8 آذر 1395, 23:39
این روزها فیلمی بر خلاف جریان فیلم های زرد سینمای ابزورد و روشنفکری ایران ، در حال اکران است. فیلمی که برای اولین بار بایکوت و سکوت بزرگترین تراژدی قرن معاصر را شکسته است و نسل کشی میلیون ها ایرانی را روایت می کند.
واقعه ای که درپی جنگ جهانی اول اتفاق افتاد و ایران علی رغم اعلام بی طرفی ، بیشترین آسیب را حتی از کشورهای شرکت کننده در جنگ دید. در حالی که نخست وزیر ایران موضع بی طرفی را به طرفین درگیر در جنگ اعلام کرده بود، نیروهای انگلیس و روس به بهانه جلوگیری از پیوستن و همکاری ایران با آلمان از نقاط مختلف وارد کشور شدند.تا بدین صورت از جغرافیا و منابع کم نظیر ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، استفاده کنند. اما با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و خروج نیروهای روس از ایران ، انگلیس برنامه ریزی خود را برای تصرف و استعمار تمام ایران آغاز کرد و از سال ۱۹۱۷ کل ایران به اشغال نیروهای انگلیسی ها درآمد.
دولت بریتانیا با پایه گذاری قحطی در ایران ، برنامه کنترل کامل و بدون مقاومت مردم ایران را در دستور کار خود قرار می دهد که به موجب این کار حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی قحطی و بیماری های مسری ناشی از ورود سربازان انگلیسی به کشور می شوند. هنوز با گذشت قریب به یک قرن ازاین واقعه ، اسناد قتل عام قریب به ۱۰ میلیون ایرانی ، در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور از انتشار آن ها ممانعت می کند.
طبیعی است روایت چنین واقعه ی مهمی آن هم در زمانی که روشنفکران وطنی برای جنایتکاران خارجی سوت و کف می زنند و افتخار سینمای ایران یک فیلم سیاه نما و پراز نماد وطن فروشی می شود و کارگردان اسکار گرفته ما برای نشان دادن صلح دوستی بی غیرتی رابه تصویر می کشد ، مردانی از جنس ابوالقاسم طالبی لازم است تا با زبان صریح خود متن و اسناد تاریخی را به قصه تبدیل کنند و از آن یک اثر ماندگار بسازند و غیرت و تعصب ایرانی را در مقابل استعمار به تصویر بکشند. روایت طالبی در یتیم خانه ایران به لحاظ فنی و محتوایی در اوج شروع می شود؛ همان صحنههای اولیه قهرمان اصلی یعنی محمدجواد (علیرام نورایی) غیرت و تعصب ایرانی در پاره کردن زنجیرهای استعمار به رخ می کشدو این تصویرسازی با تاکید بر جزئیاتی مثل تلاش های او در زیر باران شدید در حال جابه جا کردن میخی که زنجیر به آن بسته شده است ، دور از چشم محافظان ودر نهایت بیرون کشیدن آن با دندان و به تصویر کشیدن این تلاش ها از زیر گاری با جابهجا شدن میخ و قطرات باران و خونی که از کنار آن میچکد، صحنه های جزئی اما بسیار زیبا و جذاب را برای مخاطب می سازد.
اما روایت کلاسیک و ساده یتیم خانه ایران دیگر مثل سکانس اول اوج ندارد و بعضا دچار شعار زدگی هایی هم می شود. علت آن هم حجم بالای اطلاعاتی است که طالبی باید تنها در یک فیلم سینمایی آن ها را بگنجاند و به همین خاطر قسمت هایی از داستان ، صراحتا از زبان شخصیت ها و راوی داستان( که نحوه روایت آن بسیار نامطلوب است) شنیده می شود. به همین خاطر روایت به صورت خطی و بدون فراز و فرود و گره گشایی برای بیننده پیگیری می شود. در حالی که می شد با پرداختن به حواشی واقعه و بیشتر پرداختن به زمینه های این جنایت به صورت جزئی و ارائه تنها بخشی از حجم اطلاعات جمع آوری شده چنان مخاطب را همراه کرد که با چشمانی اشک بار سالن سینما را ترک کند. از طرفی هم درست است که شخصیت های داستان کامل معرفی می شوند اما به نظر میرسد که می توانست جای گذاری بهتری برای آن ها صورت بگیرد تا مخاطب بیشتر با قهرمان همزاد پنداری و از ضدقهرمان انزجار بجوید.
جدای از نقص های روایت این واقعه ، بخش دیگری که می توانست در همراه کردن مخاطب نقش مهمی داشته باشد اما به آن در سطح یک اثرفاخر تاریخی ایرانی توجه نشده است ، موسیقی فیلم است که به هیچ عنوان شاخص و تهییج کننده مخاطب نمی باشد در حالی که اثر ساخته شده یک فیلم شاخص تاریخی و ملی است . اما با وجود این نقص ها نمی توان میزانسن های خوب و تنوع لوکیشن های استفاده شده را نادیده گرفت چرا که به جذابیت و پویایی داستان کمک می کنند و صحنه های تکان دهنده از قحطی، مخاطب را متاثر می کند. توجه به این نکته لازم است که روایت کردن چنین حوادثی کار آسان و راحتی نیست و برای ساخت چنین اثری که ابتدا قرار بود یک سریال باشد، بیش از ده ها عنوان کتاب تاریخی بررسی شده و از اساتید تاریخ معاصر مشورت گرفته شده است . از این رو مخاطب می تواند نتیجه ماه ها تحقیقات را تنها در ۱۲۰ دقیقه ببیند و با آن همراه شود. به همین خاطر دیدن فیلم یتیم خانه ایران ر انباید از دست داد.
منبع :manzoom.ir