فیلم نوشت فیلم نوشت

خشکسالی و دروغ | افشین علیار
خشکسالی و دروغ | افشین علیار

خشکسالی و دروغ | افشین علیار

فیلم با مخاطب می‌تواند ارتباط تنگاتنگی برقرار کند دیدن فیلمی که قصه‌یی برای تعریف کردن داشته باشد همیشه برای مخاطب لذت برانگیز بوده است.

مقاله

نویسنده افشین علیار
خشکسالی و دروغ | افشین علیار

مهم ترین امتیاز فیلم خشکسالی و دروغ قصۀ درست تعریف کردن است، از همین جهت فیلم با مخاطب می تواند ارتباط تنگاتنگی برقرار کند دیدن فیلمی که قصه یی برای تعریف کردن داشته باشد همیشه برای مخاطب لذت برانگیز بوده است و حالا شیوۀ روایت و نوع قصه گویی را هم به آن اضافه کنید که از مهم ترین ارکان یک فیلم موفق است. پدرام علیزاده فیلمنامه خوب و سختی را برای ساخت فیلمش انتخاب کرده است چرا که خشکسالی و دروغ با اینکه قصۀ جذابی دارد اما شاید تکراری  باشد به همین دلیل نوع روایت و پیشبردن خط درام در این فیلم مشکل به نظر می رسد . فیلمنامه را محمد یعقوبی نوشته است که قبل از این نمایشی را با همین عنوان و موضوع در سال ۸۸ به روی صحنه برده است، محمد یعقوبی به عنوان نویسندۀ این فیلم به درستی توانسته است که فضای نمایشی را به تصویر تبدیل کند از سوی دیگر اگر به میزان سن های پدرام علیزاده توجه کنیم، متوجۀ مختصات ساختار نمایشی فیلم می شویم به این دلیل که تمامی سکانس های داخلی و روابط میان آدم ها از سکانس اول الی آخر جنبۀ نمایشی دارند که این امر به هیچ وجه به کلیت فیلم خدشه وارد نکرده است .

موضوع خشکسالی و دروغ از یک بحران کوچک زن و شوهری آغاز می شود و به یک بحران جدی  تبدیل می شود طرح کلی فیلم و قصۀ که در فیلم شاهد آن هستیم دور از ذهن نیست چه بسا فیلمساز به دنبال موضوع روز جامعه رفته است تاثیر دروغ در روابط خانواده و کنش های بین آدم ها ی فیلم در برابر شنیدن دروغ و واکنش های عجیب آدم ها و بوجود آمدن شک که باعث ویرانی رابطه ها می شود کلیت فیلم خشکسالی و دروغ را شکل می دهد، از همین حیث وقتی فیلم قصۀ سرراستی را روایت می کند مخاطب هم با آن همراه می شود . آغاز فیلم و نوع روایت داستان اگر چه در چند سکانس کمی آشفته به نظر می رسد، اما همین روایت باعث می شود شخصیت ها و روابط هایشان شکل بگیرند. این فیلم می توانست با یک فرم و روایت خطی مرسوم به درام شکل بدهد اما همین که نویسنده و فیلمساز از کلیشه عبور کرده اند تا به یک ساختار منسجم برسند باعث متفاوت بودن این فیلم شده است .

