فیلم نوشت فیلم نوشت

فرشاد مجاهدی
فرشاد مجاهدی

فرشاد مجاهدی

فرشاد مجاهدی

* خطر لو رفتن قصه *
  لاک قرمز یک فیلم اول است و در بخش نگاه نو جشنواره فجر پذیرفته شده بود.اگر این مساله را لحاظ کنیم و انتظارمان را تا حدی پایین آوریم،فیلم سر و شکل قابل قبول یا حتی قابل احترامی دارد.داستانش را تا حدودی یکدست روایت می کند، بازیگرانش کارشان را خوب انجام داده اند ، و لحظات جذاب و گاهی تکان دهنده دارد.در ادامه یادداشت، با همین نگاه سعی شده است بخش های مختلف فیلم نقد شود.
  فیلم از نظر سر و شکل بصری ظاهری مطلوب دارد. به خصوص دوربین که اکثرا نماهای زیبایی گرفته است، و تاکیدها و تمهیدات تکنیکی اش، در مقیاس یک فیلم داستانی جمع و جور، چشم نواز است. به عنوان مثال نگاه کنید به صحنه شهربازی و قابی که با زاویه رو به بالا دختر را که به چرخ و فلک نگاه می کند نمایش می دهد. تدوین تداومی هم ریتم تصاویر را با توجه به ریتم وقایع قصه حفظ کرده است.فیلم در لوکیشن های متنوعی از اتوبوس بی آر تی و بازار دستفروشان، تا بهزیستی و ترمینال غرب تصویر شده است و در هر لوکیشن قصه ای جذاب روایت می شود.،و استفاده صرفا دکوری و کارت پستالی نیست.گر چه به همین علت، تصویری که از جامعه می سازد، آشفته و دردناک است.
  موسیقی نصفه نیمه فیلم که در پایان هر سکانس اضافه می شد تا کمی فضا را تلطیف کند، تا حدودی قابل قبول است. اما ترانه پایانی آن قدر که شاید مد نظر کارگردان بوده، به کمک جمع بندی فیلم و حس و حالش نمی آید.سکانس پایان بندی و حرکت دوربین از دختر قصه به سمت دختری در روپوش مدرسه که پشت به ما می رود، گرچه در اشارات به پیام هایی که از مقایسه این دختر رنج کشیده قصه ما، و آن دختر مدرسه ای عادی حاصل می شود، موفق است، اما کاش دوربین می چرخید و با قابی از حرکت دخترک اصلی قصه با عروسک هایش، که در میان عابرین می آید و مصمم و امیدوار دستفروشی می کند، فیلم پایان می گرفت.
  بازی بازیگران فیلم در اکثر لحظات و با توجه به آن چه در قصه برایشان تعریف شده است، خوب و جذاب است.پانته آ پناهی ها در ادامه بازی های قدرتمندش، این بار در نقش مادری خانه دار و رنج دیده با زبانی تند و بی پروا، نمایشی با کیفیت داشته است.و اوج بازی اش در سکانسی است که در تیمارستان(؟)  روی تخت نشسته و ما چهره اش را می بینیم و مثل دخترش، دیگر از او ناامید می شویم.لحظه ای تکان دهنده که به خوبی تاثیرش را می گذرد.پردیس احمدیه در نقش اصلی فیلم، 7 سال کمتر از سن خودش ظاهر شده که با توجه به ظاهر کودکانه اش،کاملا باورپذیر عمل کرده است.او در تمام لحظات فیلم هست و لحظات عمدتا تلخ قصه را خوب اجرا کرده است.در مجموع و برخلاف انبوه مصائب اش،برون ریزی پرخاشگرایانه کمی دارد(غیر از جلوی بهزیستی) اکثرا معصومانه و مصمم می خواهد از دل مشکلات متعدد گذر کند و ناامید نشود.مسعود کرامتی هم در نقش مکملی شیرین، نقش عموی پیر قصه را به یاد ماندنی کار کرده است و به هر سکانسی که هست گرما بخشیده.
  مشکل بزرگ فیلم اما در خود قصه و حجم حوادثش، و نحوه توالی شان است.فیلم نامه ای که در آن به نظر می آید به خیلی از مشکلات ناگهانی فکر شده تا به داستان وارد شود.حوادثی که هر کدام در صورت پرداخت مناسب،کشش تبدیل شدن به یک فیلم نامه کامل را دارند، در این فیلم ناگهان بروز می یابند و عمدتا یا رها می شوند،یا سرسری و با دل خوشی کاذب حل می شوند.
باورش سخت است، اما سیاهه بلایایی که بر سر دختر می ریزد به شرح زیر است:
