16 آبان 1396, 21:48
سینما ایران همواره شاهد موجهایی بعد از موفقیت یک فیلم بوده است، امسال نیز موج ابد و یک روز سینما را درنوردید، تا در جشنواره نوبت رسید به فیلم نگار که آن نیز خود دنباله رو فیلمی بود که سال گذشته همهگان را شگفت زده کرد و آن فیلم «اژدها وارد میشود!» بود.
سینما ایران همواره شاهد موجهایی بعد از موفقیت یک فیلم بوده است، امسال نیز موج ابد و یک روز سینما را درنوردید، تا در جشنواره نوبت رسید به فیلم نگار که آن نیز خود دنباله رو فیلمی بود که سال گذشته همهگان را شگفت زده کرد و آن فیلم «اژدها وارد میشود!» بود. نگار در ساختار خود بی ساختار است و این اتفاق ساختارشکنی نیست، ساختارشکنی به این معناست که با فروریختن یک ساختار ساختاری دیگر جایگزین آن شود، اما نگار یک فیلم بدون ساختار است. ساختارها را میشکند اما هیچ ساختاری خلق نمیکند و در واقع در این حالت فیلم بدون ساختار یک ناسینما است.
فیلمنامه نگار ملغمهای از متون امیررضا کوهستانی در اجراهای تئاتری، زمانمندی دورانی و تکراری شهرام مکری و ساختار شکنی مانی حقیقی است. در کنار این اضافه کنید اندکی شیطنتهای سینما دیوید لینچ. فیلم نگار در صورتی که یک فیلم تجربی هم شناخته شود یک فیلم تجربی ضعیف و محکوم به شکست است. زیرا در سینما تجربی سینماگر یک زبان و ساختار جدید به زبان سینما اضافه میکند، اما نگار ساختار جدیدی ارائه نمیکند. و تنها یک ژانر جدید در سینما ایران است، از این رو باید به آن توجه داشت که پا فراتر از کلیشههای ژانری ایران گذاشته و در فضای جدیدی گام میگذرد اما این فضای جدید را اصلا نمیشناسد.
نگار پرش زمانی خود را وام گرفته از انیمه «دختری که در زمان جهش میکرد» است. کاتهای تند و سریع و ضربات فیلمنامه وام گرفته از « جاده مالهالند » و « بزرگراه گمشده » شاهکارهای دیوید لینچ در سینمای تجربی جهان است و آن راوی فاصله گذرانهاش وام گرفته از تئاتر « دیوار چهارم ». حتی آن دیالوگهای به ظاهر بی معنایش نیز منتصب به دالهای متوالی زبان شناسی سبک ابسورد است. اما کنار هم چیدن این عوامل دلیلی نیست که فیلم تجربی تولید شده باشد یا پست مدرن باشد، زیرا در امر تجربی فیلم باید ساختار جدیدی را به سینما اضافه کند که به وضوح نگار این کار را نمیکند و در امر سینما پست مدرن نیز باید اندیشه فلسفی پست مدرن در پشت اثر باشد که فیلم نگار با مرکز قراردادن نگار و قطعیت در امور خود این موضوع را به کل رد میکند. این بحث تکثر شخصیت نگار و پدرش نیز بحثی روانکاوانه نه به معنای تخصصصی اما به معنای سحطی میتواند محسوب شود.