فیلم نوشت فیلم نوشت

آغاز سال سی و شش
آغاز سال سی و شش

آغاز سال سی و شش

جشنواره به انتها رسید و تقریبا آنانی جایزه گرفتند که حقشان بود( به فهرست نامزدها کاری ندارم) از انچه گذشت، چیزی در خاطرم نماند جز یادداشت اقای مهدویان که برخی را آزرده کرد و باز عذرخواهی ایشان در یادداشتی بعد تر که نشانه معرفت و ادب او بود.

آغاز سال سی و شش

جشنواره به انتها رسید و تقریبا آنانی جایزه گرفتند که حقشان بود( به فهرست نامزدها کاری ندارم) از انچه گذشت، چیزی در خاطرم نماند جز یادداشت اقای مهدویان که برخی را آزرده کرد و باز عذرخواهی ایشان در یادداشتی بعد تر که نشانه معرفت و ادب او بود. دوست داشتیم در جشنواره از چند فیلم خوب دیگر مانند سهیلا شماره 17 هم یادی می شد که نشد. اما حرف مجری برنامه هفت جناب اقای افخمی در باب ترس برخی از دوارن از زحمت هواداران منافقین  در ان سوی مرز هیاهویی ایجاد کرد و عملا یک پاس گل به آنان بود پاسی انقدر دقیق که جنازه مسعود رجوی هم می توانست ان را وارد دروازه کند. اقای ایوبی در برنامه هفت مجری برنامه هفت  را به ترسو بودن متهم کرد که از هیاهوی چند ادم بی وطن و لاجرم بی هویت می ترسد و افخمی بر طبل شجاعت خود کوبید. دفاع جانانه اقای ایوبی از سینما را در برنامه هفت پسندیدم هر چند که گزاره هایش در باره برخی فیلم ها و حتی کیفیت جشنواره سی و پنجم با واقعیتی که لا اقل فیلمنوشت در ایام جشنواره  تجربه کرد جور در نیامد. تمام شد. اختتامیه جشنواره فجر مانند جشن روز سیزده به در می ماند. پایان تعطیلات است و اغاز واقعی سال جدید سینما. از خود اقای مهدویان شنیدم که می گفت ما سینماگران لباس های نوی خود را باید برای جشنواره بخریم. چون نوروز سینمای ایران است. شاید یکی از زیباترین و شیرین ترین لحظه های جشنواره امسال در نشست مطبوعاتی فیلم رگ خواب رقم خورد. زمانی که کاگردان با تلفن و از زابل با حضار سخن گفت چرا که  در حال ساخت فیلم بود.  انجا کارگردان غائب بود و خود سینما سخن می گفت: چه می گفت؟ که انچه واقعی است خود کار پر زحمت و مشقت بار سینما است و انچه می ماند زحمتی است که از نویسنده و کارگردان و تهیه کننده و بازیگر، صدا برادار، تصویر بردار و صحنه و لباس و گریم، تولید و تدارکات و تدوین و....... برای تک تک پلانهای خود می کشند.

آغاز سال سی و شش سینمای ایران( بعد از انقلاب را می گویم) مبارک باد. انشالله که هزار ساله شود و عاقبت به خیر.

----- 0 0
یک فیلم زرد، بسیار زرد
یک فیلم زرد، بسیار زرد

یک فیلم زرد، بسیار زرد

فیلم زرد اولین تجربه مصطفی تقی‎زاده است. فیلم در پیرنگ خود روایت فرار مغزها است و این داستان را در قالب یک درام اجتماعی روایت می‎کند. در فیلم شاهد دو مورد پدیده جوان‌مرگی هستیم و نیز کوچ نخبگانی که برای نیل به موفقیت و به تعبیر یکی از شخصیت‎های اصلی، لذت بردن از زندگی، راهی جز کوچیدن به جهان توسعه یافته ندارند و برخی از این نخبه‎گان که باقی می‎مانند و با کلاهبرداری و فریب‎کاری و بداخلاقی‌های مختلف زندگی می‎کنند و در نهایت بدون پشتوانه در گوشه‌ای جان خود را از دست می‎دهند.
Powered by TayaCMS