزه در شبکه های خبری جهانی، افشاگری جدیدی از آزار جنسی مشاهیر در سرخط خبرها ارائه می شود. منبع و منشا این اخبار نیز زنان و کودکانی هستند که مورد آزار قرار گرفته اند و اینک بعد از مدت ها سکوت ، شهامت ان را یافته اند که خود این



آزار را به عنوان قربانی به زبان بیاورند.  تا جایی که یکی از هشتک های پرشمار شبکه های اجتماعی (من هم همینطور!) بود. هشتکی که به نوعی تیتر افشاگری بود و از دیگران دعوت می کرد تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند تا جامعه جهانی را ترغیب کنند موضع جامعی در مقابل این پدیده مخرب اجتماعی داشتی باشد.
هر چند معنا و محدوده آزار جنسی در فرهنگ های مختلف متفاوت است و پرونده هایی که در زمینه آزار جنسی در برخی کشورها مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد در برخی کشورهای دیگر، قابل پیگرد نیستند.
 اما نفس موضوع در همه فرهنگ ها مشترک است. موضوع شرمنده نبودن و شهامت مطرح کردن آزار و حیا و ترس از رسوا شدن است. و به مانند همه اتفاقات حقوقی که شخص در دادگاه حاضر شده و تظلم خواهی می کند نیست. در جریان های اخیر به اقتضای شرایط فرهنگی و اجتماعی افراد را تشویق می کنند تا برای کم کردن آسیب های روحی و روانی حاصل از آزار جنسی، مسئله را با مشاور روانشناس در میان بگذارند و برای پیشگیری از ادامه این اتفاقات به مراجع قضایی رجوع کنند.
جاده قدیم هم در موضوع اصلی خود همین حرف را می زند. در ذهنیت جامعه همواره آدم های ضعیف مورد تعرض جنسی قرار می گیرند. همواره آزار و اذیت برآمده از یک طرف قوی به عنوان آزار دهنده و یک سمت ضعیف به عنوان آزارشونده بوده است. در واقع این آزار جنسی، بیشتر از حادثه ای میان زن و مرد، بلکه اشاره به ساختار جامعه و اقتصاد و مناسباتی دارد که این فرصت را در اختیار فرد قوی قرار می دهد. زنان بی سرپناه و ضعیفی که در محیط های کاری یا در روابط شخصی نمی توانند بر قدرت غالب فائق شوند تسلیم می شوند و یا کودکانی که به دلیل عدم شناخت و ترس در دام متعرض گرفتار می شوند و  به دلیل نظام فرهنگی و اخلاقی جامعه، که انگ بدنامی را به همراه دارد، با وجود احساس شرمساری یا ناراحتی ترجیح می‌دهند خود را پس بکشند؛ نه اینکه وارد ماجرایی شوند که احتمالا موجب سرافکندگی علنی شود.
یكی از مهم‌ترین عوارضی كه بلافاصله بعد از حادثه بروز می‌كند، حالت اختلال استرس بعد از حادثه یا PTSD  posttrumatic) disorder)است، به نحوی كه فرد صحنه‌های تجاوز را دوباره فلش‌بك می‌زند، آنها را دوباره تجربه می‌كند و حتی گاهی حالت دفاعی شدید پیدا می‌كند. در این وضعیت او كناره‌گیری می‌كند و دلش می‌خواهد كسی او را نبیند و با او صحبت نكند، ضمن آنكه فعالیت‌های سیستم عصبی‌‌اش زیاد می‌شود، یعنی پاسخش به محرك‌های محیطی مانند صدا و نور افزایش می‌یابد.


زن همیشگی، مرد همیشگی

مورد فیلم جاده قدیم مورد متفاوتی است. در اینجا با زنی ضعیف و بی سرپناه از طبقه فرودست طرف نیستیم. مورد فیلم جاده قدیم زنی قدرتمند با جایگاه اجتماعی بالاست. او رئیس بانک است و در خانه و محل کار نقش تعیین کننده ای دارد اما پس از حادثه متوجه می شویم که تفاوتی در عوارض ناشی از این اتفاق بین او و دیگر موارد وجود ندارد و او نیز مثل دیگر موارد بعد از حادثه در هم شکسته می شود.
در این وضعیت دیگر هیچ حاشیه امنیتی باقی نمی ماند. وقتی روزانه چندین خبر تجاوز جنسی در روزنامه ها و رسانه های خبری دیگر از نقاط مختلف جهان مخابره می شود هراسی دائمی و مخرب در دل تمامی آدم ها ایجاد می شود. هراسی که می تواند فعالیت مفید بخشی از جامعه را مختل کرده و ضریب بهره وری عمومی را به شکل ناامید کننده ای کاهش دهد.  این می شود که در ادامه‌ی داستان، زن از هر غریبه ای هراس دارد. مرد سر کار نمی رود تا مراقب رفت و آمد زنش باشد. روزانه بخشی از زمان مردهای خانواده برای همراهی کودکان و زنان خانواده تلف می شود.
به نظر می رسد این فیلم و آثاری از این دست در کنار موجی که در تمامی جهان به راه افتاده، سعی در یادآوری همین آثار مخرب دارند. شاید برخی فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی رااز فیلم های جدی چند سال اخیر بدانند که موضوع تجاوز و آزار جنسی در آن دیده می شود. در این زمینه اشتراکاتی وجود دارد اما فروشنده با تمام شکل و شمایل مدرنی که دارد مربوط به ساختار سنتی است. ساختاری که در آن ترومای اتفاق بر روح و روان مرد است و زن تلاش می کند با پنهان کاری و فراموش کردن موضوع را تمام شده تلقی کند. شیوه ای که همواره در فرهنگ سنتی ما وجود داشته. شخصی که مورد آزار قرار گرفته باید به خاطر برخی معذوریت ها توسط خودی ها نیز مواخذه شود چون موضوعیت ماجرا عوض می شود. فرد آزار دیده فراموش شده و مسئله اصلی غیرت به باد رفته و مردانگی متزلزل مرد می شود.
. اما در فیلم «جاده قدیم» به تروما و شوک ها و اضطراب های فرد آزاردیده پرداخته می شود و آنها را تشویق می کند که برخورد درست و صحیحی با موضع داشته باشند و در این بین بهترین راه حل برای شخص، گفتن و بیرونی کردن ماجراست.


