19 بهمن 1396, 4:57
اساسا سینمای ایران در خلق داستان و موقعیت های دراماتیک ضعف ساختاری دارد. یکی از عوامل آن را می توان عدم بهره مندی از اصول و مفاهیم روانشناختانه در خلق و پرداخت شخصیت دانست. بگذریم که استفاده از این مباحث علمی نقش سینمایی مثل هالیوود را در آموزش مسایل فرهنگی و تربیتی جامعه صد چندان کرده است. حجازی بویژه در آخرین اثر سینمایی خود اتاق تاریک اعتنایی به این مساله کرده که بهانه ای برای نوشتن در مورد فیلم او در این فرصت است.
اتاق تاریک نشان داد دغدغه محوری روح الله حجازی ، خانواده است. او علاوه بر تقدیم فیلم به فرزندانش به عنوان نسل آینده که به عنوان پدر مسولیت در قبالشان دارد توانسته دیگر حجازی ها را هم متقاعد کند تا در پیگیری این دغدغه سهیم شوند. حجازی توانسته نسل قبل از خود را هم پای کار بیاورد و این حکایت از آن دارد موضوع خانواده فراتر از سینما در تمامی زندگی او دغدغه است ونشان از تکاپوی او برای ساختن دنیایی بهتر برای فرزندان خود و این سرزمین دارد.
در سینمای حجازی خانواده متزلزل و آسیب دیده است و روز به روز ناتوان تر می شود. این بار فیلم او به اتاق تاریک می رود و تلاش من در ادامه این نوشته یافتن پاسخ برای این پرسش است که حجازی در اتاق تاریک دنبال چه چیزی می گردد؟
دراساسی ترین یافته های علمی در حوزه مطالعات خانواده، خانواده یک سیستم است و یکی از ویژگی های مهم خانواده به عنوان سیستم خودتنظیم بودن(self regulation) آن است. بر این اساس خانواده توان تعادل بخشی در وضعیت های نامتعادل را دارد.اما خانواده در داستان فیلم های حجازی این ویژگی را روز بروز از دست می دهد. درسیرآثارسینمایی او در زندگی خصوصی آقا و خانم میم، آوا با بازی مهتاب کرامتی با ثبات شخصیت خویش با بحران پیش آمده مواجهه درستی دارد و می تواند آن را کنترل کند وهنگامه قاضیانی در نقش محدثه درزندگی مشترک آقای محمودی و بانو با نجابت خود به عنوان همسرو مادر مهربان کانون خانواده را گرم نگه داشته اما در اتاق تاریک هاله مادر خانواده خود یک ضلع مثلث مشکل است. فرهاد با بازی ساعد سهیلی پدر خانواده نقش ضلع دوم را ایفا می کند وهنوز در گیر دوران کودکی و دنیای درون خویش است. البته در مرگ ماهی برخلاف دیگرفیلمهای حجازی خانواده گسترده مورد توجه است که موضوع آن متفاوت از خانواده هسته ای است . اما در فیلم اتاق تاریک ما با یک خانواده هسته ای روبروه هستیم.
