فیلم نوشت فیلم نوشت

چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما
چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما

چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما

با این مقدمه باید گفت که اکسیدان فیلم مهمی است اما نه از منظر سینما و بیان هنری و حتی نه از منظر نگاهی درست و موشکافانه به طرح برخی مسائل اجتماعی و سیاسی. بلکه این فیلم نشانه‌ای گسترده از بلاتکلیفی و سرگشتگی هویت است و طرفه آنکه می‌توان از این سرگشتگی و زوال هویت پول هم در آورد.

مقاله

نویسنده علی فرقانی
چرا اکسیدان فیلم مهمی است ; نگاهی به سرگذشت یک سینما

«بدینوسیله به اطلاع ملت شریف میرساند نظر به اینکه در دوران 21 سال فعالیت سینمائی خود قبل از انقلاب اسلامی در ساختن تعدادی از فیلمهایم در رابطه با درگیریهای شدید مالی حاکی از فیلمسازی شخصی و دربدری بمدت 14 سال و برخوردهای جنون آمیز در مقابل طلبکارها و در نتیجه گرفتار شدن در چنگ نزول خواران و فشار بیش از حد و بالاخره چهارچوب‌های قراردادی بی‌معنی و سلیقه و خواستهای تحمیلی تهیه و دستگاه در جو حاکم ناچار در مسیری غلط قرار گرفته بودم لذا اکنون با توبه بدرگاه خداوند متعال و همچنین تشکر از تک تک مردم و تشکر از بخشش و گذشت هموطنان عزیز و پر مهر به امید خدای بخشنده و متعال آمادگی خود را در راه خدمت به اسلام و ملت مسلمان ایران در جوی سالم اعلام میکنم» این اطلاعیه منسوب به آقای ایرج قادری است که در مطبوعات روزهای پس ازنقلاب منتشر شد البته تاثیری در حیات کاری او نداشت. این متن نیز از اقتضا و ضرورت جذب مخاطب در سینما سخن می‌گویند و این رسم که برای جذب مخاطب همه تلاش مجاز خود را باید انجام داد. فیلم اکسیدان نیز دقیقا این گونه است. فیلم در انتهای دایره خطوط مجاز سینمای ایران است تمایل شدیدی به رها شدن به سمت آن سوی خطوط قرمز دارد.

با این مقدمه باید گفت که اکسیدان فیلم مهمی است اما نه از منظر سینما و بیان هنری و حتی نه از منظر نگاهی درست و موشکافانه به طرح برخی مسائل اجتماعی و سیاسی. بلکه این فیلم نشانه‌ای گسترده از بلاتکلیفی و سرگشتگی هویت است و طرفه آنکه می‌توان از این سرگشتگی و زوال هویت پول هم در آورد.

