مقدمه
سریال های
تلویزیونی در نگاه مدیریتی و سیاست گذاری، ظرفیت هایی مناسبی برای نهادینه کردن
مفاهیم و آموزش هایی در سطح جامعه هستند که این آموزش ها می توانند هم وجه رفتاری
و هم وجه مفهومی داشته باشند. هم می توانند بستری باشند برای آموزش یک مهارت خاص
در زندگی روزمره و هم می توانند مبنایی باشند برای ایجاد نوعی جهان بینی
عمیق تر که اثری مستقیم در انتخاب سبک زندگی مخاطبانشان داشته باشد. حال پرسش این
است، برای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین رسانه فعال در کشور
و بر اساس چشم اندازهای تعیین شده برای این نهاد تاثیر گذار، کدام یک از این دو
نوع آموزش ها می باید الویت داشته باشد؟ آیا استفاده از ظرفیت سریال های تلویزیونی
برای آموزش های جزئی و موردی الویت دارد یا آموزش هایی در سطح عمیقتر و جدی تر که
تاثیری مستقیم در انتخاب سبک زندگی و جهان بینی مخاطبان دارد؟ برای بررسی
این پرسش به صورت موضوعی سریال پریا را که یکی از سریالهای پر مخاطب صدا و سیما
است، مورد بررسی قرار می دهیم.
برداشت
اولیه
سریال
پریا به کارگردانی حسین سهیلی زاده و در شبکه ۳
سیما تولید شده است. این مجموعه در ۴۰
قسمت ۴۰ دقیقهای تولید و به تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه و نویسندگی
سعید فرهادی نوشته شده است و سعی دارد فضایی آشنا با شخصیت های آشناتر و روابطی نه
چندان بدیع را برای مخاطبانش ترسیم کند. شخصیت ها و فضاهایی که در سریال ترسیم میشوند تقریبا برای اکثر مخاطبان شناخته
شده است و گویی هرکدام از ما نه تنها در اطرافمان بلکه در دیگر سریال های
تلویزیونی به مراتب شاهد افرادی با چنین ویژگی هایی بوده ایم و مبنای اصلی قصه نیز
به مانند بسیاری از سریال های دیگر، بر اساس یک رابطه عاطفی شکل می گیرد. اما آنچه
این سریال را متمایز میکند، پرداخت جسورانه و مستقیم آن به بیماری ایدز و تبعات
خاص این بیماری است؛ مسئله ای که چند دهه از حضور آن در فضای جامعه خودمان آگاه
هستیم ولی بخاطر شرایط خاص و محذوریت هایی که از نظر پزشکی و یا اخلاقی در مورد
این بیماری مطرح است، و همچنین به علت عدم وجود آموزش های وسیع در سطح جامعه، هنوز
جایگاهش به عنوان یک مسئله واقعی در جامعه تثبیت نشده است. البته هرچند این بیماری
در آثار سینمایی و تلویزیونی ما چندان غریبه نیست، بطور مثال سریال «آخرين ستاره
شب» تولید سال 74 که روایت گر داستان جوانی مبتلا به ایدز است یا در سریال پرخاطره
«قط قرمز» ساخته قاسم جعفری، یکی از شخصیت های اصلی درگیر این بیماری بود و یا
سریال شایسته «در شهر» ساخته اصغر فرهادی که در یکی از قسمت ها به زندگی فردی
مبتلا به ایدز می پرداخت و همینطور در سینما هم فیلم «پابرهنه در بهشت» نمونه هایی
از آثار ساخته شده با موضوع ایدز در فضای فیلم و سریال ایران می باشند. اما وجه
تمایز سریال پریا در آن است که مستقیماً به این موضوع و جنبه های متفاوت این
بیماری پرداخته و سعی دارد با رویکردی آموزشی، اطلاعات و مهارت های لازم در مورد
این بیماری را به جامعه انتقال دهد و صرفا استفاده ای دراماتیک از این بیماری
نکرده است. بر این اساس هدف از ساخت سریالی مانند پریا بالا بردن سطح مهارتی و
دانشی مخاطبان در مورد بیماری ایدز می باشد که البته هدفی با ارزش و قابل ستایش است.
