فیلم نوشت فیلم نوشت

من جنگ را زیسته ام...
من جنگ را زیسته ام...

من جنگ را زیسته ام...

فیلمی که قرار است ما را با خود درگیر جنگ کند، درگیر عشق، درگیر نفرت، درگیر زندگی

مقاله

نویسنده مسعود شعبانی
من جنگ را زیسته ام...

فیلمی که قرار است ما را با خود درگیر جنگ کند، درگیر عشق، درگیر نفرت، درگیر زندگی

به تماشای یکی دیگر از فیلم های ژانر دفاع مقدس می نشینی،حافظه سینمایی مخاطبی که جنگ را ندیده و آن را لمس نکرده میگوید این فیلم هم باید همان نشانه های همیشگی را داشته باشد،همان قهرمان هایی با نیروهای فرازمینی، همان پیروزی های همیشگی، همان دشمن پرشمارِ احمق،همان...همان...همان همیشگی...اما بهرام توکلی ما را به دنیای دیگری می برد، دنیای ابوقریب. فیلمساز در این فیلم ما را با پسرک نوجوانی به نام علی(مهدی قربانی) آشنا می کند که شباهت زیادی به ما(مخاطبی که جنگ را ندیده و لمس نکرده) دارد، بعد از این آشنایی مختصر بین ما و "علی" فیلمساز با جادوی خود ذهن سیال ما را در کالبد علی وارد کارزار جنگ و تنگه ابوقریب می کند،انگار برای اولین بار هم که شده باید جنگ  را با پوست و استخوانمان لمس کنیم.چرا که ما همانند علی جنگ را بسان لحظه هیجان انگیزی که نیاز به ثبت و ضبط(عکاسی علی) دارد، می دیدیم. اما قرار است به همراه علی وارد دنیای غبارآلود جنگی شویم، ابتدا وارد منطقه ای قبل از تنگه ابوقریب می شویم. به همراه علی مردمانی را می بینیم که سلاح های شیمیایی آنها را به انسان های ترسناکی تبدیل کرده، رفتاری که نه ما ونه علی حتی قادر به ثبت آن نیستیم،اما جنگ است،دشمن است و فارغ از هرگونه نشانه های انسانی. با علی و دوستانش(همرزمانش) به تنگه ابوقریب می رویم، پایمان که به آنجا می رسد نفس هایمان در سینه حبس می شود،واقعا جنگ است. دشمن با بی رحمی هرچه تمام تر در حال تارومار نیروهایمان است، به همراه علی به یاری نیروهایمان می شتابیم، رزمنده هایی را می بینیم که می دانند محکوم اند به مرگ، اما فضا به گونه ای است که انگار به ظرف مکان و زمان تعلق ندارند،آمده اند که خاکشان را به دشمن ندهند،هیچ نشانی از قهرمان های اسطوره ای ندارند، اما متر و معیارشان هم درباره کشورشان عجیب است و دوست داشتنی. وارد فضای سیاه جنگ می شویم، دست های بریده، پاهای بریده، فریادهای ناشی از درد،ناله های قبل از مرگ، این همه درد، این همه رنج، این همه مرگ... 

به همراه علی تمام تن و بدنمان می لرزد و به دنبال رهایی از این تنگه لعنتی، اما در چشم بهم زدنی جنگ مهم ترین قهرمانانان را از ما می گیرد، این است حقایق جنگ،جایی که در آن جز فروشنده سلاح های جنگی پیروز دیگری نمی توان یافت(یگی از دیالوگ های فیلم) ، ما و علی می مانیم و حسی که باید مدت ها قبل لمس می کردیم اما..

به هر حال این فیلم تمام مولفه های یک فیلم زیبا را دارد. کارگردانی فوق العاده، فیلمنامه حرفه ای،طراحی صحنه،لباس و گریم هم بسیار باورپذیر، موسیقی فوق العاده حامد ثابت، بازی یکدست بازیگران و البته بازی بسیار خوب جواد عزتی که مسیر ستاره شدن(با مفاهیم هنری و سینمایی) را به درستی در حال طی کردن است. به هر حال اگر قصد سفر به ابوقریب و لمس آن رابا تمام وجودتان دارید، این فیلم را از دست ندهید. از آن تجربه های نابی که باید روی پرده دید.



منبع : سلام سینما



----- 0 0

مقالات مشاهده شده

سیانور | مصطفی عبدی
سیانور | مصطفی عبدی

سیانور | مصطفی عبدی

محمدرضا فهیمی
محمدرضا فهیمی

محمدرضا فهیمی

سلام بمبئی | محمدحسین ترکمان
سلام بمبئی | محمدحسین ترکمان
خاکستر تلمبار شده
خاکستر تلمبار شده

خاکستر تلمبار شده

پالتو شتری
پالتو شتری

پالتو شتری

 
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
Powered by TayaCMS