قدمت مبحث مثلثها و روابطه سه ضلعی در مناسبات انسانی طولانی و به اندازه عمر بشر است، خیلی از مفاهیم ارتباطی با فرض ارتباط گر سوم محقق می شود. واقعیت این است که همه ما در معرض نوعی از مثلثسازی قرار داریم. ماری بوون روانشناس امریکایی که به همراه معتقد است که رابطه دوتایی ذاتاً ناپایدار است و حفظ تعادل در آن دشوار است بخاطر همین مثلث در تمام سیستم های عاطفی از جمله خانواده به طور قطع بروز می کند.مثلث وقتی شکل می گیرد که مشکل دو نفر با گفتگو حل نمی شود برای همین توجه آنها به چیزی خارج از حیطه حساس و خطرناک رابطه که ممکن است به هم بخورد، جلب می شود، بنابراین شخص دیگری را به صورت پنهان و آشکار وارد رابطه می کنند. مثلث سازی(Triangulation) [1] یک جریان عمدی یا منطقی نیست بلکه یک جریان هیجانی و واکنشی است. در اصل مثلث سازی با شخص سوم در خانواده وسیله انحراف سازی تعارض و توجه زوجین به یک فضا یا فرد دیگری است. یکی از شکلهای آن، مثلث فرازناشویی است یعنی اینکه یکی از زوجین برای فرار از مشکلات با طرف مقابل، با فردی دیگر رابطه خارج از زناشویی شکل دهد یا با فرض آن بعد دیگری به تقابل می دهد.( برای مطالعه بیشتر در این مورد می توانید به این مطلب مراجعه کنید: مفهوم مثلث سازی در رابطه زوجین)حجازی از این مثلث سازی درزندگی خصوصی آقا و خانم میم و زندگی مشترک آقای محمودی و بانوبهره می برد. نوع شایع دیگری از آن مثلث والدین با فرزند است. در این نوع مثلث سازی فرزند با یکی از زوجین رابطه خوبی پیدا می کند و والد دیگر به حاشیه رانده می شود و یا فرزند با رفتارهایی که انجام می دهد هر دو والد را بر علیه خودش می شوراند. که در اتاق تاریک حجازی این نوع را تجربه می کند. این فرآیند گاهی آسیب زا نیست و به تعادل سیستم کمک میکند اما در بسیاری موارد، وقتی رابطه به شدت آسیب زا باشد، میتواند مخل و ناراحت کننده شود و حجازی هر چند که با این مثلث سازی بدنبال تعادل بود اما روابط خانواده دراتاق تاریک متزلزل و آسیب زاست و این خانواده با شکل گیری این مثلث در فرایند فروپاشی قرار می گیرد. مثلث سازی در زوجین زمانی بروز می کند که آنها دچار استرس و مشکل در رابطه شان با طرف مقابل می باشند وهاله و فرهاد دائم در موقعیت استرس قرار دارند که نتیجه آن فروپاشی است. مثلث عاطفی دور تکراری از تعامل، ارتباطات و صحبت هایی است که سه نفر در آن درگیر هستند پس در هر مثلث دو شخص نزدیک به هم و یک شخص در حاشیه وجود دارد. خلق درام با بهره مندی از این ظرفیت و با شکل گیری مثلث های چندگانه بوجود می آید واین همان موقعیت لابدی است که حجازی و هر فیلمسازی دیگری جهت خلق یک درام نیازمند آن می باشد. برگردیم به سوال این متن که حجازی در اتاق تاریک دنبال چه چیزی می گردد.
اتاق تاریک یک عنوان وام گرفته شده از مباحث روانکاوی است. علاوه بر این اصطلاح دیگربروزات نظریات روانکاوانه را در این فیلم می توان مشاهده کرد. مثل تاکید بر مراحل سه گانه رشد .