اما وقتی این سریال را در مقایسه با اهداف و سیاست های کلان سازمان صدا و سیما
مورد بررسی قرار دهیم شاهد خلاء ها و نقص هایی هستیم که در ادامه با بررسی جنبه
های متفاومت این سریال به آنها اشاره خواهد شد.
آموزش مهارتی یا آموزش بینشی، الویت صدا و سیما کدام است؟
پریا سریالی است با لایه های روایی و مفهومی متعدد
لایه های
متفاوت سریال
در لایه
بیرونی، سریال پریا روایت گر چند خانواده نسبتا متوسط با روابط معمولی است که
همزمان چند رابطه عاشقانه در این خانواده ها شکل گرفته، اما این روابط
عاشقانه در اصل نسبتی متناقض باهم دارند به این نحو که بقا و موفقیت هر رابطه، به
عدم موفقیت و شکست رابطه دیگر مشروط است. حسین آقا، پدری است که سالها پیش همسرش
را از دست داده حال دل در گرو خواهر همسر سابقش،نیره خانم، گذاشته ولی از طرفی
دیگر پسرش کیوان، دلباخته دختر همان مادر یا به عبارتی دختر خاله اش به اسم پریا
شده که چند سال قبل با وجود داشتن دو فرزند از شوهرش متارکه کرده و برای فراموش
کردن اثرات روحی این طلاق چند سالی را خارج کشور به تحصیل مشغول بوده و اکنون به
ایران بازگشته است و قصد دارد فرزندانش را دوباره بدست بیاورد. اما در نهایت عشق
مادری دست به کار میشود و با جواب رد نیره خانم به پیشنهاد ازدواج حسین آقا، راه ازدواج
برای پسرو دختر جوان باز میشود و با تمام مخالفتهایی که برای این وصلت وجود
دارد، اما درنهایت این ازدواج شکل می گیرد. اینکه آیا اصلا محدودیتی از نظر قانونی
و شرعی برای همزمانی این دو نوع رابطه عاشقانه وجود دارد یا نه، بحثی است که بصورت
خیلی مختصر در سریال به آن اشاره میشود ولی نویسندگان کار این فرض را پذیرفته اند
که این همزمانی به هیچ وجه ممکن نمیباشد و دلایل قابل قبولی هم برای آن ارائه نمی
دند. بر این اساس مرد و زن مسن تر از خواسته خود میگذرند تا فرزندانشان به خواسته
شان برسند.
مهمترین نقطه مثبت سریال پریا پرداخت جسورانه به بیماری ایدز است
بعد از این
مقدمه عاشقانه ،در ادامه شاهد آن هستیم که مشکلی بزرگ و خطرناک گریبان این خانواده
را گرفته و آن هم آلوده شدن کیوان به ویروس ایدز است که مدتی قبل در یک مهمانی
توسط فردی معتاد به اسم شهرام از طریق سرنگی مشترک و آلوده به وی منتقل شده است.
به همین دلیل بخشی از سریال به زندگی شهرام میپردازد. فردی که تحصیل کرده است ولی
اعتیاد شدید دارد و سالها قبل علی رغم مخالفت های شدید خانواده اش با دختر محبوبش
ازدواج کرده اما اعتیاد باعث شده زندگی مشترکشان به شکست بیانجامد هرچند تصمیم مرد
برای ترک جدی است اما با مشخص شدن آلودگی وی به ویروس ایدز و البته مشکلات اخلاقی
وی، شرایط زندگی انهاه پیچیده تر میشود.
