8 آذر 1395, 23:37
ابوالقاسم طالبی را میتوان دیگر، یکی از استراتژییست ترین فیلم سازان سینمای ایران نامید که بخصوص در دو فیلم اخیرش نشان داده فراتر از پیام و ایدئولوژی و ارزش که همفکرانش مانند حاتمی کیا وده نمکی و مرحوم سلحشور جستجو می کردند وی به دنبال اهداف استراتژیک تر و تاثیرگذارتری است. به نحوی که طالبی در قلاده های طلا به بازسازی حوادث سال 88 میپردازد و در یتیم خانه ایران پرده از خیانت ها و استعمار و قلدری های دولت متجاوز انگلستان بر میدارد تا بقول خود فیلمساز یکی ازمهمترین اتفاقات این سرزمین را واکاوی و تعریف کند که میلیونها ایرانی در آن جان خود را ازدست دادند و البته هیچ اثر و ردپایی در کتابهای دانشگاهی و حتی مدرسه دانش آموزان هم در آن دیده نمیشود و یکی از صدها هزاراتفاق و حادثه ای است که پتانسیل فیلم شدن و آشنا کردن مردم با تاریخ کشورشان را دارد که متاسفانه خیلی فیلم نامه نویسان مان سراغش نمیروند و طالبی این همت را انجام داد و این واقعه مهم تاریخ ایران را فیلم کرد. اما آنچه فیلم را دچار مشکل وروایت و باورپذیری داستان را سست وکم اثرمیکند موضع واضح و بسیارتکرار شونده فیلمساز که در اینجا فیلمنامه نویس هم هست به حساب میاید. طالبی نتوانسته فارغ از ایرانی بودن داستانی واقعی و تاریخی را بدون لکنت تعریف کند و بارها و بارها موضع گیری و جهت گیری اش را در فیلم القا میکند بطوریکه دیگر داستان از روند واقعی بودن و مستند بودن خارج میشود و گویی شخصی که با دشمنی مواضع ضد استعماری اش را مکررا در حال تکرار کردن است. باز تاکید میکنم که موضع و محتوای فیلم اصلا بحث مورد اشکال و بحثی نیست و نویسنده بمانند شمار زیادی از مردم این کشور شاهد تجاوزها و استعمار و تحقیرکردن مردم ایران توسط دولت انگلستان بودند. ولی آنچه مورد تامل و بحث است نوع طرح این مواضع درست در قالب داستانی جذاب و شخصیت ها وقهرمانی هایی باورپذیر و واقعی است چیزی که طالبی موفق به آن نشده و مهمترین ضربه را به فیلم زده است، این اشارات مستقیم و شعارهای پیاپی بجای القائات غیرمستقیم و کنایات کوتاه است . این خودش مهمترین دلیل برای پس زدن تماشاگری است که آمده است در درجه اول فیلم ببیند وسرگرم شود و درکنارش شاید (تاکید میکنم شاید) تاثیر بپذیرد و به فکر فرو رود. گذشته از موضع گیری و جهت گیری آشکار فیلمساز ، داستان فیلم هم در جاهای بسیاری دچار لکنت و بلکه سکته میشود و تنها حوادث و اتفاقاتی که خیلی قبل و بعد و دلیلش مشخص نیست پشت سرهم ردیف میشوند و تماشاگر به واقع از عدم انسجام و پیوستگی فیلمنامه که در فیلم واضحا قابل مشاهده است به شدت کلافه و سر درگم میشود . فیلم داستان یتیم خانه ای است که توسط افراد مذهبی و متدین اداره میشود و پس از فوت قیم و سرپرست اصلی مسئولیت این نوانخانه به قهرمان فیلم با بازی علیرام نورایی میرسد . چند بار دولت انگلیس که در آن زمان تسلط و تاثیر مهمی در روابط داخلی ایران داشتند غذا و آذوقه این یتیمان را غارت میکند و این بهانه ای میشود تا قهرمان فیلم که قبلا در جنگل با انگلیسی ها درجنگ بوده و زخمی به آنها زده است غیرتش به جوش بیاید و برای تامین این کودکان یتیم به مبارزه با انگلیسی ها و عمال ایرانی شان بپردازد . در این بین فیلمساز قصد روشن کردن چهره واقعی افرادی را دارد که در بین مردم ایران و در بازار و مطبوعات رخنه کردند و با مردم این مملکت نشست و برخواست میکنند ولی از جای دیگر کسب در آمد میکند. داستان فیلم بیش از این چند خط نیست و در طول فیلم بارها و بارها تعارض و مقابله قهرمان با این عناصر منفی فیلم را شاهد هستیم که بهانه های مختلف تکرار میشود و در این بین وضع مردم ایران روز به روز بدتر میشود و بیماری و گرسنگی جان میلیونها ایرانی را میگیرد. فیلم سعی میکند بدون داشتن فیلمنامه ای قوی و داستان و شخصیت های باورپذیر با نشان دادن تصاویر ونماها و مکان های زیبا و جذاب دل تماشاگری را ببرد که به دیدن بیگ پروداکشن های هالیوودی عادت کرده است به همین دلیل در طول فیلم با لوکیشن ها و تصاویر چشم نواز (بخصوص در اوایل فیلم و در شمال) و زد وخوردهای متعدد و جلوه های ویژه میدانی که محسن روزبهانی استادش است مواجه میشویم که هدفی ندارد جزسرگرم کردن لحظه ای تماشاگر بمانند فیلم های سطحی سینمای امریکا که به جای داستان و شخصیت پردازی میخواهند با جلوه های ویژه و خشونت تماشاگر را جذب کنند . گلدرشت بودن و وضوح پیام های فیلم اینقدر زیاد و ذوق زننده بود که گویی داستان ها و پرداخت و تحلیل شخصیت ها خیلی مورد نظر فیلمساز نبوده است و فقط موضع ضد استعماری و وطن پرستی فیلمساز که بسیار موضع شریف و قابل تحسینی است مدنظر گروه تولید بوده است و باز فیلم های ضد ایرانی هالیوود و اروپایی را تداعی میکند که فقط قصد زدن ایران و اسلام را دارند وهیچ توجهی به مدیوم سینما و قواعد و کیفیت یک اثر هنری ندارند. طالبی هم انگار در پاسخ به این فیلم های ضعیف و غیر استاندارد ایده ای جذاب و تاریخی را با کمی شتابزدگی در پرداخت داستان تلف کرده و این خود دلیل اصلی عدم موفقیت فیلم مهم از نظر محتوا و غیر مهم و شعاری از نظر فرم یعنی یتیم خانه ایران شده است.
منبع :salamcinama.ir