در سینمای ایران و جهان می‌توان فیلم‌هایی را نیز سراغ گرفت که هم از منظر سینمایی و هم اجتماعی جایگاه شایسته‌ای داشته باشند. فیلمی مانند اجاره نشین ها، آژانس شیشه‌ای، شوکران، هامون، درباره الی و بوتیک به زعم نگارنده از جمله آثاری هستند که ضمن داشتن شان هنری و دستاوردهای سینمایی، معرف تغییرات گفتمانی، فکری و یا اجتماعی جامعه خود بوده اند و از همین جهت توفیق ماندگار شدنشان بیش از توان و اندازه هنری انهاست. از طرف دیگر فیلم‌هایی مانند هیس دختران فریاد نمی زنند، خط ویژه و مرهم، بیش از انکه شانی هنری داشته باشند توفیق خود را از بیان برخی تحولات و اتفاقات در مسائل کلان اجتماعی به دست می‌اورند. به عنوان مثال خط وِیژه توانست با اشاره به موقع به مفهوم پول‌های کلان باد اورده و همنشینی آن با بحث هدف مندی یارانه‌ها به عنوان ابزاری برای تامین عدالت اجتماعی خود را به یکی از فیلم‌های پرفروش سال 1392 تبدیل کند. فیلم‌های چندی نیز هستند که هم شان هنری و هم شان کاووشگرانه دارند، اما این آثار معمولا روایتی تاریخی و معطوف به گذشته اند. به عنوان مثال فیلم ویلایی‌ها هم نگاه هنری و هم شان اجتماعی دارد اما این به وقایع سی سال پیش می‌پردازد، فیلم‌های نفس و شیار 143 نیز همین گونه اند. سریال وضعیت سفید اگرچه اساسا با نگاهی جستجوگرانه در تجربه تاریخی ملت ایران در پی نگاهی متفاوت به سالهای جنگ داشت اما در نهایت اثری تاریخی محسوب می‌شد که سعی می‌کرد با نگاهی امروزی، گذشته را بازخوانی کند، سریال سربداران نیز که در اویل انقلاب ساخته شد، با نگاهی متاثر از تجربه انقلاب و جایگاه جدید روحانیت در ساختار سیاسی به سراغ برهه‌ای خاص از تاریخ ایران رفته بود. نمونه بارز چنین آثاری در سینمای جهان فیلم رزمناور پوتمکین ساخته سرگی ایزنشتاین است. این فیلم که در دوره بعد از انقلاب اکتبر ساخته شده بود، روایتی از قیام کارکنان و ملوانان کشتی پوتمکین را ارائه می‌کند، قیامی که با برخی اهداف سوسیالیستی در دوره رومانف‌ها رخ داد و به بدترین شکل ممکن سرکوب شد اما ایزشتاین می‌کوشد تا در آن واقعه تاریخی از نگاه روز اجتماع خود بهره بگیرد. نمونه بارزتر و اشناتر اینگونه آثار، فیلم‌های ژانر وسترن سینمای امریکاست که در واقع ارزشهای اجتماعی قرن بیستم را در قصه‌های تاریخی مربوط به قرن نوزدهم بازگو می‌کنند. با این حال رابطه جامعه و سینما تنها معطوف به تم و داستان فیلم‌ها نیست. سینما همواره به بزنگاه‌ها اجتماعی به عنوان یک ابزار جذابیت و ارتباط با مخاطب استفاده کرده است. در سینمای امریکا فیلم‌های فراوانی ساخته شده که مضامین و معضلات روز را دستمایه خود قرار می‌دهد. فیلم‌های بسیاری با موضوع یازدهم سپتامبر ساخته شد و داعش بسیار زود‌تر از هر جایی دیگری در دنیا به عنوان یک نیروی شر در خود سینما امریکا ورود پیدا کرد. در فیلم مرد اهنی3، جدال اصلی قهرمان با یک فرقه مسلحانه در یک ناکجاباد است، فرقه‌ای که ترکیبی از خصائص طالبان و داعش را دارد. فیلم‌های فراوانی با موضوع جنگ ویتنام همزمان با خود جنگ و بعد از آن ساخته شد. بلافاصله بعد از سقوط اقتصادی سال 2006 این مضمون وارد فیلم‌های سینمای امریکا شد. (جکلی و جیل با بازی جیم کری) در سینمای ایران نیز همین واقعه نیز به کرات رخ داده است. در زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات، فیلم‌های فراوانی بر اساس استفاده از فضای جدید سیاسی و فرهنگی کشور ساخته شد که از آن جمله می‌توان به فیلم قرمز ساخته فریدون جیرانی اشاره کرد که از فضای فرهنگی آن زمان برای نشان دادن یک درام روانشاختی و عاشقانه بهره برده و توانست به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های این زمان بدل می‌شود. عدم توفیق همه فیلم‌های بعدی آقای جیرانی در واقع موید همین نکته است که فیلمی مانند قرمز به جهت تلاقی مناسب با رویکردهای اجتماعی توانست به توفیق دست یابد. به همین سان باید گفت که بیشتر آثار طنز سالهای اخیر سینمای ایران با عنایت به دغدغه‌های اجتماعی و نگرانی‌های فکری مردم ساخته شده است. نکته‌ این جاست که همه این فیلم‌های اخیر یعنی گشت 2، نهنگ عنبر 2 به شدت رویکردی ایدئولوژی ستیز دارند. فیلم خوب بد جلف ساخته پیمان قاسمخانی عملا بیانیه‌ای بر علیه ایدئولوی و قائل شدن معنا برای هر چیزی است. این فیلم اینگونه باور دارد که هر گونه باوری محصول یک قرارداد بین توده مردم است از همین رو مداوماً از زبان شخصیت‌های اصلی فیلم با بازی سام درخشانی و پژمان جمشیدی این عبارت را می‌شنویم «که این رو همه می‌دونن». یعنی هر چیزی که همه آن را بدانند مبنا و معیار حقیقت است. به سخره گرفتن ایدئولوژی همچنین مبنای فیلم‌هایی مانند نهنگ عنبر یک و دو نیز بوده است. فیلم نهنگ عنبر 2 در واقع همه ارکان دهه شصت را به مضمونی برای شوخی بدل می‌کند. نکته جالب انجا است که این فیلم دقیقا با فیلم ویلایی‌ها اکران شد به دوره دهه شصت با رویکردی متفاوت و تا حدی ستایشگرانه می‌نگریست. اما با این حال فیلم با انکه از قصه‌ای بکر و جذاب بهره مند بود اما در گیشه مغلوب رقابت با فیلم نهنگ عنبر 2 شد که با سخره ایدئولوژی دهه شصت توانست بدل به پرفروش ترین فیلم سینمای ایران شود.



