فیلم نوشت فیلم نوشت

ساده و بی‎ادعا ; نگاهی به فیلم خجالت نکش
ساده و بی‎ادعا ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

ساده و بی‎ادعا ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش ساخته رضا مقصودی فیلمی بدون تظاهرات روشنفکری و بدون ادعاست. فیلمی ساده و بی‎پیرایه که از ابتدا تا به انتهای فیلم فضاهای پر از کنش و زنده‌ای پشت سر هم ردیف می‌شوند و برای مخاطب لحظاتی شاد و خنده‌آوری را فراهم می‎کنند.

مقاله

نویسنده مصطفی مرشد لو
ساده و بی‎ادعا ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش ساخته رضا مقصودی فیلمی بدون تظاهرات روشنفکری و بدون ادعاست. فیلمی ساده و بی‌پیرایه که  از ابتدا تا به انتهای فیلم فضاهای پر از کنش و زنده‌ای پشت سر هم ردیف می‌شوند و برای مخاطب لحظاتی شاد و خنده‌آوری را فراهم می‌کنند.

بستر اصلی فیلم بازخوانی سیاست‌ها و تغییر سیاست‌های مکرر تصمیم‌گیران کلان مملکت است که در قالب سیاست کنترل موالید در دهه هفتاد و سیاست حمایت از ازدیاد نسل در اوخر دهه 80 روایت می‌شود.

فیلم از این حیث نقد اجتماعی قابل تاملی است که تصمیم سازی‌های لحظه‌ای مسوولان را به نقد می‌کشد و عوارض این تغییر مواضع سیاسی و اجتماعی را بر زندگی مردم عادی و بیشتر تاثیر پذیرِ جامعه، نشان می‌دهد. در این بستر روایی می‌توان فیلم را نقدی بر عدم ثبات در سیاست‌گذاری‌های کلان در سطح ملی تلقی کرد که می‌کوشد در قالبی طنزآمیز عوارض چنین سیاست‌هایی را به نقد کشیده و در یک حوزه خاص، مثل کنترل یا عدم کنترل موالید، ذهنیت مخاطبان را به داوری در این خصوص فرابخواند. هر چند که پیام اصلی فیلم، با توجه به سکانس‌های آخر، دفاع از سیاست‌های جمعیتی جدید است و در بستر حوادث مربوط به یافتن نوزاد گم شده ، فرصتی برای ترویج گسترش نسل و فرزند آوری می یابد و از آن به خوبی استفاده می کند.

یکی دیگر از انتقاد قابل تامل فیلم به فرهنگ عمومی جوامع و ذهنیت‌های سنتی‌تر، تصمیم‌گیری‌های خودسرانه شخصیت اصلی فیلم بدون مشورت و جلب نظر مثبت همسرش است. در دو سکانس از فیلم که مرد تصمیم می‌گیرد  وازکتومی کند و یا در سکانس دیگری که تصمیم می‌گیرد با عمل جراحی توان باروری خود را ترمیم نماید، دیالوگ معناداری بین او و دکتر متصدی این کار رد و بدل می‌شود که بر مدار نظر همسر این مرد می‌چرخد و دکتر از مرد درباره موافقت یا مخالفت همسرش سوال می‌کند و در هر دو مورد مرد از طرف همسرش و بدون پرسیدن نظر او، خودسرانه، از جانب او تصمیم می‌گیرد و اظهار نظر می‌کند. هرچند که چنین نقدی امکان پرورش بیشتری داشت و می‌توانست به کانون معناسازی دیگری درطول فیلم منتهی شود اما سینماگر به هر دلیل از کنار این مساله رد می‌شود و به خاطر تمهیدات ریتمی فیلم، تمرکز اصلی را بر تم جستجوی نوزاد گمشده قرار می‌دهد.



فیلم تم الاهیاتی زیبایی هم دارد که حول مفهوم نعمت بودن نوزاد قوام می‌گیرد. در سکانسی که اهالی ده کنار مسجد ده جمع می‌شوند تا نوزاد گمشده را پیدا کنند مادر نوزاد سخنان کوتاهی بیان می‌کند و در طی آن با اذعان به اینکه نعمت خدا را قدر ندانسته است به خطای خود اقرار می‌کند و در پی آن کودک خود را که توسط فرد دیگری پیدا و به مامورین انتظامی تحویل شده است، باز می‌یابد. مفهومی دیرینه و کهن در فرهنگ دینی که اقرار به خطا و توبه از آن را بستر جریان یافتن دوباره رحمت خدا معرفی می‌کند، در قالب بازگشتن نوزاد به آغوش مادر، در این سکانس تبلور می‌یابد و از این حیث فیلم بدون تقلا یا حشو و زواید خاصی مفهوم الاهیاتی توبه و جریان یافتن دیگرباره فیض الاهی را بازنمایی می‌کند.