شاید به نظر برسد که تِم این فیلم می تواست به طور خطی طی شود و به گره گشایی اصلی برسد اما هوشمندی یعقوبی و علیزاده در بیان موضوع باعث شده است این فیلم از کلیشه شدن در خیانت فاصله بگیرد و به روانشناسی فردی شخصیت ها برسد، به عنوان مثال فلاش بکی که در آغاز فیلم رخ می دهد باعث می شود ما دعوای اولیه ی میان امید و آلا را متوجه شویم، فیلم در همین فلاش بک می ماند که ما به عنوان مخاطب درگیری های میان میترا و امید را هم ببینیم و این کمک بسزایی به خط روایی فیلم کرده است چرا که در فیلم خشکسالی و دروغ هیچ چیز در هالۀ از ابهام نمی ماند اگر که می بینیم امید در زمانی که زن دارد و با آلا ارتباط برقرار می کند مطمئنا دلیل دارد، از سوی دیگر شخصیت افشین با اینکه تاثیری در روند اصلی ندارد که اگر این شخصیت مجهول می بود اتفاقی برای کلیت فیلم نمی افتاد اما افشین نیروی محرکی است برای چرخه ی درام ، فیلم دیالوگ محور است از این نظر جنبه ی نمایشی هم به خود گرفته است رد و بدل شدن دیالوگ میان آرش و آلا یا میترا و امید به مخاطب کمک می کند که اتمسفر جهان قصه را به خوبی درک کند، اما خشکسالی و دروغ همانند یک چالش انسان شناسی است آیا میترا واقعا امید را دوست دارد؟ اگر واقعا به امید عشق می ورزد پس شک و سوظن های او نسبت به امید خلاف عرف زناشویی است؟ یا اینکه او با بیماری ترس ازتنهایی مواجه است ؟

بهتر می بود کمی عقب تر می رفتیم تا نحوۀ آشنایی امید و میترا را هم می دیدم آن وقت بهتر می شد میترا را درک کرد چرا که امید به عنوان یک انسان موجه با تمامی ناملایمتی های بچه گانه ی میترا کنار می آید و به نظر می آید او از داشتن چنین همسری احساس رضایت می کند اما با آمدن آلا به قصه امید دچار دوگانگی شخصیتی می شود و میان میترا و آلا نمی داند کدام را انتخاب کند. گره درام در همین جا بوجود می آید که امید به عنوان یک فرد تحصیل کرده که به کار وکالت مشغول است میان انتخاب کردن می ماند، شخصیت امید به شدت پیچیده است؛ زمانی که با آرش درد دل می کند تبدیل به یک انسان مفلوک می شود که نمی داند راه درست کدام است(به مختصات شخصیتی امید در بعضی از نماها بدلیل شوخی و طنزهای خفیف کلامی یا موقعیتی خدشه وارد شده است این در نمایش شاید فاصله گذاری به حساب بیاید اما در سینما باعث بی ثباتی شخصیتی می شود)  از سوی دیگر در قرینه با همین سکانس وقتی میترا به خانۀ آرش می رود زمان به سرعت می گذرد، در آن زمان به جایی که آرش عکس نامزدش را به میترا نشان بدهد فرصت مناسبی بود که میترا از شخصیت امید حرف هایی بزند که گره درام کمی محکم تر شود اما آن سکانس زود تمام می شود، میترا انسان ضد عشقی نیست با اینکه روحیات عجیب و بچه گانه یی دارد اما حتما در گذشته ضربۀ عاطفی خورده است که می ترسد امید را از دست بدهد به طور مثال به یاد آوردید که دوست میترا یک خانم مطلقه است حرف های دوستش تاثیر منفی بر افکار او می گذارد، اما در فیلم خشکسالی و دروغ، دروغ باعث زوال و از هم پاشیدگی یک خانواده می شود و بحرانی که برای زندگی امید و میترا پیش می آید باعث یک جدایی و به دنیا آمدن یک بچۀ می شود که از داشتن پدر محروم است( اگر چه در قانون طلاق زن اگر باردار یا مشکوک به بارداری باشد صیغه طلاق جاری نمی شود ، که معلوم نیست میترا حاملگی اش را چگونه از امید پنهان کرده بود) درام در خشکسالی و دروغ به خوبی قوام پیدا می کند اما در سکانسی که میترا می خواهد عقده گشایی کند نوع میزان سن و جایگاه شخصیت ها، و نوع دیالوگ گویی میترا نمایشی و غیرقابل باور به نظر می رسد،

بهتر می بود که میترا بدون استفاده از مشروبات الکلی در صحت کامل دیالوگ هایش را می گفت آن وقت برای مخاطب سینما ملموس تر به نظر می رسید از سوی دیگر بعد از همین سکانس نوع مواجه شدن آرش با آلا سرد و مصنوعی به نظر می رسد هر چند که با شناختی که از آرش در فیلم پیدا می کنیم او انسان موجه و منطقی است اما او در مقابل کار ناشایست خواهرش واکنشی نشان نمی دهد از سوی دیگر رابطه امید و آلا با ارجاعات به مسائل قدیمی شکل می گیرد و فیلم به طور واضح شکل گیری رابطه ی این دوشخصیت را به مخاطب نشان نمی دهد به غیر از خاموش سیگار کشیدن آلا که دلیل منطقی و محکمی برای رابطۀ آلا و امید نیست.

