فیلم دعوتنامه کمتر
مورد نقد و بررسی قرار گرفت. اما این مقاله می خواهد برخی نکات مثبت این فیلم را
بیان کند. برای این کار نیازمند برخی مقدماتیم.
ابتدا بهتر است از
آنچه نمیخواهیم بنویسیم، بگوییم؛ به این امید که اینگونه بهتر بتوانیم بگوییم از
چه میخواهیم بنویسیم. در واقع میخواهم بگویم که موضوع نوشتار ما فیلم دینی نیست!
تلقی جامع و بزرگ
از فیلم دینی این است: فیلمی که پاسخ به سوالاتش را دینی میدهد؛ فیلم دعوتنامه پدر
مستأصلی را نشان میدهد که برای تأمین هزینه درمان بچه مریضش ناچار دزدی را انتخاب
میکند لیکن در ادامه این معضل را لابه لای دینداری حل میکند یک پاسخ دینی به یک
معضل اجتماعی. اما این معنی از دینی بودن موضوع نوشتار ما نیست!
تلقی ساده تری از
فیلم دینی نیز می توان داشت؛ یعنی فیلمی
که موضوعش یک امر دینی است. در این یادداشت نمیخواهیم درباره فیلمی که موضوع دینی
دارد صحبت کنیم. سربه مهر فیلمی با موضوع نماز است و به این معنی یک فیلم دینی
است اما این معنی نیز موضوع این یادداشت
نیست.
یک نگاه ظاهری هم
در معنی فیلم دینی وجود دارد؛ حضور نمادهای دینی در کنار جریان داستان فیلم اما بی
ارتباط از آن. نه موضوع، موضوعی دینی است نه گشایش گره ها ارتباطی به آموزه های
دینی دارد. یا همان سوء استفاده از نمادهای دینی! در فیلم سهیلا ١٧ از دین فقط چادری بر سر چند زن و خاطره ای از
رزمندگی در راه اسلام، هست اما اینها هیچ ارتباطی با جریان فیلم ندارد. نقد چنین
فیلمی نیز مسئله این متن نیست.
دغدغه ای که ما را
بر نگارش این یادداشت واداشت نگاه ایستا و یخزده بر نمادهای دینی در بعضی از
فیلمها بود. این نگاه مشخصاً در تلقی سوم از دینی بودن فیلم نمود بیشتری دارد
هرچند در دو تلقی اول نیز میتواند حاکم باشد. در این راستا مسئله اینست که دین و
آموزه های آن را می باید که اقامه کرد و برپاداشت و نه که صرفاً انجام داد! به این
صورت که از تبیین دو مفهوم "برپاداشتن" و "صرف انجام" به این
توصیه برسیم که اگر بناست در جهان قصه یک فیلم، آموزه های دینی موجب تحول یا گره
گشایی باشد، باید این اتفاق با برپایی آن آموزه محقق شود نه با صرف انجام آن.
تبیین مفهومی در
قالب مثال
تصور کنید که شما
مسئول اکران یک فیلم در یک تالاری هستید همه چیز مهیاست و مدعوین به همراه شما می نشینید
و فیلم را تماشا می کنید. در ظاهر امر شما و مدعوین همه تماشاگر هستید اما با کمی
دقت تفاوتی مهم بین شما و ایشان پدیدار می شود؛ شما قبل از اکران مقدمات را فراهم میکنید،
هماهنگی و دعوتها را انجام میدهید. این مقدمات ادامه دارد تا هنگام اکران؛ همگی
تماشا میکنید اما حتی تماشای شما هم متفاوت است دایما درحال نظارت بر امور هستید
تا برگزاری برنامه دچار خلل نباشد و این پیگیریها و نگرانی بعد از جلسه نیز ادامه
دارد حتی هنگامی که از نگاه تماشاگران همه چیز تمام شده است. در این اتفاق شما
جلسه را برگزار میکنید و دیگران صرفا شرکت میکنند
آنچه که در این
مثال به دنبالش هستیم تفاوت دو رفتار در فرآیند یک اتفاق است؛ یکی فقط انجام می دهد
و دیگری برگزار می کند. دو گونه رفتاری که دو صورتبندی متفاوت پیدا می کنند، دو
پروسه متفاوت که هرکدام کارکرد ویژه خودش را دارد. آنکه سودای برگزاری دارد
مقتضیات و مقدمات را فراهم می کند محیط را متناسب میکند جهان درخور را میسازد و
موانع را از سر راه برمیدارد و دایما شرایط را تحت نظر دارد تا آن اتفاق را محقق
کند اما آنکه فقط انجام میدهد منفعل شرایط است اگر مقدمات فراهم نباشد انجام کار
را نشدنی می پندارند و مسئولیتی نسبت به مقدمات و مؤخرات آنچه باید انجام دهد، حس
نمی کند.
یک نگاه ظاهری هم در معنی فیلم دینی وجود دارد؛ حضور نمادهای دینی در کنار جریان داستان فیلم اما بی ارتباط از آن. نه موضوع، موضوعی دینی است نه گشایش گره ها ارتباطی به آموزه های دینی دارد. یا همان سوء استفاده از نمادهای دینی!
تفاوت این دو
همانند تفاوت صاحب مغازه و شاگرد بی مسئولیتش است؛ صاحب مغازه آسمان و زمین را به
هم می بافد تا مشتری سخت به دست آمده از دست نرود اما آنچنان شاگردی چنین مسئولیتی
را حس نمیکند یا چنین مهارتی ندارد، مشتری را سلام می کند و اگر قصد خرید داشت پول
می گیرد و جنس را می دهد. شاید نتوانیم بگوییم که وظیفه اش را انجام نمی دهد اما
می دانیم که با این شاگرد کار راه نمی افتد و باید دنبال شاگردی رفت که بفروشد! و
صرفا سلام کردن و پول گرفتن و جنس دادن را "انجام ندهد". می بینیم که برپاداشتن
مغازه با انجام صرفا تحویل جنس و گرفتن پول بسیار متفاوت است و اگر بخواهیم چنین
کارکتری در فیلم خود داشته باشیم برای او شخصیتی متفاوت و نیز جهانی متفاوت خلق
خواهیم کرد.
