27 بهمن 1396, 8:56
سهیل بیرقی با «من» توانست توجه منتقدان را جلب کند، اما مردم از این فیلم ناراضی بودند. من با قصه جذابی که داشت و نوع قصه گوییاش در کنار فضا سازی مناسب و بازی بسیار زیبای لیلا حاتمی و امیر جدیدی توانست اثری قابل قبول و جذاب باشد. اما سهیل بیرقی در «عرق سرد» چه کرده است؟ عرق سرد از همان ابتدا جزء کنجکاوی های جشنواره امسال بود. عرق سرد با توجه به فیلم قبلی کارگردان و ایده جذابی که داشت، توانست توجه زیادی جلب کند. عرق سرد از ایده جذابی برخوردار...
سهیل بیرقی با «من» توانست توجه منتقدان را جلب کند، اما مردم از این فیلم ناراضی بودند. من با قصه جذابی که داشت و نوع قصه گوییاش در کنار فضا سازی مناسب و بازی بسیار زیبای لیلا حاتمی و امیر جدیدی توانست اثری قابل قبول و جذاب باشد. اما سهیل بیرقی در «عرق سرد» چه کرده است؟ عرق سرد از همان ابتدا جزء کنجکاوی های جشنواره امسال بود. عرق سرد با توجه به فیلم قبلی کارگردان و ایده جذابی که داشت، توانست توجه زیادی جلب کند. عرق سرد از ایده جذابی برخوردار است، که در کنار جذاب بودن، جدید و امروزی است. عرق سرد قصهای جدید دارد که کمتر کسی به آن میپردازد (البته شعار های زیادی در مورد این مورد شنیدهایم)، و همین نو بودن داستان برای بیننده جذابیت ایجاد میکند. از طرفی هم نویسنده در پرورش فیلمنامه به المان های امروزی نزدیک شده و از اتفاقات داغ برای پیشبرد قصه استفاده کرده است. که این باعث نزدیک شدن به مخاطب میشود و مخاطب میتواند با فیلم احساس راحتی کند. فیلم روند بسیار خوبی را طی کرده است و در پیشبرد داستان بسیار خلاقانه عمل کرده است. عرق سرد بدون اینکه از قصه دور بشود به تمام جوانب آن نگاهی میاندازد. هر کدام را برای مخاطب به نمایش میگذارد و اینگونه قصه را جلو میبرد. عرق سرد حرف تمام شخصیتها را میزند و قضاوت را به مخاطب میسپارد. اما بدلیل نوع پردازشِ سهیل بیرقی، مخاطبش را کمی به سمتی که میخواهد نزدیک میکند. در عرق سرد گستردگی مطالبی وجود دارد که به دلیل تکرار بیش از حد برای مخاطب، دیگر در ذهن مخاطب تبدیل به کلیشه شده است، اما این مطالب باز هم به دل مخاطب مینشیند و او را تحت تاثیر قرار میدهد. فیلم قصه گوی خوبی است و با انتخاب روند مناسب تعریف قصه توانسته تعلیق ها را به درستی جا بیاندازد. این تعلیق ها در تاثیر گذاری روی مخاطب بسیار تاثیر گذار است و این تعلیق هاست که باعث میشود تا بیننده با افروز (باران کوثری) همذات پنداری کند. مهمترین اتفاقی که باید بیافتد نیز همین است. وقتی داستان اصلی، قهرمانی است که هدفی دارد و میخواهد کارهایی بزرگ بکند ولی موانعی سر راهش میآید، این تعلیق ها باید ایجاد شود تا مخاطب با قهرمان قصه همراه شود. وقتی بیننده بتواند با افروز ارتباط برقرار کند میتواند رفتارهای او را درک کند. همه میخواهند افروز از کشور خارج شود. اما موانع بر سر راه افروز مانع این کار میشوند و حالا مخاطب در حال درک کردن افروز است. حرصشان درآمده و عصبانی شدهاند، بهنتیجه نمیرسند و میخواهند فریاد بزنند و نمیتوانند. در انتها افروز با بردن آبروی یاسر انتقام خود را میگیرد و آب خنکی بر آتش مخاطبان میریزد. اینجاست که مخاطب میتواند راضی و خشنود از سالن سینما خارج شود بدون اینکه خسته شده باشد، در کنار چیزهایی که یاد گرفته و حقایقی که فهمیده به زندگیاش ادامه دهد (البته با نگرشی متفاوت نسبت به بعضی مسائل).
نقدی که به فیلم وارد است، تا حدی شعار دادن آن است. وقتی که شخصیتهای مختلف در فشارهای متفاوت روحی قرار میگرفتند و سکان سخنرانی را دست خودشان میگرفتند و با یک مونولوگ بلند از حق خود دفاع میکنند، تا حدی به شعار گویی نزدیک میشوند. اما بدلیل زیاد نشدن چاشنی مسئله میتوان تا حدی از آن چشم پوشی کرد.
عرق سرد یک فیلم تاثیر گذار، خوش ساخت با روایتی منسجم و جذاب است که میتواند مخاطب را همراه خود بکشاند بدون اینکه خستهاش کند.
منبع: پایگاه خبری گُلوَنی