فیلم نوشت فیلم نوشت

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.

مقاله

نویسنده عارفه گودرزوند
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند. فیلم لاتاری ارزش تقریبا فراموش شده ای به نام «غیرت» را به پرده نقره ای می کشاند تا آن را بیش از پیش در مخاطب خود برانگیزاند. کلان روایت فیلم لاتاری شامل «غیرت فردی و غیرت ملی» است. دیالوگ های زیادی موتیفِ((motif موجود در فیلم را به صورت محسوس و نامحسوس تقویت می کنند. از جمله مهم ترین آنها در دیالوگ واپسین حاج موسی انعکاس می یابد: «کسی که به ناموس ایرانی چشم طمع داشته باشد، در خانه خودش کشته می شود.» سوژه فیلم درباره مشکل اجتماعی است که کمی دور از انتظار است و البته بدیع؛ «قاچاق دختران». کارگردان فیلم محمد حسین مهدویان راه حل این مشکل را هم ارائه می دهد«به جوش آمدن غیرت ایرانی».

لاتاری از داستان عاشقانه امیر علی به نوشین حکایت دارد که قرار است باهم ازدواج کنند. اما موانعی بر سر راه این دو وجود دارد که کار را بسیار مشکل می سازد تا جایی که دو جوان آرزوهایی باورناپذیر در ذهن خود می پرورانند؛ برنده شدن در لاتاری و رفتن به آمریکا برای رسیدن به آرزوهایشان. ورشکستگی پدر نوشین علت می شود برای رفتن نوشین به عنوان مترجم به کشور دبی و در حقیقت مدلینگ شدن که آرزوی دیرین نوشین است. این رفتن آغاز یک پایان تلخ برای عاشقی چون امیرعلی است.



اما این فیلم روی دیگری هم دارد. حضور دو فرد که نماینده دو طیف در یک سیستم هستند. موسی (هادی حجازی فر) و مرتضی(حمید فرخ نژاد) هرکدام طیفی را برای مخاطب تداعی می کنند که گذشته ای مشترک دارند به نام هشت سال دفاع مقدس که اکنون سالهاست راهشان را جدا کرده اند. موسی نماینده طیف افراطی ای است که ویژگی های خودش را دارد: در زمین فوتبال و در شرایط حساس زود از کوره در میرود، از دیدن زن های بد حجاب عصبانی می شود، در استفاده از بیت المال بسیار مراقب است، فردی دلسوز است و پیگیر؛ تصمیماتش اما جوان پسند است. حضور در منزل نوشین و جرو بحث با پدر نوشین و همراهی امیرعلی تا دبی و انتقامی آنچنانی.


گم شده در صفحات روزنامه

موسی افراطی است دوست داشتنی که مخاطب را دلزده نمی کند. مرتضی اما نماینده طیف مصلحت اندیش است که مصلحت نظام را به مصلحت فرد ترجیح می دهد. بین موسی و مرتضی دعوایی پایان ناپذیر حاکم است. همواره به یکدیگر طعن میزنند. مرتضی آنچنان مصلحت اندیش است که موسی او را به چرتکه اندازی متهم می کند و مرتضی نیز به او می گوید بد نیست بین روزنامه های سیاه سفیدت کمی هم صفحه حوادث را بخوانی(کنایه از منزوی بودن و کناره گیری موسی از مشکلاتی که در بطن جامعه است). در جدال میان موسی افراطی و مرتضای مصلحت اندیش، طیف مصلحت اندیش پیروز است. شجاعت موسی گرچه خنده را بر لب های خونین امیر علی می آورد اما ذهن مخاطب را درگیر این مسئله می کند که پس از این بر سر موسی چه خواهد آمد. گویی نیت صادقانه طیف  موسی همیشه هم کارگشا نیست و باز گره این مشکل با دستان  مرتضی باز می شود. اوست که باید ماجرا را جمع و جور کند. موسی اما در صحنه آخر، بار دیگر شجاعت بچه های جنگ و جبهه را به نمایشی مثال نازدنی مبدل می سازد. کارگردان از انعکاس عمل موسی از طریق رسانه، کشیدن جسد تا مقابل دوربین، نشان دادن عکس نوشین و ارائه سخنرانی هدفی خاص داشته است. که انصافاً شاهکار است از این حیث که غرور ملی را در دل هر میهن پرستی زنده می کند.


نسبیت غیرت

البته ناگفته نماند غیرت در این فیلم معنایی نسبی می یابد. که این خود حاکی از تغییر نگاه در فرهنگ کلانِ جامعه است. گویی تقریباً پذیرفته شده که پسری دختری را بخواهد، قرار گذاشتن با او، موسیقی گوش کردن و سوار موتور شدن، ایرادی به فرهنگ اصیل جامعه وارد نمی سازد؛ به عبارت دیگر، رابطه بین امیر علی و نوشین بسیار مقبول و توجیه پذیر است. آنقدر که پسر در غیاب نوشین جرأت می یابد تا درب منزل دختر حاضر شود و حال او را از اهل خانه جویا شود و حتی برادر که در فرهنگ ایرانی نمادِ غیرت است، اساساً با وجود امیرعلی مشکلی ندارد. حالِ نوشین را از امیر علی جویا می شود و حتی در پایان فیلم از او می خواهد که انتقام خواهر را از قاتل بازستاند.



