هزارپا آخرین ساخته ابوالحسن داوودی در
مقام کارگردان است. فیلمی در ژانر کمدی آن هم با حال و هوای کمدی های این روزهای
کشور. ژانری که هر از چند گاهی داوودی را به سمت و سوی خودش میکشد و مقاومت او را
در مقابل وسوسه های تجارتی ترین نوع سینما در ایران یعنی کمدی میشکند تا باز هم
داوودی نماینده ای از هر آنچه کلیشه های سینمای کمدی روز است را در یک فیلم جمع
کند و یک دایرکتوری کامل و البته قابل دیدن از سینمای کمدی مرسوم آن روزگار باشد.
بدون شک اگر سالهای سال بعد یک نفر بخواهد
بداند در کمدی این روزهای کشور چه اتفاقی جریان داشته میتواند هزارپا را ببیند تا
هرآنچه پتانسیل طنز سینمای کمدی این روزهای کشور است را یک جا تماشا کند.
روزی بود که در سینمای تجاری کشور یک دختر
جوان و یک پسر جوان و یک موتور کورسی احتیاج بود تا جوانان از عشق بسرایند و تهیه
کنندگان فیلم هایشان بفروشد. در آن روزها داوودی نان عشق موتور ۱۰۰۰ را به همین
صراحت ساخت. این روزها در سینمای تجاری کشور یک رضا عطاران در زمان انقلاب و کمی
لودگی به همراه یک خروار دیالوگ های جنسی و تمسخرآمیز احتیاج است تا مردم سراپا غم
و اندوه و گرفتاری بخندند و تهیه کنندگان فیلم هایشان بفروشد. در این روزها داوودی
هزارپا را به همین صراحت ساخت.
هزارپا داستان دو کیف قاپ و ساقی مشروبات
الکلی به نام رضا (با بازی رضا عطاران) و منصور (با بازی جواد عزتی) است که در
اوضاع و جریانات انقلابی دچار یک تضاد پررنگ با جامعه هستند. در یکی از کیف قاپی
ها کیف اسناد یک باند خلافکار بسیار خطرناک را میدزدند و از جانب آنها تحت تعقیب
قرار میگیرند. از طرفی رضا که قصد ازدواج با یک دختر پولدار به نام الهام عباسی
(با بازی سارا بهرامی) را دارد وقتی متوجه میشود الهام نذر کرده با یک جانباز
ازدواج کند از معلولیتش سوء استفاده کرده تا خود را جای یک جانباز جا بزند. او در
آسایشگاه خود را جای رزمنده ای جا میزند و سازمان مجاهدین به دنبال اوست بنابراین
از طرفی باند تبهکاری و از سویی مجاهدین به دنبال او هستند و در یک مکان همه اینها
به هم برخورد میکنند.
هزارپا داستان کاملا قابل پیگیری و همچون
بسیاری از کمدی ها مبتنی بر اتفاق و حادثه دارد. حادثه های متعدد که کاراکتر اصلی
را به سمت و سوی ماجرایی خاص میبرد. داستانی اندازه ی یک فیلم سینمایی با داستانک
هایی پیرامون داستان اصلی که به جذابیت آن می افزاید.هزارپا برخلاف بسیاری از کمدی
های همانند خودش داستان کافی و نرمالی برای یک فیلم جذاب کمدی دارد و پایه و اساس
بسیاری از شوخی هایش در روند داستانی فیلم و در فضای حاصل از آن ایجاد
میشود.داستان جانبی دایی کامران (با بازی مهران احمدی) و مادر منصور (با بازی شهره
لرستانی) و شوخی هایش و پیکان جوانان گوجه ای به عنوان مهترین داستانک فیلم خوب و
جذاب پرداخت شده بود و تا پایان فیلم نیز شوخی های پینگ پونگی جالبی را رقم زد از
جمله دست به دست شدن دایی کامران بین خلافکاران و رابطه پنهانیش با مادر منصور و
در اوج آن از بین رفتن پیکان و شوخی نهایی دایی کامران و منصور در رابطه با پشت
قباله ازدواج انداختن پیکان.
کارگردانی
فیلم نیز در ایجاد فضا و شوخی های فراوان مبتنی بر فضا و کمدی موقعیت بسیار قابل
قبول است مخصوصا جاهایی که پای معلول رضا این فضا را ایجاد میکند. صحنه های اکشن
گاه و بیگاه فیلم نیز موید این سخن است و فیلم در داستان و کارگردانی نمره قابل
قبولی دریافت میکند.
اما
آنچیزی که موجب میشود هزارپا در نهایت فیلم خوبی نباشد در آن چیزی است که
دقیقا مشکل سینمای کمدی ماست و آن عدم وجود خلاقیت و پایه و اساس داستانی و فضای کمدی
است.