این شمایی کلی
از سریال پریا است که بواسطه حضور بازیگران معروف و گارگردانی نسبتا خوب و اجرایی
کاملا موفق و همچنین داشتن هدفی مشخص که همان پرداختن به بیماری ایدز و ارائه
آموزش و مهارت های لازم در مورد این بیماری است، توانسته مخاطبان زیادی را
بدست بیاورد. سریال پریا با داشتن صداقتی که در برابر هدفش دارد توانسته از مشکل
شعار زدگی و پیچیده گویی که اغلب سریال های ایرانی دچار هستند رها باشد و با خلق
صحنه هایی زیبا و البته اخلاق مدار توانسته روابط عاطفی بین شخصیت ها را به خوبی
به نمایش بگذارد و در کنار موضوع اصلی خود که همان چالش های بیماری ایدز است به مسئله
اختلاف میان نسل ها و تفاوتی که در برخورد آنها با موضوعات مشترک وجود دارد می
پردازد و به این واسطه سعی دارد یکی از چالش های جدی امروز جامعه ایران را مورد
بررسی قرار دهد. بی شک سریال پریا در مقایسه با بسیاری از سریال های دیگر هم از
نظر اجرایی و هم از نظر محتوایی اثری شرافتمندانه و با ارزش است و می تواند الگویی
مناسب برای دیگر آثار تلوزیون باشد. اما آنچه که در مورد این سریال موضوع نقد قرار
می گیرد در لایه های عمیق تر کار معنا پیدا میکند. یعنی انجایی که سریالی به مانند
پریا نه تنها به عنوان یک اثر تلوزیونی و سر گرم کننده بلکه به عنوان یک محصول
فرهنگی و به منظور افزایش سطح کیفی زندگی افراد جامعه تعریف میشود و بیش از آنکه
جنبه سرگرم کننده داشته باشد، جنبه الگویی و اثر گذاری دارد. با چنین دیدگاهی،
سریال پریا نشان دهنده نوع تفکر و اندیشه سیاست گذاران سازمان صدا سیما بوده و بیانگر
قدرت تحلیل این سیاستگذاران از شرایط فعلی جامعه می باشد. برای درک بهتر این
موضوع، نیاز است تا لایه زیرین این اثر را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
بازیگران معروف، گارگردانی و اجرای نسبتا خوب و داشتن هدفی مشخص که همان
پرداختن به بیماری ایدز و آموزش و مهارت های لازم در مورد این بیماری است. سریال
پریا را به سريالی موفق تبدیل کرده است.
پرداخت جسورانه به بیماری ایدز مهمترین نقطه مثبت سریال است
برای درک بهتر
سریال و شناخت لایه های زیرین آن، نیازاست اجزای قصه گویی کار را کنار بزنیم و به
لایه های عمیق تر آن وارد شویم و ببینیم جوهر درونی سریال چیست. یا به تعبیری دیگر
تمام اجزای ظاهری اثر را در حالت تعلیق قرار دهیم تا عناصر زیرین، خودشان را
نمایان کنند. بر این اساس لایه بیرونی کار همان شخصیت ها و روابطشان و قصه هایی
است که بین انها بوجود میاید و بار دراماتیک و نمایشی کار را بر دوش دارد. در لایه
ای عمیقتر مشکل بیماری ایدز و خلاء وجود مهارتها و اطلاعات لازم در مورد این
بیماری را در سطح جامعه را می بینیم که منجر به برخوردهای نادرست با
مبتلایان به این بیماری میشود و مطمئناً چنین سریالی می تواند بخشی از آموزش
و اطلاعات لازم در این زمینه را به مخاطبانش انتقال دهد. اما در لایه ای عمیقتر چه
می بینیم؟ سوال اساسی همین جا است. در پشت تمام عناصر قصه گویی و آموزشی کار چه
نکته دیگری نهفته است؟ برای پاسخ به این پرسش نیاز است به مقدمه نوشتار برگردیم و
جایگاه تلوزیون و سریالهای ان را به عنوان بستری مناسب برای نهادینه کردن مفاهیم و
سبک زندگی شایسته مخاطبانش در نظر بیاوریم و نسبت سریال پریا با این ظرفیت های
موجود را مورد ارزیابی قرار دهیم. پرسش این است، آیا آن رسالتی که تلویزیون دنبال
می کند ( البته اگر در نظر بگیریم صدا و سیما برای خود رسالتی قایل باشد) با چنین
عناصری تامین میشود؟ آیا مسیری را که سریالهایی مانند سریال پریا تعیین میکنند
منطبق با همان مسیری است که در چشم اندازهای توسعه برای رسانه و نقش ان ها در
نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی تعریف شده است؟ به تعبیر دیگر آیا از ظرفیت آموزش
این سریالها در چهارچوب مفهومی و جهان بینی بهترین استفاده شده است؟ نکته مهم آن
است که شاید سریال پریا مشکلی جدی و مسئله اموزشی مهمی را مطرح می کند اما با حذف
مشکلات مربوط به بیماری ایدز در سریال، آنچه در انتها به چشم میاید عدم وجود الگوی
درست و نبود سبک زندگی متناسب با جامعه ایرانی است که این عدم وجود الگو، خود را
در پشت بیماری ایدز و مشکلات مربوط به ان پنهان کرده است.