نکته درخور تامل دیگر فیلم برگزیدن یک روستا یا قصبه کوچک برای روایت ماجرا است. در سال‌های اخیر کمتر اثری میتوان سراغ گرفت که بستر روایت فیلم را شهرهای بزرگ قرار نداده باشد و یا اگر نقطه‌ای حاشیه‌ای یا روستایی هم به عنوان لوکیشن فیلم در نظر گرفته شده این مکان مرده و پر از چالش‌ها وسختی‌های طاقت فرسایی است که در مخاطب نه تنها شوق و ذوقی برای دیدن باقی نمی‌گذارد بلکه در او دلزدگی نسبت به چنین مکان‌هایی به عنوان جایی برای زیستن ایجاد می‌کند. اما در این میان فیلم خجالت نکش نه تنها چنین برخوردی با روستا و نقاط حاشیه‌ای به عنوان محل زیستن، ندارد بلکه با ارائه تصویری زنده و پر از جنب و جوش و سرشار از رفاقت و همدلی میان اهالی روستا، تصویر شکل گرفته سنتی را می‌شکند و به مخاطب نشان می‌دهد که اتفاقا این مناطق حاشیه‌ای چه بستر پاک و سالمی برای زیستن جمعی است و مردم این مناطق با تمام سادگی و بی‌پیرایگی‌اشان چقدر سرشار از حس زندگی کردن هستند و در برابر ناملایمات و سختی‌ها پشت هم بوده و به هم کمک و مدد می‌رسانند.

با تمام این احوال، فیلم فارغ از ایراد نیست و در پرداخت روایت آنچنان که باید بی نقص نمی‌نماید. گم شدن نوزاد و تاکید زیاد بر جا به جا شدن او و سرآخر در رودخانه افتادنش تا حد زیادی اغراق آمیز است و در بستر  فیلم با روایت ساده و روان آن در تضاد قرار می‌گیرند و گاه به کسالت باری و حوصله سر بری می‌رسند در حالیکه سینماگر می‌توانست در عوض تمرکز بیش از حد به این مقوله فرمی و صوری تاکیدها و تمرکزهای فیلم را به مفاهیم دیگری نیز تسری دهد و فیلم را از صرف یک طنز معطوف به جستن یک گمشده، به محفلی برای نقد بسیاری از خرده فرهنگ‌های ناموجه موجود در جوامع سنتی‌تر نیز تبدیل کند. برای نمونه مقوله نادیده انگاری زن و نظر او در شکل‌گیری تصمیم‌های مهم و یا عدم ثبات مدیریتی در سیاست‌گذاری‌های کلان کشور هر کدام به نوبه خود می‌توانستند محمل قابل تاملی در روایت داستان پیدا کنند و فیلم را از وضعیت فعلی بسیار فراتر ببرند ولی فیلمساز ترجیح داده است از کنار این مقوله‌های حساس با اشاره‌هایی کوتاه بگذرد و داوری در خصوص این مسایل را به ذهن مخاطب حواله دهد.

نکته دیگری که شاید بتوان به عنوان یک خرده‌گیری بر فیلم مورد اشاره قرار داد تمرکز بسیار کم بر مقوله همبستگی مردم روستا و مشارکت جمعی آنها است. در طول فیلم روستایی که تصویر می‌شود چندان تجسم یک روستا با مفهوم معهود ذهنی ما نیست. اصولا روستاها با مشخصات سنتی آن توام با روابط گسترده فامیلی و هم‌خونی است و مردم همه با هم قرابت و خویشی دارند و گستردگی روابط بسیار بیشتر از جوامع بزرگ و پیچیده شهری است. از این حیث فیلم نتوانسته بستر روستایی فیلم را به خوبی بازتولید کند و یک فیلم شهری در یک بستر ظاهرا روستایی باقی مانده است. به طور نمونه مدت زمان بسیار زیادی از فیلم در فضای خانه شخصی شخصیت اول زن و مرد فیلم می‌گذرد و جز در چند نمای، محدود این زن و شوهر در فضای جمعی روستا مشاهده نمی‌شوند.

با تمام این احوال فیلم خجالت نکش، فیلم قابل دفاعی است. فضای شاد فیلم و شوخی‌های گاه و بیگاه آن و بازی خوب مهرانفر مخاطب را نه تنها دلزده نمی‌کند بلکه او را برای تعقیب داستان فیلم تا به آخر همراه می‌کند و موضوع‌های قابل بحثی را برای داوری فرا روی او قرار می‌دهد و از یک فیلم صرف طنز بسیار فراتر می‌رود.









----- 0 0
اتاق تاریک در خانه شیشه ای
اتاق تاریک در خانه شیشه ای

اتاق تاریک در خانه شیشه ای

اساسا سینمای ایران در خلق داستان و موقعیت های دراماتیک ضعف ساختاری دارد. یکی از عوامل آن را می توان عدم بهره مندی از اصول و مفاهیم روانشناختانه در خلق و پرداخت شخصیت دانست. بگذریم که استفاده از این مباحث علمی نقش سینمایی مثل هالیوود را در آموزش مسایل فرهنگی و تربیتی جامعه صد چندان کرده است.
استخوانهای دوست داشتنی ; نگاهی به فیلم سرو زیر آب
استخوانهای دوست داشتنی ; نگاهی به فیلم سرو زیر آب

استخوانهای دوست داشتنی ; نگاهی به فیلم سرو زیر آب

فیلم سرو زیر آب ، چهارمین اثری است که محمدرضا باشه آهنگربا موضوع تفحص و معراج شهدا می سازد . این جریان با فیلم فرزند خاک آغاز شد و در اشکال گوناگون خود در فیلم بیداری رویاها، ملکه و سرو زیر آب ادامه یافته است. این فیلم همچنین پایان همکاری محمدرضا گوهری فیلم نامه نویس سرشناس سینمای ایران ، با باشه آهنگر است .
Powered by TayaCMS