فیلم نوشت فیلم نوشت

علیرضا حسن‌خانی
علیرضا حسن‌خانی

علیرضا حسن‌خانی

فیلم کاملاً قابلیت تبدیل شدن به یک ملودرام آبکیِ اشک انگیز و یا افتادن به ورطه‌ی موسوم به سینمای اجتماعی را دارد.

علیرضا حسن‌خانی

در تمام زمان تماشای لاک قرمز نگران بودم و فقط با خودم می‌گفتم: «نکند خرابش کند؟!» چه چیز را؟ امید را.
لاک قرمز جزو معدود فیلم‌هایی است که در این چند سال اخیر دیده‌ام و نا امیدت نمی‌کند. نه از خودش و آینده‌ی سازنده‌اش و نه از آینده‌ی قهرمان داستان و در نگاهی جهان‌شمول‌تر از آینده‌ی انسان. فیلم کاملاً قابلیت تبدیل شدن به یک ملودرام آبکیِ اشک انگیز و یا افتادن به ورطه‌ی موسوم به سینمای اجتماعی را دارد اما سیدجمال سیدحاتمی با جسارت و دقت سعی کرده از سقوط فیلمش به هر کدام از این وادی‌ها که منجر به نابودی‌اش می‌شده‌اند، خودداری کند. هر چند در یک سوم پایانی، فیلم رفته‌رفته به این مرزها نزدیک می‌شود و هر لحظه بیم آن می‌رود که در چاهی فرو افتد اما با هوشیاری و البته کمی شانس از هر خطری می‌جهد.


یکی از محسنات بزرگ لاک قرمز نالان نبودنش است. سید حاتمی خوشبختانه به جای این‌که برای قهرمان داستانش و به تبع آن برای جامعه‌اش مویه کند و با نمایش سوزناک و ترحم‌انگیز معضلی اجتماعی بخواهد برای فیلمش تشخصی دروغین دست‌و‌پا کند، سعی می‌کند شخصیت محوری داستانش را حمایت کند. انبوه مصیبت را بر سرش فرود می‌آورد اما او را تنها نمی‌گذارد. نقطه‌ی قوت کار فیلم‌ساز این‌جاست که شخصیت مرکزی را در میان حجم وسیعی از بدبیاری‌ها و بدبختی‌ها به تصویر نمی‌کشد تا بعد با چهره‌ای حق‌به‌جانب، منفعل و خنثی، خودش را کنار بکشد و دستش را به کمرش بزند و بگوید: «جامعه‌ی دیوسیرت امروز یعنی همین اندازه بدبختی و راهی برای رهایی از آن وجود ندارد.» با این حال می‌شود گفت فیلم‌ساز در نمایش بدبختی‌ها کمی زیاده‌روی می‌کند. به‌خصوص در یک‌سوم پایانی فیلم؛ و از همین ناحیه‌ هم ضربه‌ای جدی می‌خورد.


شاید اگر این فیلم در هالیوود ساخته می‌شد قهرمان داستان مجبور نبود این اندازه سختی را تحمل کند. الگوی هالیوودی در مورد چنین فیلم‌هایی پس از نمایش چند بدبیاری، قهرمان را زودتر به نقطه‌ی رهایی می‌رساند: به استیصال محض و بلافاصله بعد از آن حرکت و پرتاب رو به جلو. در آن الگو معمولاً زمان عمده‌ی فیلم به حرکت رو به جلوی قهرمان و چگونگی ایجاد تغییر و اوج گرفتن تدریجی تا رسیدن به نقطه‌ی عطف نهایی، اختصاص می‌یابد. در حالی که در این‌ فیلم جای خالیِ تلاش، خلاقیت و سازندگی قهرمان داستان را مصیبت‌هایی که یکی پس از دیگری بر سرش آوار می‌شوند، پر کرده است. این روند تا جایی خوب پیش می‌رود و در همین اندازه‌اش هم غافل‌گیر‌کننده است منتها متأسفانه کم‌دامنه است و بسط کافی پیدا نمی‌کند. بازی‌های خوب فیلم به‌ویژه بازی نظرگیر بازیگر جوان فیلم پردیس احمدیه کمک شایانی به عدم افت فیلم حتی در مواقع خطر می‌کند. احمدیه نقش دختر نوجوانی که دارد مراحل بلوغ و تکامل را در بستر ایجاب و اجبار طی می‌کند، به‌خوبی ایفا می‌کند.