مهدویان پس از فیلم ماجرای یک نیمروز که موفق ترین فیلم  اوست و حتی به لحاظ فیلم نامه و سوژه بر لاتاری هم برتری دارد، این بار دوربین خود را میان خیابان های شلوغ و پر رفت و آمد و تاریک و پر از اضطراب تهران می کارد. صحنه هایِ نیمی از فیلم، پر تنش، تلخ و تاریک است و مخاطب منتظر اتفاقی تلخ است که در این میانه، خبر مرگ نوشین و زجه های امیر علی این انتظار را به سر می آورد.

لاتاری همواره در حال چندپاره کردن افراد و طیف های فکری موجود در فیلم است. به عنوان مثال برادر نوشین که غیرتش به جوش می آید و در مدت کوتاهی که آزاد است دست به عملی غیر معقول میزند که تنها حاصل عصبانیت اوست. اینجا نیز غیرت به گونه ای تعصبی، توسط برادر نوشین به نمایش گذاشته می شود و در مقابل غیرت معقول و سازنده که توسط امیرعلی ترسیم می گردد. غیرتی که محرک او تا پای انتقام گرفتن از قاتل نوشین می شود.


در جایگاه مردم عادی

شخصیت پردازی، سوژه، انتخاب بازیگر و بازی بازیگران در فیلم لاتاری با بازی ساعد سهیلی و هادی حجازی فر و حمید فرخ نژاد قابل تحسین، ملموس و مطابق انتظار است.  اما پیگیری امیر علی و همراه شدن موسی برای یافتن واسط ایرانی و قاتلِ عرب نوشین، ایده آلیستی و غیر واقعی به نظر میرسد. سوژه ایرانی پرستی او با تاکید بر خلیج فارس به جای خلیج عربی قابل تحسین است اما نگاه کلیشه ای او به غیرت ایرانی و معرفی اعراب به عنوان افرادی عیاش و لاابالی کار را تا حدی سطحی و آن را به پان ایرانیسم نزدیک می سازد. در نهایت فیلم از آن رو که به مشکلی همچون قاچاق دختران معصومِ ایران زمین و ارزش و هنجاری چون غیرت می پردازد، بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. اما حقیقتا در میزانسن، فیلم نامه، پردازش روایت داستان (به ویژه در بخش دومِ فیلم یعنی رفتن به دبی) و انعکاس نگاه رئالیستی از جامعه، به اندازه ای موفق نیست که آن را به پرمخاطب ترین فیلم جشنواره و پرفروش ترین، در اکران تبدیل کند. وقتی به عنوان منتقد از سینما خارج می‌شوید ممکن است تا حدی احساس خسران کنید. اما وقتی خود را جای مخاطب عادی قرار می دهید قطعا از فیلم، لذتی دو چندان خواهید برد. چرا که فیلم از شورانگیزیِ جوان پسندانه بسیار بالایی برخوردار است. به نظر می‌رسد امیر علی و نوشین، شخصیت آرمانی هر دختر و پسرِ ایرانی است و این همذات پنداری با قهرمان داستان است که در فیلم کششی وصف ناپذیر ایجاد می‌کند.











----- 0 0

مقالات مشابه

جوانمردِ قصاب ; نگاهی به فیلم لاتاری
جوانمردِ قصاب ; نگاهی به فیلم لاتاری

جوانمردِ قصاب ; نگاهی به فیلم لاتاری

مدرنیته با همه اِهن و تلپش هنوز نتوانسته رد پای لوطی ها و جوانمردان قدیم را از نقشه تهران پاک کند. کافی است گذر لوطی صالح را در گوگل مپ جستجو کنید یا در ایستگاه جوانمرد قصاب از مترو پیاده شوید. اهل فتوت از دیرباز پای ثابت حکایات و داستانهای پیشینیان ما بوده اند. این سئوال که جوانمرد کیست؟ همسن مدنیت بشر است و داستانهایی که با خلق قهرمان جوانمرد به پاسخگویی آن برآمده اند نیز بسیار قدیمی.
قمار گلوله و قلم ; یادداشتی بر لاتاری
قمار گلوله و قلم ; یادداشتی بر لاتاری

قمار گلوله و قلم ; یادداشتی بر لاتاری

در فیلم «ماجرای نیمروز» اثر ستایش برانگیز محمد حسین مهدویان، صحنه ای را می بینیم که دو شخصیت محوری فیلم، که هرکدام نماینده تفکری خاص و روشی متفاوت هستند، پشت میز قماری نشسته و تمام آنچه را که دارند روی میز میریزند. یکی گلوله هایش را و دیگری تسبیحی که نشانه صبر است. ماجرا ازاین قرار است که یکی از کازینو های تهران سابق، بعد از انقلاب مصادره و به عنوان مقر عملیاتی به نیروهای اطلاعاتی سپرده شده است.
قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری
قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

مهدویان پیش از لاتاری با بازسازی وقایع تاریخی توانسته بود شروع خوبی در سینمای ایران داشته باشد اما اینبار به سراغ یک فیلم داستانی رفته و توانایی های خود را در شکل دیگری از سینما به آزمایش گذاشته است. مهدویان در سینمای مستند، بهتر از بسیاری دیگر از مستند سازان، دریافته بود، که گونه مستند نیز نوع خاصی از داستان گویی است.
قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری
قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

قهرمانهای ناتمام ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

مهدویان پیش از لاتاری با بازسازی وقایع تاریخی توانسته بود شروع خوبی در سینمای ایران داشته باشد اما اینبار به سراغ یک فیلم داستانی رفته و توانایی های خود را در شکل دیگری از سینما به آزمایش گذاشته است. مهدویان در سینمای مستند، بهتر از بسیاری دیگر از مستند سازان، دریافته بود، که گونه مستند نیز نوع خاصی از داستان گویی است.
Powered by TayaCMS