در جاده قدیم چه خبر است؟

نام فیلم «جاده قدیم» است اما نه صرفا برای اینکه حادثه در جاده قدیم رخ می دهد. جاده قدیم درباره یک مسیر قدیمی حرف می زند. مسیری پر از دست انداز و پیج و خم که فقدان تابلوهای راهنما و چراغ های روشنایی آن را ناامن کرده است. جاده ای که در روزگار قدیم ساخته شده و حالا نیاز است به دلیل ازدیاد جمعیت و اقتضاء زمانه بازسازی شود. اما در اغلب موارد جاده جدیدی به موازات آن می سازند و جاده قدیم را به حال خود رها می کنند چون دیگر احساس می کنند نیازی به آن ندارند و در نهایت جاده ای که زمانی محل عبور و مرور بود و حداقل امکانات جاده ای را داشته، به دلیل عدم نیاز، حداقل رسیدگی ها و تعمیرات را در خود نمی بیند و در نتیجه ناامن تر و خراب تر از قبل می شود.
با این تفاسیر جاده قدیم را می توانیم به شیوه های آموزشی قدیمی که مبتنی بر اندیشه های ناکارآمد و شیوه های نامتناسب بوده تشبیه کنیم و جاده جدید را سیستم آموزشی روزآمد، منعطف و پرتوان بدانیم. اما نکته اینجاست که گاهی در برخی مواصلات هنوز هم مسیر آمد و شد، همان جاده قدیمی است. جاده ای که زمانی دو شهر کوچک با جمعیت کم را به هم وصل می کرد حالا هم بدون توجه به ازدیاد جمعیت و تکثر دیدگاه ها تنها راه وصل دو شهر( دو دیدگاه) است. این می شود که این جاده جوابگو نبوده و بیش از پیش تلفات می دهد.
نام جاده قدیم می خواهد این نکته را گوشزد کند که فرهنگ و مسائل مرتبط با آن نیاز به جاده جدید و امنی دارد وگرنه هر روز تلفات بیشتری به بدنه جامعه خواهد زد که در این میان ضعیف و قوی تفاوتی با هم ندارند.
همین مستقیم گویی باعث شده که فیلم به سمت شعارزدگی پیش برود و صحنه پایانی هم به اصطلاح راه حل مستقیمی است که فیلم را از یک اثر هنری تبدیل به یک فیلم آموزشی کرده است.


یک فرعی بن بست

اگر بخواهیم خط اصلی داستان جاده قدیم را تعریف کنیم در چند جمله می توانیم به همه آنچه که رخ می دهد اشاره کرد. اما اتفاق اصلی فیلم که عدم تعادل داستان را هم در خود دارد خیلی دیر اتفاق می افتد. قبل از آن شاهد روابط خانوادگی و خرده اتفاقاتی هستیم که هیچ ربطی به قصه و حرف اصلی ندارد.
سرمایه گذاری که می خواهد از طریق رابطه وام کلان بگیرد و پسرخوانده زن که قصد دارد به خاطر حامله شدن نامزدش مراسم عروسی را زودتر بگیرد کل اتفافات و اطلاعاتی است که در چهل دقیقه اول فیلم می بینیم. اتفاقات و اطلاعاتی که معلوم نیست چه اهمیتی دارد جز اینکه فیلم را از یک فیلم کوتاه سفارشی تبدیل کند به یک فیلم بلند آموزشی. آیا این تمام چیزی است که منیژه حکمت یازده سال به خاطرش تامل کرده بود؟
ارتباط خرده داستانهای دیگر داستان با موضوع اصلی را به سختی می توان با یک تفسیر منطقی ایجاد کرد. تنها می توان گفت که آنها در راستای معرفی شخصیت و معرفی فضای زیست و طبقه اجتماعی زن به داستان اضافه شده اند و همین عدم ارتباط آخرین اثر منیژه حکمت را کسل کننده و ملال آور کرده است.








----- 0 0
شعله ور ; رمز گشایی از یک اسم
شعله ور ; رمز گشایی از یک اسم

شعله ور ; رمز گشایی از یک اسم

حمید نعمت الله را باید تاجری دانست که در جستجوی معامله با قاب سینما و دشت و چشم انداز، عازم سرزمین های دور و ناشناخته می شود. بله ، سیستان و بلوچستان هنوز برای ما ناشناخته است، همان طور که هنوز شمال خراسان، ارتفاعات البرز، طوایف کوچ نشین عرب و بختیاری، کویرنشینان دشت مرکزی ایران، همه و همه برای ما ناشناخته اند.
دو راهی بهشت ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام
دو راهی بهشت ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام

دو راهی بهشت ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام

بالاخره پس از آنکه در دهلیزهای تاریک و سرد باغ کتاب توسط رژیستورهای سرگران هر بار به بهانه ای شکنجه شدیم و در عصر وای فای و تلگرام و اینستا ساعتها عمر گرانبهای خود را مصروف تماشای افاضات بی حاصل حضرات کردیم، بست نشینی های تاریکی جواب داد و در امشبی که شب چهارم جشنواره باشد به مدد ابراهیم خان از سالن دست خالی بیرون نیامدیم.
Powered by TayaCMS