نقطه‌ی قوت دیگر لاک قرمز فیلم‌نامه‌ی خوب آن است که حداقل در دو سوم ابتدایی فیلم از عناصری که در فیلم‌نامه گنجانده شده‌اند تا بعد به آن‌ها رجوع شود به بهترین شکل استفاده می‌کند. برای توضیح بیش‌تر می‌توان به گفت‌و‌گوی افتتاحیه‌ی دو دختر درباره‌ی موی بلند و کوتاه ارجاع داد؛ آن دیالوگ‌های ابتدای فیلم، دقیقاً در نقطه‌ی پایان معنی پیدا می‌کنند: زمانی که دخترک موهایش را می‌چیند که برای عروسک‌های دست‌ساز پدرش موی مصنوعی بسازد. هم‌چنین لاک قرمز چه در زمان نگارش فیلم‌نامه و چه به لطف اجرای خوب بازیگرانش بارقه‌هایی از طنزی لطیف و دوست‌داشتنی نیز در خود دارد که گاه‌گاه به کمک فیلم و تماشاگر می‌آیند تا به تلطیف فضا کمک کرده باشند.


لاک قرمز شاید در مقاطعی دچار افت شود و این افت ناشی از مقایسه‌ی فیلم با پتانسیل‌های خودش است اما هیچ گاه سقوط نمی‌کند. با این حال این عدم سقوط یا حتی توجه داشتن به این نکته‌ که این اولین فیلم کارنامه‌ی سازنده‌اش است، باعث نمی‌شود که به فیلم نمره‌ی ارفاقی بدهیم. لاک قرمز نمره‌ی قبولی‌اش را با فرار از انفعال، سیاه‌نمایی و تلخ‌اندیشی‌ در پس مبارزه‌ و تلاش قهرمانش برای ساختن آینده‌ای بهتر، خودش به دست می‌آورد.



منبع :madomeh.com

----- 0 0

مقالات مشاهده شده

یاسمن خلیلی فرد
یاسمن خلیلی فرد

یاسمن خلیلی فرد

یادداشتی بر فیلم ماهورا
یادداشتی بر فیلم ماهورا
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش
نیمه شب اتفاق افتاد | افشین علیار
نیمه شب اتفاق افتاد | افشین علیار
اروند | بابک مهرورز
اروند | بابک مهرورز

اروند | بابک مهرورز

 
خاکستر تلمبار شده
خاکستر تلمبار شده

خاکستر تلمبار شده

شعله ور فیلم جدید حمید نعمت الله است، فردی که سالها پیش اثری به نام «بوتیک» را ساخت و تا به امروز هرچه تلاش کرده نتوانسته اثری موفق مثل بوتیک را در دنیای سینمایی اش خلق کند. می‌گویم دنیای سینمایی‌اش چرا که امضای او پای تمام آثارش دیده می‌شود و فیلم‌هایش متمایز با دیگران هستند، تمایزی که لزوما به معنای خوب بودن نیست. فیلم شعله ور نیز یک سری پتانسیل را با خود داشته که سوزانده و یک تعداد هم عناصر درخور توجه در خود دارد که در حقیقیت هنر چندانی در خلق آنها به کار نرفته است. فی الواقع زمانی که دو ساعت فیلم پیرامون یک شخصیت بچرخد و آن شخصیت را بتوانید خوب بپرورانید، اتفاق شاهکاری نیفتاده است.
Powered by TayaCMS