18 اردیبهشت 1397, 1:32
فیلم مصادره اولین ساخته مهران احمدی، بازیگر پر سابقه سینمای ایران، فیلمی کمدی است که تلاش میکند با تصویرگری برخی از معضلات فرهنگی جامعه از منظر متفاوتی به مقولاتی بپردازد که به طور جدی جامعه ایرانی معاصر را تهدید میکنند. اختلاس، زمینخواری، برخی تندرویها و سوءاستفاده ها در مقطع تاریخی اوایل انقلاب و ترسیم چهرهای از سیستم سیاسی که ضمن پذیرفتن کاستیها و آسیبها به وجود عناصر متعهد اذعان میکند؛ تنها بخشی از مسایلی است که در فیلم واکاوی میشوند.
پیش ار بررسی جزئیتر رئوس مطالب پیش گفته باید اذعان کرد که فیلم در حوزه فرم بیتردید از مشکلاتی رنج میبرد که از منظر یک فیلم اول قابل قبول و توجیه است. برخی از این ایرادها ناشی از زمان طولانی فیلم است و تا حدی به روایت داستان ضربه میزند و قسمتی از نقاط ضعف هم ناشی از کمبودهایی است که به نخبهانگارانه بودن برخی از ایدههای فیلم برمیگردد و با لحن طنز گونه فیلم آنسان که باید در نمیگیرد؛ فضای جدی سیاسی و امنیتی فیلم با شوخیهایی که مسایل جدی سیاسی و امنیتی را در حد یک سری شوخیهای دم دستی فرومیکاهد، تنها جزء کوچکی از ایراد در لحن روایت فیلم است؛ چرا که وقتی پای چنین مقولاتی به میان میآید خواه ناخواه ارجاع به جهان واقع نیز به میان میآید آن هم جهانی که در بطن خود حامل معنای تحسر برانگیزی از زیان و خسارت ملی ناشی از ضربه خوردن به منافع آحاد شهروندان یک کشور است و علی الاصول تحمل چنین وضعیتی برای هر بینندهای که سینمای کمدی یا طنز را برای فراغت از دغدغههای هر روزینه انتخاب میکند، کمی دشوار مینماید.
مصادره در بازنمایی این حسِ خودآگاهی به سوء استفادهها از ثروتهای ملی و طنز تا حدی توفیق دارد اما عمق رنج آور بودن واقعیت مساله آنقدر هست که در نهایت مخاطب را چندان جذب طنزِ جاری در روایت فیلم نمیکند.
اما در لایههای محتوایی فیلم کاری عمیقتر صورت میدهد. بازبینی برخی از افراطها و بازخوانی برخی از کاستیها در جای خود پدیده قابل دفاعی است که مصادره تا حدی از پس آن برمیآید. اینکه در فیلم نشان داده میشود که شخصیت اول فیلم با وجود آنکه کارمند اداره ساواک رژیم سابق بوده اما سلیم النفستر از آن بوده است که خود را درگیر مظالمی بکند که سیستم گذشته مرتکب آنها شده است نکتهای از سر هوشمندی است. همینکه سیستم گذشته را یک دست نمیبیند و در بطن آن و نیز وضعیت فعلی سعی میکند در عین واقع بینی شخصیتها را خاکستری ببیند و از نگاه صرفا سیاه یا سفید فراتر رود؛ خود به خود قابل دفاع است و فیلم را از چهارچوبی فراتر از یک کمدی عادی قرار دهد که اصولا در آن شخصیتها لایه بندی خاصی ندارند و بسیط و ساده هستند ، هرچند نمیتوان انکار کرد که در بازنمایی ساواک کمی سادهسازی وجود دارد.
فیلم در بازنمایی کارگزاران نظام حاکمیتی جایگزین رژیم سابق هم سعی نمیکند سفید نمایی کرده و نشان دهد که همه کارگزاران فعلی انسانهای کاملی هستند و در بین آنها هم هستند دسته ای که به دنبال منافع شخصی خود وارد نهادهای سیاسی انقلابی شدند و با سوء استفاده از قدرت علاوه بر ثروت اندوزی به اسم انقلابیگری مرتکب فسادهای مالی شدند؛ همچنین در نقد رفتارهای تندروانه برخی از جریانهای سیاسی انقلابی در دوران پر التهاب انقلاب نیز تلاش خوبی در فیلم صورت گرفته و کش و قوسهای ناشی از تسویه عوامل و کارگزاران ساواک سکانسی جالب توجه در این خصوص است که به خوبی نشان میدهد در جریان وضعیت انقلابی احتمال تسویههایی مبتنی بر سلایق شخصی هم وجود داشته و چطور در چنین وضعیتی کنترل اوضاع از دست عقلای قوم خارج میشود.