فقدان
الگویی مناسب
فیلم با انکه
مسئله ای مهم را مطرح می کند اما تنها در سطح بیان مشکل باقی میماند و اگر راه حلی
را هم پیشنهاد میکند تنها به رفع مشکل میانجامد و در واقع جدای از بیان
مشکل، فیلم الگویی و سبک زندگی متناسبی را برای پیشگیری از بروز چنین مشکلی بیان
نمی کند. هرچند سریال سعی دارد با واقعیات زندگی جامعه ایرانی نزدیک باشد و البته
در واقعیت مشکلاتی خیلی وسیع تر و پیچیده تر از آنچه که در این سریال دیده میشود
برای بعضی از خانواده ها پیش آمده، اما رسالت تلویزیون به عنوان مهمترین بستر
تبلیغاتی سبک زندگی بازنمایی صرف واقعیت نیست، بلکه جایگاه و تاثیر بسیار زیاد
صداوسیما بر مخاطبانش اقتضا میکند در کنار هر مشکل راه کاری اصولی را پیشنهاد کند
که نه تنها برای حل مشکل پیش آمده مفید باشد بلکه اصولا در جهت خلق دنیایی باشد که
مجال بروز چنین مشکلاتی در آن دنیا امکان پذیر نباشد. اما همه آنچه که در سریال
پریا می بینیم صرفا قصه ای سرگرم کننده همراه با چند نکته اموزشی و مفیدی در مورد
پیشگیری یا شناخت بیماری ایدز است. اما ایا این تمام چیزی است که سریالی یا این
درجه و با این ساعت پخش باید به مخاطبانش ارائه دهد؟ مطمئنن خیر.
سوال مهم در مورد سریال پریا این است: آیا از ظرفیت های این سریال در مورد
اهداف کلان صدا و سیما به بهترین شکل استفاده شده است؟
مهمترین ضعف
سریال ، علاوه بر فقدان جذابیت دراماتیک، نداشتن الگویی متناسب با سبک زندگی
اسلامی ایرانی است
انچه می باید
در فیلم وجود داشته باشد الگویی متناسب با ضرورت های فرهنگی و دینی جامعه است که
میتوانست بصورت خیلی پنهان در زندگی تعدادی از شخصیت های سریال وجود داشته باشد و
متر و معیاری برای رفتار ان شخصیت ها ایجاد میکرد اما این ظرفیتی است که در خلق
شخصیت های سریال نادیده گرفته شده است. رفتار شخصیت های سریال و چینش
خاص انها تنها به این منظور است که الزامات مربوط به بیماری ایدز بهتر و صریحتر در
فیلم نشان داده شود و به نوعی نویسنده سریال، سعید فرهادی، تنها نگاهی کارکرد گرا
به شخصیت هایش دارد و به اندازه کافی به همخوانی انها با جامعه ایرانی و ضرورت های
آن توجه نداشته. به طور مثال شخصیت شهرام که منبع انتقال ویروس به افراد دیگر است
به اندازه کافی تراش و پختگی ندارد و حتی تناقض هایی در شخصیت پردازی وی وجود
دارد، او با انکه فردی تحصیلکرده و خانواده دار بوده اما برای ما تداعی گر فردی
بیسواد و سابقه دار است و در کل سریال هم اشاره ای به روند تباهی وی نشده است. یا شخصیت پریا که در واقع شخصت اصلی داستان
است بر اساس الگوهایی پرداخته می شود که همخوانی و تطابقی با معیارهای جامعه ایرانی
ندارد. او به راحتی فرزندانش را رها کرده و چند سال در خارج از ایران به
تحصیل طراحی لباس مشغول بوده است و حالا بعد از مدتها که به کنار خانواده اش
بازگشته، با بی توجهی انان روبرو می شود. اما او خودش را در مورد رفتاری که با بچه
هایش کرده، محق می داند و بی توجهی فرزندانش را ناشی از تعلیات همسر سابقش میداند.