با این مقدمه باید گفت که توفیق فیلم‌های چند سال اخیر از جمله اکسیدان در جذب گیشه نه از توان هنری و بیانگری اجتماعی آنها که از یک میل پنهان به بازخوانی خطوط قرمز و تحقیر تابوهای قدرتمند عرصه نمایش فیلم بوده است.


عقب گرد به سمت گذشته

اما اکسیدان تفاوت محسوسی با سایرآثار مشابه خود که برای جذب مخاطب ساخته شده‌اند دارد.. این فیلم در تایید ایدئولوژی فرهنگی و فکری کشور است و از یک نظام شبهه ارزشی/ گفتمانی برای ارزشمند نشان دادن داستان خود بهره می‌برد. به عنوان مثال زن میانسال فیلم با بازی شبنم مقدمی، زنی تنها، پا به سن گذاشته و مرفه است که تنها همدمش یک سگ خانگی است. این زن در نهایت با امیر جعفری که کار راه‌انداز متقاضیان مهاجرت و تلکه کردن آنهاست، ازدواج می‌کند. پیام این تغییر لابد این خواهد بود زنانی که از حیوانات خانگی استفاده می‌کنند، نیاز به شوهر دارند، و مردان لا ابالی از قبیل امیر جعفری هم نیاز به همسر؛ این امکان (ازدواج زنان مرفه تنها و مردان لاابالی سرخوش) اینک در جامعه وجود دارد و باید از آن استفاده کرد. جواد غزتی در جستجوی ویزا برای رفتن به خارج است تا در کنار معشوقش باشد که با ارزوی مهاجرت به آنسوی مرز رفته است، دختری که در نهایت با مرد اروپایی ازدواج می‌کند تا بتواند اقامت اروپا را بگیرد. پیام این گزاره نیز لابد آن است که مردانی که گرفتار وسوسه مهاجرت اند، گرفتار یک عشق دروغین‌اند، عشقی که به آنها وفادار نخواهد بود. پیام بعدی هم چنین خواهد بود که اصولا نفس عشق پیش از ازدواج ناممکن است و عشق واقعی بعد از ازدواج رخ خواهد داد، انگونه که میان جواد عزتی و شقایق دهقان در انتهای فیلم رخ خواهد داد. -این همان نگاهی است که حمید نعمت الله نیز در رگ خواب به آن مهر تایید می‌زند.- همچنین در این فیلم سفارت‌های کشور‌های بیگانه به عنوان نماینده‌های سایر دول معمولا متخاصم، محل بروز و ظهور انواع انحرافات و بی‌اخلاقی‌ها هستند. در واقع بزرگ ترین خطای شخصیت‌های فیلم یعنی تظاهر به همجنس گرا بودن زمانی اتفاق می‌افتد که این دو برای گرفتن ویزا به یکی از سفارت‌های اروپایی رفته‌اند. در سفارت این کشورها مشروب الکلی سرو می‌شود، زن‌ها سر برهنه و اغواگر هستند و همین سفارت‌ها هستند که با دادن ویزا به افراد منحرف، فساد را وارد کشور ما می‌کند و از جاسوس‌ها طرفداری می‌کنند (مسوول سفارت انگلستان به جواد عزتی پیشنهاد جاسوسی می‌کند). با کمی دقت می‌توان گفت که این همان تعریفی است که نگاه رسمی و جاری برخی نهادهای فرهنگی و کشور بر آن بنا شده است که فساد در کشور ما یک امر وارداتی و غربی است و از جمله همه انحرافات جنسی و اجتماعی ناشی از غرب زدگی است. انسان‌ها اگر زندگی سالمی داشته باشند نیازی به حیوانات خانگی ندارند و هرزگی مردها از بی‌همسری انهاست. در این بخش این فیلم یادآور برنامه‌های اخلاقی و مددکارانه صدا و سیماست و یا به یاد خطبه‌های یک روحانی معروف در دنیای مجازی وقتی می‌خواهد خطرات بی‌توجهی زنان به میل جنسی مردان را نشان بدهد، به ناگزیر حال و هوایی شبیه فیلم اکسیدان پیدا می‌کند. اما همه این تشبیهات تنها برای تقرب به ذهن است. روحانی در روی منبر به شیوه خود در پی ارتباط با مخاطبان خود است و بی‌گمان احساسی که مخاطب آن منبر بعد از پایان خطابه خواهد داشت، شباهتی به تجربه مخاطب از فیلم اکسیدان ندارد. مثال دقیق‌تر این است که این فیلم مثل یک مغازه عطاری است که با چند عرق نعنا و اسطوخودوس و سنبل الطیب، اموارات دخل و خرجش فقط از فروش داروی ترک اعتیاد می‌گذرد که خود آن دارو نیز اعتیاد آور است.