پرداختن به مقوله مهاجرت هم یکی از ایدههای قابل توجه فیلم است. بازخوانی رفتارهای سیاسی صنفی از مهاجران در دوران مهاجرت و تبارشناسی شخصیتی اپوزوسیون خارج نشین بخش قابل توجهی از زمان نمایش را به خود اختصاص داده است. البته فیلم در این مقوله نیز چندان که باید نوآور و مبتکر نیست اما در بازنمایی فراز و نشیب رشد یک ذهنیت سیاسی در شخصیت اصلی فیلم، فرایند تصویری و داستانی قابل ملاحظهای را تدارک دیده است. شخصیت اول فیلم در قالب کارگزاری صرف، که با روحیات کودکانه و بی آلایش و با بلاهتی جذاب ، راوی صادقی در تصویرسازی از جریانهای سیاسیای است که در فیلم به نقد کشیده میشوند و این شخصیت در این میان همواره در معرض سوءاستفاده چنین جریانهایی برای پیشبرد منافع خود هستند، چه جریان اپوزوسیون خارج نشین که از ضربههای ناشی از برخی افراد انقلابی- همان سمت سوء استفاده گر- به یک فرد عادی برای تبدیل آن فرد به یک کنشگر سیاسی ضد انقلاب استفاده میکند و چه کارگزاران انقلابیای که در قالب یک شخصیت انقلابی ظاهر الصلاح از غفلت او بهره برداری کرده و با ترسیم دروغین یک وضعیت دهشتناک از نظام سیاسی موجود سعی میکنند از منافع ناشی از عدم اطلاع این شخصیت برای خود جیبی دوخته و به بستن بار خود بپردازند.
اما فیلم در این حد باقی نمیماند و تمام دغدغه خود را معطوف به بازنمایی چنین شخصیتهایی خلاصه نمیکند؛ بر خلاف، فیلم میکوشد با ارائه نسخهای بدیل در مواجهه جریانهای سیاسی داخلی شریف و صادق و فرد کنشگر خارج نشین غیر برانداز به یک نقطه اشتراک قابل دفاع برسد، نقطهای که این در جریانهای سیاسی در قالب یک همکاری و وحدت در هدف موفق میشوند جریانی را که با سوءاستفاده از اعتبار انقلاب به دنبال منافع خود بوده است را از رده خارج کنند و به پای میز حساب بکشند. الگوی رفتاری مدنی و قابل دفاعی که میتواند کورسوی امیدی در هم افزایی سرمایه اجتماعی ناشی از اعتماد مردم به حاکمیت سیاسی موجود باشد. هم افزاییای که در قالب یک اتحاد مقطعی بین نسل جدید اپوزوسیون خارج نشین با بدنهای از نیروهای سیاسی درون حاکمیت سیاسی موجود این توانایی را کسب میکند تا قانون گریزی و تخلف در بخش دیگری از بدنه انقلاب را تصحیح کرده و به احقاق عدالت نزدیکتر شود.
شاید از این حیث مصادره فیلم بسیار قابل دفاعتری از اکثر آثاری باشد که در آن بر بیتفاوتی نسبت به سرنوشت حاکمیت سیاسی موجود تاکید و در آنها بین فرد و سیستم سیاسی حاکم یک شکاف پرناشدنی ترسیم میشود. مصادره اما نمیخواهد در این شکاف باقی بماند و سعی میکند با زدن یک پل بین بدنهای از هر دو جریان سیاسی هوادار و مخالف نظام حاکمیتی، ضمن پذیرفتن وجود نقصان در سیستم موجود، تلاش میکند فرد را با نظام سیاسی آشتی داده و او را تشویق به اتحاد با سیستم برای احقاق حقوق از دست رفته خود کرده و از این رهگذر به ترمیم خطا در درون نظام تشویق نماید.
شاید از این حیث فیلم مصادره کمدی سیاسی خلاف آمد جریانهای روز باشد، جریانهای غالبی که با ناامیدی کامل از سیستم، هیچ نقطه روشنی در تصحیح روند موجود نمیبینند و به مرحله واگرایی از سیستم رسیدهاند اما مصادره این ناامیدی را برنمیتابد و با ارائه یک الگوی رفتاری خلاف تصورات معمول در افواه و افکار عمومی[1] میکوشد بار دیگر بین حاکمیت سیاسی و بدنه اجتماع پل زده و فرد فرد جامعه را تاثیرگذار در روندهای موجود تصویر کند.
به هر حال مصادره با تمامی کاستیهایی که برای یک فیلم اول قابل تصور است، اثری قابل دفاع بوده و میتواند حامل کارکردهای اجتماعی قابل دفاعی باشد که در خلال آن گامی در جهت پر کردن شکاف بین کارگزاران عادی با نهادهای حاکمیتی برداشته شده است. هر چند ساده سازی بیش از حد مساله یگانه شدن کارگزار با نهادهای سیاسی- حاکمیتی، آنچنان که باید انطباق با واقعیت نداشته و اینقدرها هم ساده و سهل الوصول نیست.
[1] . تصویرسازی متفاوتی از یک بازجو یا یک کارمند ساواک تنها بخشی از این تصویرسازیهای بر خلاف الگوهای متعارف است.