مهم ترین شخصیت خشکسالی و دروغ آرش است، او می داند که آدم ازدواج و تعهد نیست برای همین در سکانس آخر می گوید می خواهد مجرد بماند یعنی آرش به عنوان یک انسان متمدن می داند که روحیاتش برای ازدوج مناسب نیست به همین دلیل هم تن به این کار نمی دهد، مشکل اساسی امید بلد نبودن ایجاد رابطه با میترا و آلا است امید دچار تعلیق شخصیتی ست و نمی تواند آدمی که با او خوشبخت می شود را پیدا کند به همین جهت میترا و آلا قربانی بی ثباتی امید می شوند با اینکه نام شخصیت مرد ما امید است اما روند شکل گیری این آدم ناامیدانه است و هرکسی که بخواهد با او زندگی کند دچار بحران های پیچیده می شود شاید دلیل سوظن و شک های میترا و حرکات بچه گانه اش به دلیل وجود امید بوده است.  پدرام علیزاده پایان فیلمش را نمی بندد آلا خواب است و امید از طریق فیسبوک مشغول چت کردن با میترا ست این نشان می دهد که از امید بعید نیست که به رابطۀ قبلی اش بازگردد و دروغ ها و پنهان کاری های کوچک تبدیل به یک بحران پیچیده تر شود و همین باعث شود که آلا هم حاضر نباشد با همچین مردی مثل امید زندگی کند.

خشکسالی و دروغ مخاطب پسند است و فیلم فارغ از هرنگاه روشنفکرانه و به دور از تفکر به افراد متوسط جامعه می پردازد ، نوع روایت غیر خطی قصه باعث شده مخاطب با فیلم همراه شود چرا که خشکسالی و دروغ با اطلاعات درستی به جلو می رود که مطمئنا این به دلیل فیلمنامه درست و استاندارد محمد یعقوبی است که می داند چگونه باید شخصیت ها را معرفی کند و اوج و فرود های فیلم را برای کارگردان و مخاطبش مشخص کند ، پدرام علیزاده هم با وجود سخت بودن فیلمنامه توانسته به خوبی فیلمی برای مخاطب خاص و عام سینما بسازد فیلمی دکوپاژ شده و میزان سن های منظم و انتخاب درست بازیگران که مهمترین آن ها محمدرضا گلزار است که توانسته بازی کنترل شده یی را در این فیلم ایفا کند علی سرابی و آیدا کیخایی در نمایش خشکسالی و دروغ هم در همین نقش ها خوش درخشیدند در این فیلم هم نشان دادند که فرمت سینما را به خوبی می شناسند و توانسته اند نقش های امید و میترا را بدون اغراق تئاتری بازی کنند. 



منبع :salamcinama.ir





----- 0 0
خشکسالی و دروغ | پویان عسگری
خشکسالی و دروغ | پویان عسگری

خشکسالی و دروغ | پویان عسگری

لذت اصلی هنگام تماشای فیلم، وقتی است که تماشاگر به لحن دیریاب کمدی فیلم خو بگیرد و از دریچه آن به دنیای غرق در دروغ بنگرد.
خشکسالی و دروغ | یاسمن خلیلی فرد
خشکسالی و دروغ | یاسمن خلیلی فرد

خشکسالی و دروغ | یاسمن خلیلی فرد

فیلمنامه‌ای که شاید با پرداخت بهتر می‌توانست به یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در این آشفته بازار فقدان فیلم بدیع و نوآورانه بدل شود.
Powered by TayaCMS