فیلم نوشت فیلم نوشت

در پناه قانون ; نگاهی به فیلم شنل
در پناه قانون ; نگاهی به فیلم شنل

در پناه قانون ; نگاهی به فیلم شنل

فیلم شنل اثباتی است بر این نظر که آخر هر چیز مهتر از آول آن است. شنل بد شروع می شود اما خوب تمام می شود. در تاریکی سالن آن هم در روزهای آخر جشنواره و شنیده ها و ناشنیده های بسیار و این هیاهو بر سر داوری ها ، تماشای یک فیلم دیگر با همان حال و هوای مشترک اکثر فیلم های جشنواره کار سختی است؛

مقاله

نویسنده علی فرقانی
در پناه قانون ; نگاهی به فیلم شنل

 فیلم شنل اثباتی است  بر این نظر که آخر هر چیز مهتر از اول آن است. شنل بد شروع می شود اما خوب تمام می شود. در تاریکی سالن آن هم در روزهای آخر جشنواره و شنیده ها و ناشنیده های بسیار و این هیاهو بر سر داوری ها ، تماشای یک فیلم دیگر با همان حال و هوای مشترک اکثر فیلم های جشنواره کار سختی است؛ فیلمی با ریتمی کند و آدم هایی خاکستری و قاب هایی بی رنگ و رو، خانواده ایی بی امنیت، زن تنها و بچه ای که لابد قرار است دوست داشتنی باشد. اگر خمیازه بکشید، گناهی نکرده اید. تا اینجای کار تعدادی سالن را ترک کرده اند. اما با ورود یک ضد قهرمان  محکم و استوار ناگهان فیلم حال و هوایی دیگر می گیرد. یک بدمن، یک انتاگونیست کلاسیک با زخمی کهنه بر روح و روان. ضد قهرمانی که علی رغم آنکه خودش اینک بوی فساد و تعفن می دهد اما عطرهای زنانه را خوب می شناسد. آخر او روزگاری در پاساژی در تهران مغازه عطر فروشی داشت  اما  درست یک روز بعد از ازدواجش، همه زندگی اش  از جمله همان مغازه عطر فروشی را  به خاطر بی احتیاطی در نتظیم عقد نامه یا به خاطر شکل قانون ازدواج  باخته است و هنوز بعد از سالها هنوز مهریه زنی را پرداخت می کند که یک لحظه هم به او تمکین نکرده است. او اینک از همه زن ها کینه دارد و حالا فرصت آن را پیدا کرده که این کینه قدیمی را بر سر زنی تنها و همان دختربچه شیرین خالی کند. او آنقدر عطر ها را می شناسد که بداند زنی که بوی شنل می دهد لاجرم پولی هم در چنته دارد. اما ابزار انتقام چیست ؟ نه اینجا از خون و خون ریزی و اسید و اسیدپاشی خبری نیست. ابزار این کینه جویی کور، حفره های قانونی است. حفره هایی که هر قانونی در خود پنهان کرده و لاجرم آشکار خواهد شد اگر قانون مطابق نیازهای روز و تحول جامعه خود را به روز نکند. زن تنها و بی پناه فیلم هم در برابر این مرد کینه جو که می خواهد انتقام آن همسر نابکار را از هر زنی که شد بگیرد، تنها پناهش را از دست داده، یعنی همان قانون را. او به دلایلی که موجه می نماید نمی خواهد کارش به قانون  و دادگاه بکشد. لاجرم  باید خود باید به جنگ مرد نابکار برود و می رود.  پناه نبرد این زن به قانون از آن روست که قانوناً او یک ایرانی نیست  و طبق قانون حق زندگی در این کشور را ندارد. او هم فرزندش را می خواهد و هم شهر و دیاری را که فرزندش در آن زندگی می کند؛ همان شهر و دیاری که علیرغم هوای ابری و گرفته اش امکان پیشرفت را برای او فراهم کرده است. فیلم شنل به خوبی توانسته علی رغم طعم تلخش توفیق زندگی در ایران را در مقایسه کشورهای همسایه نشان دهد.



 شنل فیلم هوشمندانه ای است که از تقابل دو قانون شکل می گیرد. منظورم قانون مدنی کشور است. فیلم همچنین توصیف خوبی از مفهوم خانواده می دهد. اگرچه در این فیلم هم مثل اکثر قریب به اتفاق فیلم های دیگر جشنواره خبری از یک خانواده درست و خوش بخت نیست اما زن فیلم با بازی خانم کوثری به راستی و درستی برای حفظ فرزندش می کوشد. سرانجام این کشمکش و رازهای مگوی شخصیت های داستان که به خوبی در خلال قصه آشکار می شود ریتم کند و خسته کننده فیلم را بی اثر می کند. داستان فیلم و سرنوشت ادم های آن برای مخاطب مهم می شود و قصه شما را جذب خود می کند و مخاطب با این حس تماشای یک فیلم خوب سالن را ترک می کند.

حالا در مراسم پرسش و پاسخ حاضر می شوی. تهیه کننده که علیرضا شجاع نوری است با فروتنی توفیق فیلم را تمام و کمال به نام نویسنده و کارگردان می زند و تو هنوز در این حیرتی که چنین فیلم خوبی چرا حتی در میان فیلم های بخش مسابقه هم نبود چه برسد به نامزدی سیمرغ.









----- 0 0
نسل بادآورده ; نگاهی به فیلم فراری
نسل بادآورده ; نگاهی به فیلم فراری

نسل بادآورده ; نگاهی به فیلم فراری

دخترک میان هیاهوی شهر، چشم‌هایش را بسته و به تاخت، دنبال آرزوهای دست نیافتنی‌اش می‌دود. مسابقه‌ای بی پایان: گلنار دنبال فراری و راننده تاکسی دنبال گلنار. در آخر، این آقازاده‌ی فاسد است که گلنار را تصاحب می‌کند و مرگ، تنها راه چاره برای گلنار و امثال اوست.
سی و دو ثانیه ; نگاهی به فیلم رگ خواب
سی و دو ثانیه ; نگاهی به فیلم رگ خواب

سی و دو ثانیه ; نگاهی به فیلم رگ خواب

تنها سی و دو ثانیه فرصت دارد تا با گفتن یک کلام، خودش را از این بی کسی و بی پناهی رها کند. زن مطلقه و تنهای فیلم رگ خواب را می گویم. زنی که می دانیم گاهی انقدر اشفته است که به بخت خود لگد بزند.
Powered by TayaCMS