چطور میشود که در سینمای امریکا هر فیلم
کمدی یک داستان منحصر به فرد دارد که مخاطب را گاه در مواجه با چنین داستان هایی
متعجب میکند. این فیلم ها با هزینه های خیلی بالایی نیز ساخته نمیشوند اما یک ایده
داستانی یونیک و منحصر به فرد دارند. راجع به کاراکترهای متفاوتند و دنیایی متفتوت
از یکدیگر دارند. اما کافیست مقداری خلاقیت در یک فیلم ایرانی رخ دهد تا کپی کاری
های تم داستانی اتفاق بیفتد. مگر یک رضا عطاران در
بستر انقلاب و تغییرات جامعه و تضاد او با این فضا چقدر پتانسیل دارد که چند سال
است ما فقط چنین چیزی میبینیم؟! مگر جواد عزتی به عنوان یک پخمه در کنار یک پارنر
داناتر چقدر ظرفیت دارد که مدتهاست درحال تماشای آن هستیم ؟! تا کی میشود داستان
دختر پولدار پسر فقیر را به اشکال مختلف به خورد تماشاگر داد ؟! تا کی کارگردانان
ما همچون آقای داوودی میخواهند با “بکش پایین” ،”زده بالا” ،”بکش بیرون” ،”دست کن
تو جیبم بگیرش” و امثال چنین شوخی های جنسی کلامی بسیار سخیف و خجالت آور کمدی خود
را خنده دار کنند؟!
از دیگر مشکلات غیر قابل اغماض فیلم که
فقط از یک سینماگر مبتدی برمیاید میتوان به سکانس رانندگی عطاران با ترمز بریده و برخوردش
با مجاهدین اشاره کرد. اتفاقی که به یکباره فیلم را به یک کمدی تلوزیونی آیتمی
تبدیل کرد!!!!! یک تیراندازی و برخورد عجیب و غریب اکشن بسیار جدی اتفاق می افتد و
به یک دیالوگ بین رضا و منصور کات میخورد خب چه اتفاقی افتاد؟! ماشین چگونه ایستاد
؟! تیراندازی چطور پیگیری نشد!؟ماشین برای آسایشگاه بود و دود شد رفت هوا بدون هیچ
پیگیری ای ؟! در آسایشگاهی که لنگ تعدادی ویلچر است یک ماشین را دادند به رضا تا
برود دودش کند و حتی مخاطب نفهمد که چه اتفاقی افتاد. واقعا این اتفاق از این
عوامل فیلم بعید بود.
اما سخیف ترین ضد فرهنگی ترین مضمون
داستانی فیلم نامه نگاه فیلم به زنان است. جا دارد فعالین حقوق زنان که امروز خیلی
هم فعال شدند به این فیلم به صورت جدی اعتراض کنند. نگاه این فیلم به زنان به شدت
ضد زن و در مواردی اصلا غیر انسانی است. واقعا به عنوان یک مخاطب، به هیچ عنوان
وقتی کل مردان فیلم یک زن چاق را که مایل به ازدواج با همه ی مردان نیز هست را
مسخره میکنند نه تنها خنده ای و حس خوبی پیدا نخواهم کرد بلکه حسی کاملا متضاد را
تجربه میکنم. شخصیت الهام نیز با آنکه در ابتدا یک خانم دکتر آگاه و مقتدر نشان
میداد اما همچون شخصیت مدیر فیلم ورود آقایان ممنوع به یکباره ابله میشود و اعمال
آنچنان مسخره ای انجام میدهد که او را به کلی از روند فیلم جدا میکند. این اتفاق
در رابطه با کاراکتر الهام مقداری به بازی سارا بهرامی و قسمت عمده ی آن در
فیلمنامه است. نگاه فیلم به زن به هیچ عنوان در این فیلم نمایانگر ظرفیت وجوه کمدی
یک خانوم نیست و هزارپا در این زمینه نیز کاری فراتر از کپی از اشکال تیپیکال نگاه
به زن در فیلم های کمدی و حتی فیلمفارسی نمیکند.
در پایان باید گفت هزارپا نیز مثل دیگر
کمدی هایی با نام حیوانات از نامگذاری اش گرفته تا فضای داستانی اش تا طراحی
کاراکترهایش هیچ گونه خلاقیت ندارد و کپی دوباره فیلم هایی با چنین فضاهایی است.
ظرفیت چنین کمدی هایی به واقع به پایان رسیده است و عوامل فیلم باید بدانند ماهی
هایی که به دست می آورند فقط و فقط حاصل از گل آلود بودن آب اجتماعی است که در آن
زندگی میکنیم و میکنند.
در پس این اتفاقات همیشه یک نوع سوء
استفاده از فضای غم بار و سرتاسر مشکلات مردم و جوانان این سرزمین است که از طرفی
چاره ای نیست و آنقدر این فضا بسته است که گزینه های موجود فقط همین هاست و از
طرفی سینماگران هم مانند فروشندگان بنجل فروش از استقبال مخاطب به چنین چیزهای دست
به توجیه خود میزنند. در یک نگاه خوشبینانه امیدوارم ساخت چنین فیلم هایی برای
کارگردان و تهیه کننده محترم در حکم تامین مالی برای یک فیلم خوب بعدی باشد.
منبع: مووی مگ