پدر معتاد، قرض 8 میلیونی پدر از صاحب خانه،مادر بی سواد و خانه دار، مرگ ناگهانی پدر، بیکار بودن مادر، در این شرایط اسفناک،داشتن خواهر و برادر کوچکتر و چهارمین بچه ای که در راه است، سقط جنین، اراک و پسرخاله ای 20 سال بزرگ تر که قصد ازدواج با دختر را دارد(؟)، عمویی پیر و تنها در شهربازی ، دستفروشی در اتوبوس و پیاده رو، مواد مخدر جا مانده از پدر در عروسک هایی که دختر می فروشد، به مدت یک هفته! بازداشت شدن، دیوانه شدن مادر و انتقالش به تیمارستان، انتقال خواهر و برادر کوچکتر به بهزیستی و ...
این که در فیلم چه قدر قصه بگوییم فی النفسه مهم نیست. می شود قصه ای اندک و سرراست را استادانه تصویر کرد مثل "رزتا" ساخته برادران داردن یا "فیل" اثر گاس ون سنت. یا می شود فیلم نامه ای پر حادثه اما قوی را با قبول سختی، به فیلمی بزرگ تبدیل کرد که مثال زیاد است، از جمله اینسپشن.
 اما در "لاک قرمز" حجم حوادث نه فقط زیاد است، که توالی و علیت رخداد و تداوم شان باورپذیر نیست.حوادثی که به خودی خود بزرگ هستند( مثلا پلیس دختر را با مواد مخدر دستگیر کرده است)اما بعد از لحظه ای که نویسنده تصمیم گرفته آنها را حل شده بداند،رها می شوند و ما به سمت فاجعه بعدی هل داده می شویم(پلیس به عروسک های دیگر در خانه کار ندارد و دختر را ول می کند، چون حالا مادر فرار کرده و بچه را بهزیستی برده است.)
سوالات زیادی می شود پرسید که بی جواب می مانند.چرا صاحبخانه حاضر شده به مرد معتاد و بیکار خانه قرضی بزرگ بدهد، آن هم بدون اطلاع دادن به همسر مرد. و اگر خیرخواه است، چرا 20 روز بعد مرگ مرد، سر خانواده بی نوای او خراب می شود؟عمو در فیلم نیست، مگر لحظاتی یاد نویسنده آمده که می توان او را احضار کرد، حضورش مثل شهاب است،می آید و می رود بدون آنکه تداومی در پیشبرد قصه ای به این شلوغی داشته باشد.بچه چهارم دیگر چرا به قصه اضافه ضد ناگهان؟و زنی که سه بچه زایمان کرده، این قدر دیر متوجه نوزاد در شکمش می شود؟
این سوالات می تواند ادامه یابد و سیاهه طولانی بسازد.کاش روی چفت و بست های فیلم نامه بیشتر کار می شد، کمی از شلوغی قصه و حجم فجایعی که بر سر دختر می آید،کاسته می شد،تا در کنار اجرای خوب کارگردان و تیمش، از فیلمی قابل دفاع تر، لذت می بردیم.
خود لاک قرمز در فیلم کارکرد جالبی دارد و گرچه می شود به نمایشش ایراداتی گرفت، اما در تناسبی نسبتا خوب با عنوان فیلم و قصه قرار می گیرد.
پایان بندی فیلم هم با توجه به همان انبوه حوادث، با خوشبینی زیادی همراه است.یک دختر نوجوان چگونه می تواند خرج خودش و خواهر و برادر کوچک ترش را درآورد؟با دستفروشی؟با همان چند عروسک؟بعد فروختن شان چه؟کجا مسکن شان باشد؟اجاره خانه از کجا تهیه شود؟عمو که پولی ندارد.کس دیگری را هم ندارند. مجبور می شوند برگردند اراک؟؟بهزیستی چطور قبول کرد بچه ها را تحویل دختر 16 ساله دهد و بعدا که برای بازرسی برود،چطور راضی می شود کودکان پیش خواهرشان در این وضعیت بمانند؟و...که به نظر می آید خود خالق فیلم هم تسلیم بار حوادث قصه شده و فقط خواسته یک پایانی برایش سر هم کند.
حمید نعمت اله در مصاحبه در زمان اکران آرایش غلیظ گفته بود یک فیلمساز جوان برای قدم اولش نیازی نیست قصه ای عظیم،شلوغ،پرشخصیت یا پرمحتوا و پیام را بسازد.مهم سر و شکل فیلم و ساختار روایی و تکنیکی اش است.در مورد لاک قرمز،فیلم سر و شکل مطلوبی دارد، اما کاش با قصه ای کم حادثه تر ولی باورپذیر تر رو به رو می بودیم.



منبع :salamcinama.ir

----- 0 0
کاوه قادری
کاوه قادری

کاوه قادری

«لاک قرمز» به عنوان نخستین اثر سیدجمال سیدحاتمی را از منظر رعایت صحیح چیدمان و لوازم داستانی و قواعد و مناسبات سبک اش، شاید بتوان حتی بهترین فیلم سال سینمایی 94-95 سینمای ایران دانست.
دانیال حسینی
دانیال حسینی

دانیال حسینی

به خلاصه داستان فیلم که نگاهی بیندازیم با مضمون تازه و چشم‌گیری روبه‌رو نمی‌شویم.
Powered by TayaCMS