انچه در این شخصیت به چشم میاید عدم تناسب با جامعه ایرانی و سبک زندگی اسلامی
ایرانی است. هرچند نمونه هایی واقعی از این افراد در جامعه وجود دارند اما آیا
قرار دادن چنین شخصیتی، با تمام جذابیت های دراماتیکش، به عنوان شخصیت اول یک
سریال پر بیننده می تواند ظرفیت های الگویی چنین سریالی را مرتفع کند؟
پریا با انکه مسئله ای مهم را مطرح می کند اما تنها در سطح بیان مشکل باقی
میماند
سریالهایی
مانند پریا برداشت سیاستگذاران سازمان صدا و سیما در مورد جامعه را نشان می دهند.
هرچند قسمتی از
سریال به شکاف میان نسل ها و اختلافاتی که میان جوانان و مسن تر ها پرداخته و یکی
از دغدغه امروز جامعه را مورد بررسی قرار دهد اما پرداختن به این موضوع خیلی جزئی
و در حد چالش های دراماتیک بوده و آنچنان که باید مورد استفاده جدی قرار نگرفته و
درست در نقاط عطف سریال شخصیت ها متوجه اشتباهات خود می شوند و سعی می کنند رفتار
گذشته خود را جبران کنند و مانند بسیاری از سریالهای دیگر شخصیت ها در انتها به یک
خوداگاهی و درک اشتباهات خود می رسند و بر این مبنا چالش های بوجود امده را خاتمه
دهند اما این پایان بندی های اخلاقی هم به معنای واقعی نمی توانند مبلغ سبک زندگی متناسب
با شرایط امروز جامعه ایرانی باشند و تنها از ضرورتی دراماتیک بر امده اند و نسبت
چندانی با ان رسالت تلویریون به عنوان موثرترین رسانه در سطح جامعه برای ترویج سبک
زندگی اسلامی ندارد.
مهمترین ضعف سریال پریا نداشتن الگویی متناسب با جامعه ایرانی و سبک زندگی
اسلامی ایرانی است
با توجه به
نکات گفته شده سریال پریا هرچند اثری اموزشی و مفید برای مخاطبان تلویزیون است اما
به واقع اثری مفید و اثر گذاری برای تحقق رسالت نهایی صدا و سیما به عنوان مروج
سبک زندگی اسلامی و حفظ حریم اخلاقیات جامعه نیست و این خلاء تنها در حالتی جبران
می شود که چنین سریالی در کنار بیان مشکلات و گرفتاریها، راه حل و نوعی خاص از
زندگی را به نمایش بگذارد که تحقق کامل سبک زندگی اسلامی باشد. و البته قصور و
کوتاهی درمورد آن الگوها می تواند باعث ایجاد خلائی در فضای رسانه ای کشور شود که
به راحتی از سوی مبلغان و مروجین دیگر سبک های زندگی مورد استفاده قرار گیرد. در واقع
عدم استفاده صحیح از ظرفیت های چنین سریال هایی ناشی از عدم تحلیل و شناخت درست
سیاستگذاران عرصه سریال سازی سازمان صدا و سیما می باشد.
}