برپایی دین غیر از انجام آن است
امام حسین علیه
السلام قیام برای اصلاح دین و احیای امر به معروف و نهی از منکر را دلیل حرکت خود
بیان کردند برای فهم فرمایش ایشان به این نکته باید توجه کرد که این قیام بود و نه
صرف انجام امر و نهی. چه زیباست درک این امر که امام برای برپایی این فریضه چه
مقدمات سنگینی را فراهم میکند؛ آن هجرت بزرگ و شهادت و اسارت، اما چه حسابگرانه
تیرش به هدف مینشیند آنچنان که آن مقدمات هنوز از تأثیر نیافتاده اند. حال
بیاندیشیم که اگر دعوتنامه قصه اش را در این موضوع، با این رویکرد پیش میبرد، آیا
ناچار نبود که جهانی دیگر خلق کند؟ (یادآوری میکنم توصیه تلفنی دوست حاجی را مبنی
بر رفتار اشتباه فرزندش). شرایط کارکترها و جهان قصه در جایی که امر به معروف و
نهی از منکر با آن الگوی حسینی برپامیشود را قیاس کنیم با جایی که این فریضه صرفا
اجرا می شود آیا داستانها شباهتی به هم پیدا می کنند؟ در ادبیات قرآنی چیزی مبنی
بر خواندن نماز نداریم بلکه همواره در مقام توصیه به نماز، توصیه به اقامه و
برپاداشتن آن شده است(اقاموا الصلوة) بنابراین اگر کسی صرفا نماز بخواند و آنرا
برپاندارد شاید رفع تکلیف کرده باشد اما با این نماز کارش راه نمیافتد چنانچه کار
فروشندگی با رفع تکلیف برزمین میماند. اما گویا توجه و ارتباط با این معنی در
مسایلی چون فروشندگی در یک مغازه بسیار نزدیکتر است به فضای فکری فیلمسازان تا
توجه به آن در نمادهای دینی. در فیلم دعوتنامه توجه کمی بود و لذا پدری که دزد شده
بود ساعت دزدی را برای همسرش نبرد چراکه او نماز میخواند فیلمساز دانسته بود که جایی
که زن خانه نماز میخواند باید مردش در دزدی هم با معرفت باشد تا جهان قصه همگون
باشد
اجازه بدهید مظالب
مطرح شده در فیلم دعوتنامه ساخته اقای مهرداد فرید مرورکنیم. این فیلم البته به
حهت ضعف های کارگردانی و فیلمنامه نویسی چندان مورد توجه منتقدی قرار نگرفت اما از
حیث معنا و محتوا که موضوع این مطلب نیز فیلم شایسته توجه است. .فیلم دعوت نامه
گره گشاییها و تحولهای انسانهای قصه اش را در حال و هوای حریم امام رضا و زیارت آن
حضرت رقم می زند. بسیار دیده بودیم که از زیارت صرفا مناره و گنبد و شلوغی پیرامون
ضریح به تصویر کشیده می شد و بهره مندی قهرمان داستانها در همین فضای حسی اتفاق
میافتد اینگونه تصویر سازی صرفا بر محور انجام زیارت است و ناچار با حسی که دربازی
با تصویر ایجاد می شود، جبران می گردد اما اگر زیارت یک فرآیندی دیده شود که از
لوازم و مقدماتی شروع میشود قضیه فرق می کند؛ زایر کینه ها و کدورتها را از دل
بیرون میراند و ظلمهایش را جبران می کند، قهرها را به آشتی می رساند، اموالش را
پاک کرده و دینی به گردن باقی نمیگذارد. توجه به فقر خود و غنای خدایش می کند،
توجه به جایگاه مزار و امام می کند، زنده و مؤثر بودنش را متذکر می شود و.... تا
به زیارت برود. اگر قهرمان قصه چنین به زیارت برود حل مشکل ها و بازگشایی گره های
داستان، جهانی منطقی تر میابد و دیگر جایی برای بسنده کردن به ایجاد حس با صرف
جلوه های بصری نیست. البته در قصه دعوتنامه وضعیت کمی بهتر شده است پدری که خود را
ناگزیر از دزدی می بیند اما احترام و حرمت امام، کارکردی واقعی تر برای بودن در
حریم او، پیش روی می آورد.
در این گفتار برآن
نبودیم که ارزش آنهایی که صرفا به انجام آموزه های دینی میپردازند را به کلی انکار
کنیم بلکه هدف آن بود که نشان دهیم اگر دین برپاداشته نشود از رسیدن به اهداف والا
ناتوان خواهد بود و ناچار برای گره گشایی ها به بدلهای سطحی روی خواهیم آورد. پیش
اهل معرفتی شکایت بردند که وقتی خدا فرموده "إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ
الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَر" چرا نماز میخوانیم و اینهمه هم گناه میکنیم؟ او پاسخ
داد که شما نماز میخوانید و در همین حد بهره میبرید درحالیکه فرموده قرآن آنست که
اگر اقامه کنید از گناهان دور خواهید شد.
در خاتمه لازم است
که یادآور شویم که چند و چون برپایی هریک از آموزه های دینی مجال تحقیق و مطالعات
خاص خود را میطلبد که امیدواریم هنرمندان عزیز در خلق آثار خود از این مهم غافل
نباشند.