4 خرداد 1397, 15:8
لطفاً «به وقت شام» را با هیچ اثری از حاتمیکیا مقایسه نکنید. این خواهش را باید از کسانی داشت که در هر فیلمی از حاتمیکیا دنبال «آژانس» میگردند تا حاجکاظم و سلحشور دیگری برایشان زنده شود. در حالی که حاتمیکیا فرزند زمانه خویش است و در هر عصری دغدغههایش در فیلمهای او بازنمود دارد. اگر «چ» پیش آمد، بحث، بحث اعتدال و انقلاب و مذاکره بود. اگر «بادیگارد» ساخته شد، حرف شخصیت نظام و کدرکنندههای داخلیاش بود. به وقت شام اتفاقاً ممزوجی از همه دغدغههای قبلی حاتمیکیا است که با زبانی متفاوت برای «مردم» روایت شده است. روایتی بینالمللی که دغدغهاش حتی در «خاکستر سبز» هم دیده نمیشود. عامه مردم وقتی فیلم میبینند ذهنشان بیشتر از دیالوگها دنبال «قصه» میرود، زبان «تصویر» بینالمللی است و حرف اگر بخواهد جریان پیدا کند این تصویر و قصه است که باید فیلم را پیش ببرد. از این رو است که حاتمیکیا برخلاف مشی پیشین خود بیش از دیالوگهای آتشین، قصه را دنبال میکند. «علی» آقازادهای است که شبیه پدر فکر نمیکند. او سوریه را آنقدرها هم مهم و بزرگ نمیبیند. عربی نمیداند و انگلیسی حرف میزند و چقدر شبیه نقش گلشیفته فراهانی در «به نام پدر» است، وقتی در مجادله با پدر سهم خود از جنگ را میخواهد. سهم فرزند یک رزمنده که پدرش یا در جنگ ایران و عراق بوده یا بوسنی یا سوریه و او در این دوری پدر هیچ نقش و تقصیری نداشته است اما دست زمان علی را دگرگون میکند و از او حماسه میسازد. حاتمیکیا کماکان «شخصیتهای دهه 90» را به رخ میکشد. هرچند مراد و الگوی این شخصیتها هنوز از دل جنگ برمیخیزند و زندگیشان با نبرد به همآمیخته. «رئالیسم شخصیت»های حاتمیکیا در به وقت شام اندکی متفاوت است. او همواره نمایندهای از جانب خودش در فیلم دارد (شهید چمران در «چ»، حیدر در «بادیگارد» و حاجیونس در «به وقت شام» و...) و برای سایر شخصیتها هویت مجزایی تعریف میکند. هویتهایی که درواقع هر کدام بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند اما او در به وقت شام کاراکترهایی را طراحی کرده که حتی آنها را به چشم ندیده و تعاملی نداشته. داعشی چیزی نیست که بتوان آن را در هر جایی پیدا کرد؛ با این وجود در این فیلم جامعهشناسی انواع گروههای تکفیری بسیار پسندیده و مناسب تحلیل شده است. اینکه اروپاییها چگونه از «نیهیلیسم» برای خودکشی زیباتری به سوریه آمدهاند. تفاوت چچنیها با گروههای تکفیری طایفهای، جهادیها با تبلیغاتیها، داعش با النصره. اینکه برخیشان حداقل به ظواهر پایبندند و قائل به مذاکره اما برخی دیگر هیچ ظاهری از اسلام هم رعایت نمیکنند و تنها نام خدا روی پیشانیشان مهر شده است.