اکسیدان تاریخ گذشته

باید گفت که فیلمی مانند اکسیدان با این حال در تاریخ سینمای ایران باقی خواهد ماند و این ماندگاری نه از شان هنری آن که از نسبت این فیلم با تاریخ تحولات اجتماعی و بخصوص از ساحت انچه که می‌توان آن را تاریخ شکسته شدن تابوها نامید. در مورد فیلم اکسیدان اهمیت این تابو شکنی در طرح برخی مسائل جنسی از آنجا بیشتر می‌شود که آقای منوچهر محمدی را به بعنوان مدیر کل نظارت و ارزشیابی هنوز سینما گران به خاطر دارند، دوره‌ای را که آقای منوچهر محمدی عنوان دار مدیر کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی در دوره آقای سیف الله داد بود و فیلم درخت گلابی مهرجویی را به تیغ سانسور سپرد چرا که صحنه‌ای در آن بود که پسرک نوجوان فیلم با صورتی عرق کرده به دختری که به او دلبسته است نگاه می‌کند. اما اینک خود آقای محمدی که از معدود تهیه کنندگانی است که به راستی شان تهیه کنندگی را ایفا می‌کند و همه آثارش مهر دلبستگی‌های او را بر خود دارد، فیلمی ساخته که سر تا سر آن مشحون از همه گونه طنز و کنایه مستقیم و صریح به همه اشکال مسائل و روابط و انحرافات جنسی است. این فیلم همچنین در تاریخ تحول مفهوم فقر نیز جایگاه رفیعی دارد. امروز ما با فقیران تحصیلکرده‌ای روبرو هستیم که علی رغم داشتن خانه و خودرو هنوز هم به شدت از فقر رنج می‌برند. تنها یک فقر شدید می‌تواند فیلمی مانند اکسیدان را پدید بیاورد، فقر محتوایی و فکری که همزمان با نیاز شدید به سه چهار ملیارد تومن پول همراه شده باشد.



از طرفی این فیلم گواهی است بر تبرئه همه فیلم‌های پیش از انقلاب و همه بازیگرانی که در نقش‌های تحریک آمیز و عریان حاضر بوده اند، چرا که همه آنها در نهایت به فروش سینما کمک کرده اند، چرا که این کاری است که بازیگران فیلم یعنی آقای جواد عزتی و امیرجعفری انجام می‌دهند. انها برای انکه جواد عزتی ویزا بگیرد، یعنی فیلم بفروشد، صادقانه هرکار لازم و غیر لازم را انجام می‌دهند.

 

این فیلم درباره وانمود به تغییر هویت جنسی برای رسیدن به هدف که گرفتن ویزای مهاجرت است. از قضا داستان پشت پرده این فیلم نیز همین است که برای رسیدن به گیشه هویت را تغییر دهیم. ایا انجا هم وانمود به تغییر است با به راستی تغییر رخ داده است. شخصیت جواد عزتی و امیر جعفری ایا می‌تواند معادلی هم در پشت دوربین داشته باشد و آن هم رابطه منوچهر محمدی و پسرش حامد محمدی باشد. آیا آقای منوچهر محمدی به عنوان ادمی دنیا دیده که فراز و فرود صنعت فرهنگ در کشور را می‌شناسد به این نتیجه رسیده که برای رسیدن به سینمای درست خطوط قرمز را باید نابود کرد و در نهایت سرعت به سمت دیگر عزیمت کرد.. به این سان باید گفت که این فیلم د رباره تغییر هویت است. تغییر هویت همه ما، از مدیر و مخاطب تا بازیگر و کارگردان. یک تغییر هویت بی‌خودآگاه. بی‌هدف و بی‌مقصد و شاید بی‌دلیل.