فروید مراحلی را که یک کودک طی میکند تا در بزرگسالی دارای یک شخصیت کامل و سالم باشد در پنج مرحله دهانی (Oral stage) ، مقعدی (Anal stage) ، تناسلی (Phallic stage) ، نهفتگی (Latency stage) و جنسی (Genital stage) توضیح و طبقه بندی میکند. اما فروید از میان این پنج مرحله سه مرحله اول را مهمترین مراحل در رشد شخصیت ذکر میکرد. البته در اینجا لازم به ذکر است که به عقیده فروید مفهوم جنسی فقط شامل آمیزش جنسی نیست بلکه عملاً شامل هر چیزی میشود که بتواند تجسمی ایجاد کند. در دوران کودکی، به ویژه احساسات جنسی خیلی عمومی و پراکنده است. احساسات جنسی میتواند در شمول فعالیتهایی از قبیل مکیدن بخاطر لذت بردن، میل به نمایش بدن خود به دیگران یا نگریس به بدن افراد دیگر، عمل تخلیه یا نگاه داشتن مدفوع در معقد، انجام حرکات بدنی از قبیل جنبیدن و تکان خوردن و حتی اعمال قساوتآمیز و خشن مانند نیشگان گرفتن یا گاز گرفتن، قرار بگیرد.در این فیلم تاکید بر غذا خوردن ها و دهان و مساله بودن دفع کودک و حساسیت های والدین به آنها و سپری شدن بخشی از زمان فیلم در دستشویی و مساله توجه به اندام جنسی وبحران پیش آمده بر سر دیده شدن بدن کودک همگی نشان دهنده بهره مندی فیلم ساز از یافته ها روانکاوانه در طرح و پرداخت مساله خودش می باشد.به نظر می رسد توجه حجازی بیشتر بر عنوان اتاق تاریک است.اتاق تاریک فضایی است برای مطالعه رفتار فرد و دسترسی به ناخودآگاه فردی و جمعی. در مراکز بهزیستی کشور هم اتاق هایی با این عنوان ایجاد شده که یکی از زیرشاخه های کار درمانی ذهنی است که این امکان را فراهم مي کند تا کودک حتي براي چند دقيقه اي هم که شده از محيط پرهياهوي دنياي اطرافش فاصله بگيرد بي آنکه چشمان کسي در پي نحوه عملکرد وي باشد تا به سرعت در مورد او قضاوت کند يعني همان چيزي که اغلب والدين از خود نشان مي دهند. حجازی با مهارت تمام درروند داستان و نتیجه آن در انتهای فیلم حس پشیمانی از قضاوت را در مخاطب ایجاد می کند و نشان می دهد که خانواده می تواند در خانه به مانند اتاق تاریک با دادن فرصت به کودک و با ایحاد رابطه درست ، فرصت درک مسایل کودک را برای خود یعنی والدین ایحاد کرد و با به کاربستن اصول درست تربیت از مثلث سازی های بی مورد و مخل پرهیز کرد و فرصتهای درست ارتباط با دیگران را از کودک در درون و بیرون خانواده دریغ نکرد.
اما حجازی به راحتی در اتاق تاریک قضاوت می کند. هرچند که او در پی فرصت گرفتن از خانواده برای تربیت فرزندان است و با پیش کشیدن منطق اتاق تاریک و به پشتوانه دانش روانشناسی والدین را دعوت به صبر و درایت و درک شرایط و فهم رفتار کودک می کند و با اتخاذ موضع منطقی خوب پیش می رود اما با قرار دادن خانواده در خانه شیشه ای بر روی پرده سینما آن را در معرض قضاوت خودش قرار می دهد. قضاوت او از زبان مژده دختر همسایه بیان می شود.قضاوت مژده سوار برپشیمانی حاصل از سوء ظن بی جا به او، ذهن مخاطب را نشانه می رود. مژده به رو بازی کردن خودش افتخار می کند. او تلاش دیگران را که اشتباهات خودشان را می پوشانند نفاق آلود می داند و تلاش می کند با مزیت اعتراف در تلاشی شالوده شکنانه رفتار غیر متعارف و خلاف ارزشهای حاکم را که از اوسر می زند را متعارف جلوه دهد و آن را از تیررس کنترل اجتماعی خارج کند.
[1] مثلت سازی، یک مفهوم مهم در رونشناسی کودک و همین طور ارتباطات فردی و روانشسناسی گروهی است. در مرحله تولد بچه خانواده از سیستم دوتایی باید به یک سیستم مثلثی یا سه تایی تبدیل شود. اما به شکل مشخص تر و عمومی تر، مثلث سازی به وضعیتی گفته می شود که در ان یک شخص ، به شکل مستقیم وارد رابطه با فرد مقابل خود نمی شود بلکه به شکل غیر مستقیم و از طریق یک فرد دیگر این کار را انجام می دهد. برای مطالعه بیشتر می توانید به این مطلب مراجعه کنید: eight concepts in triangulation