طرح مساله افراد تراجنسی در جامعه یک امر بسیار جدی است که باید مبتنی بر یک نگاه نظری و معرفتی باشد. اما اینکه اینگونه درباره این بخش از افراد پنهان جامعه سخن می‌گوییم تا پولی در گیشه به دست بیاوریم، این خود گونه‌ای از تراجنس بودن است. به راستی جنس ما چیست؟ جنس سینمای ما، فکر ما، فرهنگ ما و مشکلات و معظلات ما چیست؟ ایا ما می‌دانیم جنس ما چیست؟

فیلم صرفا مجموعه‌ای از تصاویر روی پرده نیست. آنها به خودی خود هیچ معنایی ندارند، فیلم همچنین تعدادی تماشاچی که در حال نگاه کردن یک فیلم بر روی سالن صندلی نشسته اند نیز نیست. فیلم یک رابطه است. یک اتقاق سوم که با حضور تماشاچی و تصویر رخ می‌دهد. این همه شوخی جنسی و تراجنسی در فیلم اکسیدان بی‌معنا خواهد بود اگر ما آن شوخی‌ها را درک نکنیم.



نگارنده این متن مشکلی در پرداختن به موضوع افراد خارج از عرف جامعه نمی بینید و این کار را را اتفاقا ضروری می‌داند. این امر بخشی از واقعیت جامعه است و تاریخ به ما اثبات کرده است که بهترین راه برای تبدیل کردن مشکلات اجتماعی به معضلات لاینحل، انکار کردن آن مشکلات است. پذیرفتن بحران‌های اجتماعی مانند اعتیاد در کودکان، رشد رابطه جنسی ازاد، امکان تعرض به کودکان توسط نزدیکان آنها، شیوع بیماری‌های روانی و مسائلی از این دست برای رشد اجتماعی و فرهنگی ضروری است. در فیلم اکسیدان البته با برخی واقعیت‌ها در مورد وضعیت جامعه ایران مواجه می‌شویم که مهمترین آن پذیرفتن واقعیت وجود برخی افراد دگرباش در میان سایر اقشار مردم است. در حالیکه درک درست این مساله و چالش‌های مترتب و متعاقب از جمله مواردی است که از قضا سینما و یا ادبیات می‌تواند به آن کمک کند، اما فیلم اکسیدان تنها در پی بهره برداری مالی از این موضوع است. اما به هر رو این فیلم در تاریخ شکسته شدن تابوهای سینمای ایران، فیلمی مهم و قابل توجه است و این شاید در نزد سازندگان آن خود یک هدف و رسالت باشد.









----- 0 0
ساکنان محله غم ; نگاهی به فیلم نمایش «آینه‌های روبرو»
ساکنان محله غم ; نگاهی به فیلم نمایش «آینه‌های روبرو»

ساکنان محله غم ; نگاهی به فیلم نمایش «آینه‌های روبرو»

نمایش آینه‌های روبرو به کارگردانی محمد رحمانیان و متنی از بهرام بیضایی یک فیلم نمایش است. نمایشی است که بخش عمده‌ای از آن با فیلم ترکیب شده است. محمد رحمانیان کوشیده تا با استفاده از تعداد انبوه بازیگران عبوری و گذری و استفاده از یک فضای بصری میان تئاتر و فیلم روی پرده ارتباطی برقرار کند.
که یاران فراموش کردند عشق ; نگاهی به فیلم رگ خواب
که یاران فراموش کردند عشق ; نگاهی به فیلم رگ خواب

که یاران فراموش کردند عشق ; نگاهی به فیلم رگ خواب

حمید نعمت الله فیلمسازی با سابقه‎ای قابل ملاحظه است. در پرونده کاری او فیلم‎های اجتماعی جدی‌ و متفاوتی مثل بوتیک (1382) وجود دارد تا فیلم‏های طنز سیاه اجتماعی مثل بی‌پولی (1387) و آرایش غلیظ (1392) که هر کدام در جای خود فیلم‎هایی قابل بحث هستند و تا حدی در زمره آثار صاحب تفکر تلقی می‎شوند.
Powered by TayaCMS